به گزارش خبرگزاری شبستان، داستان از این قرار است که : وقتی با شرایط خاصی به دنیا آمدهاید که توی چشم هستید، همرنگ شدن با اجتماع سخت است.
جولیان دوست ندارد کنار اوگی باشد، ولی تعطیلات تابستان را کنار مادربزرگش میگذراند که موجب میشود نظرش دربارهی اوگی عوض شود.
کریستوفر قدیمیترین دوست اوگی است و بیشتر از هرکسی میداند که بودن در کنار اوگی نیاز به چالشهایی دارد.
شارلوت همیشه با اوگی خوب بوده،ولی در سالی که احساسات تکتک بچهها به نوعی جریحهدار شده و صداقتشان خدشهدار شده، آیا فقط خوب بودن کافی است؟
حال داستان را از زبان سه شخصیتی بشنوید که زندگیشان با آمدن اوگی برای همیشه تغییر کرده است.
اعجوبه که جوایز زیادی را به خود اختصاص داده است داستان اوگی پولمن است، یک پسر عادی با صورتی غیرعادی،که ناچار است همرنگ اجتماع بشود.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«باشه، باشه، باشه،
می دانم، می دانم، می دانم .
من با اگوست پولمن خوب نبوده ام.
خب چرا اینقدر بزرگش می کنید دنیا که به آخر نرسیده است.
بیایید دیگر این ماجرا را تمام کنیم، باشه ؟ تو این دنیای بزرگ همه که با هم خوب و مهربان نیستند. این جوری است دیگر پس می شود لطفا تمام کنید؟ فکر نمی کنید دیگر وقتش رسیده است که این همه شور و هیجان را پشت سر بگذاریم و به زندگی خودمان برسیم.؟
خدای من!
نمی فهمم ،واقعا نمی فهمم، یک لحظه محبوب ترین بچه کلاس پنجم هستم ولحظه ای بعد نمی دانم. هر چی و این اذیتم می کند. تمام سال این مسله اذیتم کرده! کاش از اول اوگی پولمن به بیچرپرپ نیامده بوده بود! کاش او صورت کوچولوی چندش آورش را مثل شخصیت شبهه فیلم اپرا مخفی می کرد و یا یک کاری می کرد. ماسکی به صورتش می زد. اوگی لطفا صورتت را از جلوی چشمم ببرکنار. اگر ناپدید بشوی همه چیز بهتر می شود....»
کتاب «وگی و من» اثر «آر. جی. پلاچیو» با ترجمه فرح بهبهانی برای مخاطب نوجوان را انتشارات پیدایش چاپ کرده است.
نظر شما