به گزارش گروه مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان، گفت وگو در حوزه فرهنگ مهدوی تا آنجا گسترده است که نمی توان هیچ یک از سطوح حیات فرهنگ و تمدن بشر را یافت که متاثر از این موضوع نباشد و ارائه تحلیلی کامل و درست از مناسبات فرهنگی، بدون گفت وگو از فرهنگ مهدوی و موعودگرایی، امکانپذیر نیست. با نظر به این امر و همچنین لزوم شناخت صحیح مقوله انتظار و راهبرد منتسب به آن فصلنامه «روشنا» (تخصصی فِرَق و ادیان) گفت وگویی با اسماعیل شفیعی سروستانی، پژوهشگر و نویسنده مهدوی و موسس و مدیر موسسه موعود درباره «استراتژی انتظار» ترتیب داده است که در بخش هایی به حضورتان تقدیم می شود؛ بخش اول این گفت وگو به شرح ذیل است:
لطفا در ابتدا مقداری پیرامون مفهوم انتظار توضیح دهید؟
در حوزه فرهنگ مهدوی عبارتی بسیار زیبا خود را نشان می دهد و آن موضوع انتظار است، انتظار امری ذاتی و در وجود آدمی است و بی تردید اگر ما مفهوم انتظار را (عجین با جان آدمی است) از او اخذ کنیم بخش بزرگی از حقیقت را از وی سلب کرده ایم. آدمی منتظر به دنیا می آید، منتظر زندگی می کند و منتظر از دنیا می رود اما برای هر شخص متناسب با شرایط محیط و امکاناتش، انتظار معنایی خاص می یابد و مراتب و مصادیق مختلفی پیدا می کند.
نمود این انتظار عجین شده با ذات آدمیان چگونه است؟
به طور خلاصه یعنی همه منتظرند و می خواهند در این انتظار آگاهانه از نقص وضع موجود به وضع مطلوب برسند. در این عبارت انتظار مخصوص انسان ناقص است در حالی که میل دارد به انسان کامل دسترسی پیدا کند. ممکن است یک فرد در لایه زیرین و معمولی از حیات چیزی از انتظار بفهمد یا منتظرِ نوعی برخورداری از زندگی باشد. یک فرد عالیمقام و در حال سیر و سلوک به مراتب بالای معرفتی هم انتظار دیگری داشته باشد اما هر دو به عنوان دو انسان منتظر شناخته می شوند، در حالت جمعی و قومی هم به همین صورت است، تمام فرهنگ ها و تمدن های آمده و رفته در طول تاریخ به نحوی محصول انتظارند و اگر هنوز آدمی زندگی می کند حرکت و نهضتی را سامان می دهد و یا حتی در میدانی از جنگ و جدال وارد می شود، همه نمود همان انتظار است یعنی میل باطنی برای گذار از وضع نامطلوب موجود و سیر و سلوک همراه با تلاش برای ایجاد وضع مطلوب که همانا برخورداری از تنعمات دنیا همراه با کمالات معنوی و کسب نعمات اخروی است.
اگر ممکن است در مورد سطوح مختلف انتظار بیشتر توضیح دهید.
انتظار شیعی که به گفت وگوی مهدوی منجر می شود امکان ظهور و بروز در بیش از 10 ساحت مختلف را دارد. عوام مردم در اولین سطح از موعودگرایی هستند، در واقع اینکه در مناسبتی خاص مثل ایام جشن نیمه شعبان، نهم ربیع الاول و غیره اظهار جشن و سرور کرده و بعد آن را فراموش می کنند گفت وگو در لایه ابتدایی یعنی لایه ذوقی، شاعرانه، محسوس و مناسبتی است اما نه مهدویت و نه انتظار و نه طلب آدمی، منحصر به این لایه سطحی نیست،
نمی خواهیم بگوییم نباید در این سطح وارد شد بلکه باید بدانیم گفتمان مهدوی در این سطح خلاصه نمی شود. لایه دوم ساحت کلامی تاریخی است یعنی وقتی اهل فضل به اتکای اطلاعات تاریخی، روایی یا قرآنی پنجره ای را باز می کند و با مباحث کلامی و تاریخی از ضرورت حضور امام(ع) در عرصه هستی، غیبت کبری و صغری سخن می گوید اهل فضل بیشتر به این لایه (که عمیق تر است) مشغول اند. با همه اینها نمی شود مهدویت را در لایه اول و دوم منحصر کرد.
ممکن است ما به لایه سومی هم برسیم و بخواهیم به مدد گفتمان مهدوی و نگاه موعودگرایانه مناسبات و معادلات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی عصر را مورد بررسی قرار دهیم، نقد کنیم و یا برایش ارایه طریق دهیم، هرچند در جوامع اسلامی و شیعی هنوز این سطح از مهدویت و حیات اجتماعی وارد نشده در حالی که به مدد پتانسیل نهفته در گفتمان مهدوی می توان به بررسی مناسبات اجتماعی و سیاسی روز پرداخت و حتی ارائه طریق کرد. بسیاری از مردم و حتی جماعتی از متولیان امور و روشنفکران وقتی از اصلاح گری سخن می گویند از پاسخ به این پرسش که مبانی نظری مورد اتکای آنها برای اصلاح گری از کجا اخذ شده طفره می روند، می خواهم عرض کنم که اگر بنا باشد در جامعه اسلامی شیعی سخنی از اصلاحات و اصلاح گری به میان بیاید یکی از نقاط قوی اتکای ما «مهدویت» است. مهدویت از ظرفیت ویژه ای برخوردار است که می تواند به اصلاح گری وضع موجود مشغول شود بی آنکه جامعه به سمت یکی از ایدئولوژی های وارداتی قابل نقد، غش کند؛ این هم لایه دیگری از گفتمان مهدوی است به هر روی این تنها چند سطر از گفت وگوی مهدوی بود حال آنکه بیش از 10 لایه در این رابطه می توان افتتاح کرد و درباره هر کدام به گفت وگوی جدی پرداخت.
انتظار و مهدویت چه نگاه هستیشناسانه ای در بطن خود دارد که می توان چنین قابلیت هایی برای آن قائل شد؟
در مرتبه ای ژرف و با توجه به شناختی که ما از مجموعه منابع داریم مهدویت مدددهنده برای ارائه و معرفی نوعی هستی شناسی و دریافت کلی درباره عالم و آدم است که در مقایسه با هستی شناسی های ارائه شده توسط مکاتب مختلف فلسفی و دریافت های کلی معرفی شده از سوی سایر نحله ها، فرقه ها و مرام ها از قوت و قدرت شگرفی برخوردار است به گونه ای که از آن به عنوان «تفکر ولایی» و «هستیشناسی ولایی» یاد می کنیم که در آن جایگاه ویژه همه موجودات تعریف دارد.
مبدا، انتها و غایت خلقت، نسبت های میان موجودات، نسبت به جزء با کل و برعکس همه و همه تعریف دارد، به عبارتی مهدویت با ارائه نوعی هستی شناسی خاص به صورت جدی تمام دریافت های سابق و موجود را به چالش می کشد. ضرورتا انسان مومن و محق به ساحت قدسی اهل بیت رسول خدا(ص) نه تنها می بایست دریافت کلی اش را از این مجرا و مشرب اخذ کند بلکه باید همه معادلات و مناسبت های فردی و جمعی اش را نیز از همین مجرا اصلاح نماید.
آیا این نگاه هستی شناسانه در جنبه عملی هم قابل صدور است؟
منابع مطرح در حوزه فرهنگ مهدوی و منجی گرایی بسیار وسیع و ژرف است و تنها کسانی این را متوجه می شوند که در این منابع و مصادر غور کرده باشند، هیچ یک از ادیان توحیدی و منابع نازل شده به پیامبران پیشین را نمی شود خالی از گفتمان موعودگرایانه دید، همان طور که مطلقاً نمی شود به آیات مبارکه قرآن مراجعه کرد و در این کتاب عظیمِ کریمِ مجید از گفت وگوی ویژه و موعودگرایانه غفلت نمود، در کلام حضرات معصومین(ع) نیز به همین شکل بر اساس مطالعات صورت گرفته در زمینه روایات و احادیث آخرالزمانی منجی گرایی و مهدویت تا به امروز چیزی قریب به دو هزار موضوع مشخص شده که عموم مناسبات و معادلات فردی و اجتماعی مردم را در همه حوزه ها شامل می شود یعنی به بیش از 2 هزار موضوع مبتلابه انسان اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره پرداخته شده آن هم در عصری که حجت خدا در میان مردم غایب است، درباره تکلیف مردم در عصر غیبت سخن گفته اند تا آن زمان که به فصل ظهور حجتِ حیّ خداوند و تاسیس دولت کریمه امام(عج) بعد از ظهور برسند، این نشان می دهد که ما با چه اقیانوس وسیعی روبرو هستیم اما متاسفانه در یک برکه بسیار کوچک محصورش کرده ایم و فقط در یک مناسبت خاص به آن مراجعه می کنیم.
ادامه دارد...
نظر شما