به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، علم فقه از وسیعترین و گسترده ترین علوم اسلامى است. تاریخش از همه علوم دیگر اسلامى قدیمى تر است. در همه زمانها در سطح بسیار گسترده اى تحصیل و تدریس مى شده است. فقهاء زیادى در اسلام پدید آمده اند که غیرقابل احصائند.
مفهوم این کلمه در همه جا همراه با تعمق و فهم عمیق است. در قرآن کریم آمده است: «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»؛ چرا از هر گروهى یک دسته کوچ نمى کنند تا در امر دین بصیرت کامل پیدا کنند و پس از بازگشتن، مردم خود را اعلام خطر نمایند، باشد که از ناشایستها حذر نمایند.
در حقیقت بقای نظام و کلید حل مشکلات، همان فقه پویا و اجتهاد نوینی است که می توانیم با توسل به امام، احکام اسلامی را با مقتضیات زمان و مکان تطبیق دهیم در این خصوص با امین امیرحسینی، دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشگر عرصه حقوق خصوصی و خانواده گفتگویی داشتیم که متن آن از نظر می گذرد:
فقه در زمینه مباحث و حقوق خانواده چقدر توانسته همپای تحولات این عرصه رشد کند؟
نکته اساسی که باید در آغاز مورد توجه قرار بگیرد این است که تحولات حقوق خانواده در این مدت اخیر تحولات بسیار سریع و چشمگیری بوده است لذا شرایط و تغییرات حاصل شده در علوم مختلف از جمله علم پزشکی باعث شده که مسائل مستحدثه زیادی در حقوق خانواده مطرح شود
لازمه این امر این بوده است که فقها بر اساس تغیرات وارده بتوانند نظرات و دیدگاهای خود را در این عرصه مطرح کنند اما باید توجه داشت که آنچنان که انتظار می رفت، علم فقه متناسب باشرایط و وضعیت روز همگامی و هم پایی اش را حفظ نکرده و متاسفانه قدری حالت پویایی خود را از دست داده است لذابه نظر می رسد که در زمینه حقوق خانواده کماکان فقه رویکردی منفعلانه داردکه این امر آسیب اساسی بر فقه وارد می کند و هم باعث می شود که آنچنان که مورد نظر هست نتوانیم نهادهای اسلامی را متناسب با تغییرات اوضاع و احوال شرایط زمانه به روز کنیم.
در این زمینه چه کاستی هایی وجود دارد؟ علت این کاستی ها چیست؟
کاستی ها بیشتر در مبحث در حوزه های مختلف فقه راهکارهای متناسب با شرایط روز را ارائه نمیدهد و فقط به رویکرد منفعلانه که حکم یک مسئله را صادر کند اکتفا کرده است.
مثلا در حوزه فرزند خواندگی که یک بحث اساسی در حقوق خانواده است ، فقه راهکار دقیقی که بتواند تمامی شرایط و وضعیت ها را پوشش بدهد ارائه نکرده است لذا به نظر می رسد که کاستی های متعددی وجود دارد و اساسی ترینش در حوزه خانواده ناظر مباحث روز است .
برای رفع این معضلات باید چه تدابیری اندیشیده شود؟
در جواب این سوال پیشنهاد میکنم که راهکارهایی را متناسب با نهادهای حقوقی و فقهی طراحی و ارائه کنند که جامعه بتواند هم گام با فقه از این راهکارها استفاده نماید.
قطعا فقه برای همه برنامه ها و همه موضوعات و همه مسائل که اتفاق می افتد و در اوضاع و احوال و شرایط مختلفی بروز پیدا می کند پاسخگوست
در زمینه حقوق کودکان بدسرپرست و زنان سرپرست خانوار که معضل امروز ماست فقه تا چه حد وارد شده و چه مشکلاتی را توانسته حل کند؟
در این زمینه خلاهای فراوانی هم در حوزه مقررات و هم در حوزه مباحث فقهی به ویژه، احساس می شود اما نکته ای که وجود دارد این است که فقه متناسب با شناخت موضوع و با شناخت اوضاع و احوال حاکم بر موضوع بتواند احکام دقیقی را صادر کند.
ولی با شرایط فعلی هنوز شناخت دقیقی و عمیقی از آن موضوعات هنوز پیدا نشده است لذا انتظار اینکه فقه بتواند رویکردهای مشخص و معینی را داشته باشد به نظر می رسد که زمانش نرسیده است.
قطعا فقه برای همه برنامه ها و همه موضوعات و همه مسائل که اتفاق می افتد و در اوضاع و احوال و شرایط مختلفی بروز پیدا می کند پاسخگوست.
به این مهم معتقدم که فقه برنامه زندگی انسان است ولی در شرایط فعلی نیازمند پویا، فعال و تخصصی تر شدن است بدین معنی که افرادی که در رشته فقه فعال اند و طلابی که در علوم دینی مشغول هستند متمرکز بشوند و حوزه فقه خانواده را به صورت خاص و آسیب های اجتماعی که ناشی از فقدان این مباحث است بررسی نمایند و متناسب با شناخت دقیقی که از موضوع پیدا می کنند بتوانند بهترین راهکارها را ارائه دهند و نکته مهم این است که راهکارهای که صورت گرفت باید راهکارهای بومی باشد و نه اینکه صرفا راهکارهای برون مرزی و خارج باشند و نه اینکه اتکا به راهکار های سنتی که در فقه که قبلا مرسوم بوده است
لذا باید هم شرایط فعلی را دید و هم مبانی و اصول حاکم بر مباحث فقهی را توجه کرد و متناسب باآن راهکارهای بومی را ارائه کرد که بتوانیم بهترین نتیجه را بگیریم.
نظر شما