دکتر قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان که به مناسبت فرا رسیدن هفته پژوهش انجام شد، با اشاره به نقش پژوهش در سیر تولیدات علمی به ویژه در عرصه علوم انسانی، اظهار کرد: با وجود اهتمامی که تاکنون در کشور نسبت به مسئله پژوهش صورت گرفته اما تنها با کمیتی از پژوهش مواجه بوده ایم که این کمیت کمتر توانسته به تولید اندیشه و فکر منتهی شود.
وی تصریح کرد: در نگرشی که به پژوهش داریم معمولا توجه بنیادینی به تولید فکر نشده و بیشتر تمرکز بر تولید انواع و اقسام مقالات بوده است. در واقع می توان گفت سرمایه گذاری جدی برای تولید فکر انجام نداده ایم و بیشتر با حجم انبوهی از پژوهش ها مواجهی هستیم.
پورحسن با تاکید بر اینکه پژوهش تنها مقدماتی برای شکل گیری اندیشه محسوب می شود، گفت: شکل گیری اندیشه فواید و نظام روشن خود را دارد یعنی این گونه نیست که حجم و تعداد پژوهش ها منتهی به تولید اندیشه شود؛ بنابراین، تلقی من این است که ما هنوز نتوانسته ایم به فهمی درست از تولید اندیشه دست پیدا کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) بیان کرد: بسیاری از دانشگاه ها حتی خود وزارت علوم، روسای دانشگاه ها و روسای مراکز و نهادهای پژوهشی به این امر توجه درست ندارند که تولید اندیشه یک فرآیند است و این طور نیست که تصور کنیم با نوشتن مقالات متعدد می توانیم اندیشه تولید یا اندیشه محور حرکت کنیم.
پورحسن همچنین در مورد روش شناسی و معرفت شناسی موجود و جایگاه آن در تولید علوم انسانی که مبتنی بر ارزش های بومی و اسلامی باشد، تاکید کرد: باید دو نکته را مشخص کنیم، نخست آنکه ما به علوم انسانی توجه می کنیم اما به نظر می آید که خلط و اشتباهاتی در این توجه داریم، خلط نخست آنکه تصورمان این است که علوم انسانی موجود سراسر غرب زده است، در حالی که علوم انسانی محصول تعین عقل بشری است، بنابراین اگر برخاسته از عقل بشری باشد بخشی از نیازهایی که ما در علوم انسانی در حال جست و جویش هستیم، در آن وجود دارد.
این محقق در ادامه گفت: در وهله دوم باید در خاستگاه معرفتی و غایت علوم انسانی جست وجو کنیم نه لزوما در محتوا و موضوعات آن؛ پس ابتدا باید فهم درستی از علوم انسانی داشته باشیم. شاید دغدغه مهم ما این است که ما ابتدا بتوانیم مواجهه درستی با علوم انسانی موجود داشته باشیم، این فهم که علوم انسانی موجود را سراسر سکولار بدانیم یا باید آنها را کنار بزنیم تا علوم انسانی دیگری شکل گیرد، فهم نادرستی است، نکته دوم این است که آیا ما توان و استعداد یا زمینه شکل دادن به علوم انسانی که مطلوب ما است را داریم؟ معتقدم زمینه چنین چیزی را داریم اما روش درست را برای سامان دادن به علوم انسانی که مد نظرمان است را به ویژه در حوزه پژوهش نداریم.
وی تصریح کرد: معتقدم باید در روش هایمان تغییراتی را صورت دهیم که این تغییر در روش باید منتهی به گسست بنیادین در روش شود که می تواند توام با روش آگاهی باشد، زمانی که در مغرب زمین روش آگاهی صورت گرفت فهم و تفسیرشان از انسان، از علوم انسانی و از جامعه متفاوت شد.
پورحسن در پایان خاطرنشان کرد: متاسفانه، دانشجویان ما کمتر در فرا گرفتن و انجام پژوهش ها قدرت تفکر دارند لذا وقتی مقالاتی را تدوین می کنیم عمدتاً جنبه گردآوری دارد، فعالیت های قابل قبولی انجام شده است اما با مطلوب فاصله داریم و باید نظام آموزشی تامل محور و خلاقیت محور را شکل دهیم.
نظر شما