بچه های مسجد و جنگ تحمیلی/ آموزش نظامی را از مسجد آغاز کردم

فاضلی که ازهمرزمانش باعنوان بچه های مسجد یاد می کند، مسجد را مکان آموزش نظامی خود می داند و معتقد است اوایل انقلاب سازمان رسمی وجود نداشت که به امور رسیدگی کند و مساجد تنهامکان امن برای رسیدگی به امور مردم بود.

 

خبرگزاری شبستان: محمدرضا فاضلی دوست از جانبازان دوران دفاع مقدس است که هنگام حضور در جبهه‌های جنگ در سال 1361 تنها 14 سال داشت. او در زمره نسلی به شمار می‌رود که نه سلاح و داشته‌های مادی که ایمان و ارزش‌های معنوی را رمز حضور قدرتمندانه خود در برابر دشمن متجاوز قرار داده بودند.

 

نسلی که به گفته فاضلی دوست هیئت‌های مذهبی در مساجد را دستمایه حضور در فعالیت‌های انقلابی و اعزام به جبهه‌ قرار می‌دادند. چنانچه خود وی اولین آموزش‌های نظامی را در مسجد محله‌شان گذرانده و این خاطره چنان تاثیری در طرز فکر و ذهن او داشته‌ که حین مصاحبه از خود و همرزمانش با عنوان "بچه‌های مسجد" یاد کرد.

 

در این فرصت گفتگوی کوتاه ما با این رزمنده دوران دفاع مقدس که در پرونده مجاهدت خود سابقه ماه‌ها حضور در طول 1354 کیلومتر مرز مشترک ایران با عراق و همچنین 60 درصد جانبازی و از کارافتادگی جسمانی دارد را می‌خوانید.


چطور شد که پای محمدرضا فاضلی دوست به جبهه‌های جنگ کشیده شد؟
پدر من از مبارزان با سابقه انقلاب بود که از همان سال 42 به عنوان یکی از اعضای هئیت موتلفه اسلامی فعالیت می‌کرد. از همان دوره نیز اعلامیه‌های امام(ره) و رساله ایشان را به خانه می‌آورد که باعث شد ما نیز از کودکی با نهضت اسلامی حضرت امام آشنا شویم. یادم می‌آید پدرم اعلامیه‌های امام را در محلی از خانه‌مان پنهان کرده بود و همه اعضای خانواده به خوبی واقف به این موضوع بودند و در همان دوران طفولیت مراقبت‌های لازم را انجام می‌دادیم تا مبادا با لو رفتن موضوع، خانواده به مشکل مواجه شود. به همین ترتیب وقتی که انقلاب به پیروزی رسید من با وجود سن و سال کم به جمع بچه‌های مسجد امام حسن عسکری(ع) که مسجد فعالی در فعالیت‌های انقلابی بود پیوستم و اولین آموزش‌های نظامی را نیز در آنجا گذراندم. بعدها نیز وقتی که کمی بزرگتر شدم، اواخر خرداد سال 61 هنگامی که 14 سالم بود به جبهه‌های غرب و شمال غرب کشور اعزام شدم.
 

چرا مساجد به عنوان مراکز آموزش نظامی انتخاب شده بود و آموزش ها در آن انجام می گرفت؟
نقش مساجد در پیروزی انقلاب و دوام و قوام آن برکسی پوشیده نیست. همان طور که هسته‌های اولیه مبارزه انقلابی در مساجد شکل گرفت،‌ بعد از پیروزی انقلاب نیز این اماکن مقدس همچنان مرکزی برای فعالیت انقلابیون به شمار می‌رفتند. برقراری نظم در خلل حضور نیروهای امنیتی و شهربانی، کمک به رفع نیازهای اولیه مردم مثل تامین سوخت، خوار و بار افراد نیازمند و ...همگی از جمله مواردی بودند که در مساجد سازماندهی می‌شدند. بنابراین وقتی که از همان اولین روزهای انقلاب ناامنی‌هایی در برخی از مناطق مرزی توسط ضد انقلاب شکل گرفت،‌ مساجد وظیفه آموزش نظامی نیروهای داوطلب را برعهده گرفتند. معمولا افراد سربازی رفته یا ارتشیانی که به انقلابیون پیوسته بودند، داوطلبان را آموزش می‌دادند.


اشاره‌ای به نقش امنیتی و همچنین اقتصادی مساجد در اوایل انقلاب کردید،‌ لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.
همان طور که می‌دانید در اوایل انقلاب هیچ سازمان رسمی با تشکلات منسجمی وجود نداشت که به امور عادی و روزمره مردم رسیدگی کند. از طرفی چون انقلاب ما از مساجد شکل گرفته بود،‌ این اماکن همچنان پایگاهی امن و مطمئن برای عموم مردم بودند که با اطمینان خاصی برای انجام امور خود به مسجد مراجعه می‌کردند. دفترچه‌های بسیجی که در اختیار مردم قرار می‌گرفت و توسط آن از تعاونی‌های مساجد اقلام خود را تامین می‌کردند،‌ یا سرشماری افراد محله توسط بچه‌های انقلابی برای تامین سوخت‌ یا سایر لوازم مورد نیاز از جمله فعالیت‌های اقتصادی مساجد بودند.

اما از نظر امنیتی باید گذری به شرایط همان دوره بزنیم که در شرایط عدم وجود نیروهای امنیتی و شهربانی که قدرت لازم را برای تامین آرامش داشته باشند،‌ مسلما افراد شرور برای انجام کارهای خلاف تحریک می‌شدند و از طرفی به شخصه یادم می‌آید عده‌ای چماق دار وابسته به ر‍ژیم طاغوت بودند که اقدام به ایجاد ناامنی می‌کردند. به همین خاطر معتمدین محله به همراه جوانان انقلابی مساجد را پایگاهی برای مقابله با آنها قرار داده بودند. اصلا آن دوره اغلب ایست بازرسی‌ها مقابل مساجد بود و در تامین امنیت واقعا موثر عمل می‌کردند.
 

اعزام شما به جبهه‌ها نیز از طریق مسجد بود؟
همان طور که اشاره کردم آموزش مقدماتی اولیه را در مسجد امام حسن عسکری(ع) گذراندم. اغلب بچه‌های محله یا بهتر بگویم بچه‌های مسجدی محله نیز در آنجا آموزش می‌دیدند و به جبهه‌ اعزام می‌شدند. اوایل جنگ نه ارتش توان لازم را برای تامین جبهه‌ها داشت و نه سپاه تجربه لازم برای این کار را. بنابراین همین پشتیبانی مردمی و بسیج عمومی بود که باعث حفظ تمامیت ارضی کشور شد. مساجد نیز به عنوان پایگاه جاافتاده‌ی دینی و اجتماعی بین مردم،‌ خود به خود محل تجمع و ساماندهی مردمی شدند. جذب نیروها، آموزش نظامی،‌ ساماندهی و در نهایت اعزام از طریق مساجد انجام می‌شد.


به عنوان رزمنده‌ای که ماه‌ها در جبهه‌های جنگ حضور داشته،‌ پشتیبانی تدارکاتی مساجد از جبهه‌ها را چطور می‌دیدید؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است به تجربیات شخصی خودم رجوع کنم. وقتی که من برای اولین بار به جبهه‌ می‌رفتم، مادرم کیسه‌ای پلاستکی را به من داد و گفت محتویاتش را به رزمنده‌ها بده! وقتی که برای استراحت به کارخانه متروکه‌ای در نزدیکی سنندج رسیدیم، رزمندگان زیادی در آنجا حضور داشتند و من یاد بسته مادرم افتادم. آن را باز کردم و دیدم تعداد زیادی لیف بافته شده توسط مادرم و خانم‌های محله است. آنها گروهی را راه انداخته بودند و در مسجد محله نسبت به بافتن این لیف‌ها و همچنین انواع پوشاک برای رزمنده‌ها اقدام می‌کردند.

به هرحال مردد بودم که آیا این همه لیف به کار رزمنده‌ها می‌آید یا نه؟ که بچه‌ها متوجه شدند و به سرعت تمامی لیف‌ها و محتویات آن کیسه را برداشتند طوری که برای خودم چیزی نماند! این مورد تنها بخشی از کمک‌های مردمی بود که در مساجد ساماندهی می‌شد و رزمنده‌ها را بهره‌مند می‌کرد. در مورد مشابه دیگری خانم‌های محله که مرحوم مادر آنها را در مسجد محله ساماندهی می‌کرد،‌ 36 تن رب گوجه فرنگی را به جبهه‌ها هدیه کرده بودند. شما تصور کنید چند کیلو گوجه باید صرف می‌شد که این مقدار رب از آن دربیاید و حالا ببیند اگر این اقدام را بخش کوچکی از کمک‌های تدارکاتی مردم بدانیم،‌ خودتان تصور کنید تجمع مردم در مساجد برای کمک به جبهه‌ها این اماکن را به چه پایگاه محکمی برای جبهه‌های جنگ تبدیل کرده بود. همه این موارد گذشته از نقش جذب و ساماندهی نیرو توسط مساجد برای اعزام به جبهه‌هاست.
 

در بخشی از سخنان‌تان به بچه‌های مسجدی اشاره کردید، از نظر شما به چه کسانی می توان لفظ بچه های مسجد اطلاق کرد؟
بچه‌‌های مسجدی همان بچه‌های انقلابی هستند یا همان بچه‌های جبهه و جنگ. اصولا فرهنگی که در جامعه اسلامی از اماکن مقدسی چون مساجد یا حسینه‌ها اخذ می‌شود و بچه‌های مسلمان با آن تربیت شده و بار می‌آیند، یک فرهنگ ظلم ستیزانه و ایثارگونه و شهادت طلبانه است که به تعبیر دقیق‌تر همان روند عاشورای سید و سالار شهیدان را ادامه می‌دهد که اغلب ما پای منبر روحانیون و در همین مساجد و حسینیه‌ها حماسه‌اش را بارها و بارها شنیده‌ایم. اصلا اگر به ریشه واژه محراب توجه کنیم معنی حرب یا همان جنگ و جهاد از آن اخذ می‌شود و نشان می‌دهد که مسجد در کنار بعد عبادی خود محلی برای تربیت بچه‌ مسلمان‌ها برای جهاد است. حالا چه این جهاد، جهاد اکبر باشد یا جهاد اصغر یا جهاد برای رفع فقر و محرومیت همانند جهاد اقتصادی.


به عنوان سوال آخر شما به عنوان یک رزمنده جانباز نقش مساجد را در دوران دفاع مقدس چطور ارزیابی می کنید؟
این مسئله چیزی نیست که بتوان نمره‌ای برای آن در نظر گرفت. اصولا مساجد از ارکان اصلی جامعه اسلامی هستند و قاعدتا در حرکتی که به نام انقلاب اسلامی پا گرفت،‌ مساجد به عنوان ارکان جامعه اسلامی در لحظه به لحظه وقایع آن دخیل بوده و نقش ارزنده‌ای ایفا کردند. همین امروز اگر قرار باشد یک راهپیمایی مثلا برای 22 بهمن یا سایر مناسبات انقلابی انجام گیرد،‌ معمولا مبداء شروع اغلب مسیرها از یک مسجد است. یا در اغتشاشات سال 88 دیدیم که چطور جوانان بسیجی مساجد را پایگاهی برای دفع اقدامات فتنه گران قرار دادند. خدای نکرده اگر فردا روز دشمنان باز هم در فکر خیالات واهی به این مرز و بوم بیفتند، باز خواهیم دید که مساجد نقش محوری خود را برعهده خواهند گرفت و پایگاهی برای دفع شر دشمنان خواهند شد.
پایان پیام/

 

کد خبر 67500

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha