رهاورد نهضت علمی جعفربن محمد(ع) برای اسلام و تشیع/امام صادق(ع) منادی وحدت بودند

خبرگزاری شبستان: سیره علمی و فرهنگی امام صادق(ع) را از چند بُعد می توان بررسی کرد. اولين بُعد و ویژگی به زمینه ها و بستر و فرصت‌هایی برمی گردد که در عصرحضرت(ع) فراهم شد و البته امام(ع) نیز به درستی از این فرصت ها استفاده کردند.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: هفدهم ربیع الاول، مصادف با سالروز ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و نيز سالروز ولادت امام جعفر صادق(ع)، ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است. دوران امامت ایشان با خلافت پنج خلیفه آخر اموی همراه بود و از این جهت که  امویان با ضعف شدید حکومتی در این زمان مواجه شده بودند، لذا فعالیت های علمی امام صادق(ع) به نسبت سایر ائمه اطهار(ع) گسترش یافت به گونه ای که شمار  شاگردان حضرت(ع) را تا چهار هزار نفر دانسته اند.

 

از این رو و به مناسبت فرا رسیدن هفدهم ربیع الاول بر آن شدیم سیره علمی و فرهنگی ایشان را بررسی کنیم. برای این منظور با دکتر حامد منتظری مقدم، عضو هیئت علمی و دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به گفت وگو  پرداخته ایم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:

 

چه چیز باعث می شود که مذهب تشیع با عنوان «شیعه جعفری» شناخته شود؟ کیفیت تاثیر امام صادق(ع) بر ماهیت و شکل گیری تشیع چگونه است که چنین امری را مرسوم کرده است؟

 

عنوان مذهب جعفری بسیار معنادار است چون شیعه را به امام صادق(ع) نسبت می دهند و این امر به علت نقش برجسته ای است که حضرت(ع) به لحاظ علمی و فرهنگی در تبیین معارف شیعی دارند. 

 

سیره علمی و فرهنگی امام صادق(ع) را از چند بُعد و ویژگی می توان بررسی کرد. اولين بُعد و ویژگی به زمینه ها و بستر و فرصت‌هایی برمی گردد که در عصر امام صادق(ع) فراهم شد و البته امام(ع) نیز به درستی از این فرصت ها استفاده کردند.

 

يک فرصت مهم، فرصت سياسي بود: می دانیم که به لحاظ سیاسی عصر امامت امام صادق(ع)، همزمان با سقوط بنی امیه و از آن طرف تاسیس و تشکیل دولت بنی عباس است. بنابراین، دولت اموی به شدت ضعیف شده و دولت عباسی در مرحله تاسیس قرار گرفته بود ولی با این وجود قدرت جندانی هم ندارد چراکه با مشکلات تاسیس مواجه است. بنابراین، به لحاظ سیاسی فرصت خوبی بود و فضایی فراهم شد که امام صادق(ع) از آن در جهت ترویج تشیع و تبیین معارف شیعی نهایت استفاده را کردند؛ البته بايد به این مسئله توجه کنیم که حضور و نقش پررنگ امام صادق(ع) در عرصه علم و فرهنگ به این معنا نبود که در عرصه سیاست هیچ فعالیتی نداشته باشند. هرگز چنین نیست. برای مثال یکی از جریانات سیاسی آن زمان قیام زید بن علی بن حسین(ع)، عموی امام صادق(ع) بود. حضرت(ع) اگرچه به طور مستقیم در این قیام شرکت نداشتند ولی طبق روایاتی که در «عیون اخبار الرضا(ص)، از شیخ صدوق نقل شده امام صادق(ع) از اين قيام حمايت معنوي و کار زيد را تأييد کردند و طبق گزارش‌هايي از خانواده های شهدای این قیام حمایت های مالی می کردند تا با مشکلات معیشتی مواجه نشوند.

 

دیگر فرصت هایی که زمینه را برای نهضت علمی فرهنگی حضرت صادق(ع) و اج گرفتن تفکر و حضور شیعه فراهم کرد، چه بود؟

اما فرصت مهم دیگری که در زمان امام صادق(ع) فراهم شد، فرصت فرهنگی بود که از چند جهت قابل بررسی است. مهمترین جهت این بود که مسلمانان به دنبال فتوحات اسلامی با اندیشه های ملت های دیگر آشنا شده بودند و ملت های مجاور و یا حتی دورتر که اندیشه های حتی مخالف با توحید داشتند وارد جهان اسلام شده و برای مسلمانان سوال ایجاد کرده بودند. قاعدتا این سوال ایجاد شدن ها فرصتی را فراهم می کرد که جامعه به اهل علم مراجعه کنند و این موقعیت مهم و به عبارت بهتر، تعامل علمی و فکری با ملل دیگر نتایج قهری و اجتناب ناپذیر این فتوحات بود.

 

یک فرصت فرهنگی ارزشمند دیگر در این مقطع آن بود که ما دیگر پدیده ای را به اسم منع کتابت و نشر حدیث نداریم چراکه در قرن اول هجری و از زمان خلیفه دوم و به دنبال اش در دوران خلافت بنی امیه، به طور جدی از کتابت احادیث پیامبر(ص) منع می شد و توجیهاتی برای این رویکرد خود داشتند که اصلا قابل قبول نبود، مثلا می گفتند اگر بخواهیم احادیث پیامبر(ص) را نشر دهیم باعث می شود که این احادیث با قرآن خلط شود که البته این توجیه اصلا موجه نبود و جامعه اسلامی به شدت نیازمند این احادیث بود.

 

از سوی دیگر خود نقل و ترویج این احادیث ابواب معارفی فراوانی را پیش روی مسلمانان می گشود و منع از بیان این احادیث قاعدتا این ابواب معارفی را مسدود می کرد که در قرن اول این اتفاق افتاد. اواخر قرن اول، عمر بن عبدالعزیز منع حدیث را لغو کرد ولی معلوم نیست که پس از این لغو چه قدر جریان نشر احادیث عملياتی شد.

 

آنچه مشخص است اینکه زمان امام صادق(ع) منع کتابت حدیث برداشته شد که به تبع آن معارف وسیعی در جهان اسلام نشر و تشنگی برای فهم دقیق این معارف وسیع شد و این خودش فرصت ارزشمند دیگری بود که فراهم شد. این برهه از زمان اهمیت فراوانی برخوردار بود که امام صادق(ع) از آن نهایت استفاده را بردند.

 

ویژگی دومی که در ارتباط با سیره علمی و فرهنگی امام صادق(ع) می توان بیان کرد برخورد جدی و و به موقع حضرت(ع) با تهدیدات و انحرافات فکری و علمی است که در جهان اسلام به دنبال زمینه های فرهنگی که قبلا اشاره داشتم در جامعه اسلامی پدید می آمد، برخی افرادِ کافر و به تعبیری ملحد، اندیشه های کفرآمیز خود را میان مسلمانان مطرح می کردند و به شکل فیزیکی نیز میان مسلمانان حضور داشتند و جالب است که در برخی گزارش ها آمده برخی از این افراد که اتفاقا آدم های اصطلاحا شناسنامه داری بودند از جمله «ابن ابی العوجاء»، که فرد شناخته شده ای است حتی در مکه و ایام حج حضور دارد و امام صادق(ع) را در همان حین طواف زیارت می کند. خب حضرت(ع) با همين فرد بحث و در برابر افکار الحادي او روشنگري مي‌کند.

 

مواجهه فکری و اندیشه ای امام صادق(ع) با نحله های فکری فرهنگی چگونه بود و چطور فضای متشنج ایجاد شده توسط آنان را ابهام زدایی می کردند؟

در آن زمان نحله های فکری و روش های مختلف فقهی و فهم دین در میان مسلمانان رایج شده بود؛ یکی از روش هایی که حضرت ضادق(ع) آن را به چالش کشیدند روشی بود که به وسیله یکی از پیشوایان معروف اهل سنت، به نام ابوحنیفه ایجاد شد. روش او در فهم احکام دين، مشهور به روش قياس است. بيان ساده‌اش اين است که با استفاده از شباهت‌هاي ظاهري ميان امور، احکام يکساني را برايش مطرح کنيم. این روش از سوی امام صادق(ع) نفی شد و حضرت(ع) در گفت وگو با ابوحنیفه این روش را به شدت به چالش کشیدند، به گونه ای که امام(ع) خطاب به ابوحنیفه فرمودند: «از خدا بترس و در دین قیاس مکن که نخستین کسی که قیاس کرد، شیطان بود. شیطان بود که وقتی خداوند به او فرمود آدم را سجده کن گفت من از او بهترم مرا از آتش و او را از خاک آفریده ای».

برخورد امام صادق(ع) با این انحرافات بسیار راهگشا بود.

همچنین، در میان شیعه نیز اندیشه های غالیانه جریان داشت که طرفداران آن کسانی بودند که جایگاهی فراتر از جایگاه حقیقی ائمه(ع) به آنها نسبت می دادند، امام صادق(ع) با این افراد نیز برخوردهای صریح دارند. از جمله آنها می توان به فرقه «مغیریه» اشاره کرد که پیروان مغیرة بن سعید بودند و حضرت صادق(ع) با این افراد برخوردهای روشنی دارند.

 

یکی از مشهورترین موضوعاتی که در مورد امام صادق(ع) مطرح می شود، برگزاری کلاس های درس چهارهزارنفری و رویکرد علمی ایشان است؛ کیفیت درس و بحث حضرت(ع) چگونه بود که چنین قدتر جذبی داشته است؟

 

امام صادق(ع) در عرصه تعلیم و تربیت فعالیت های وسیعی داشتند. عده بسیاری از تعالیم ایشان استفاده کردند. «حسن بن علی وشاء» می گوید در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده است که می گفتند ما از جعفر بن محمد(ع) نقل حدیث می کنیم. حال تصور کنید که امام صادق(ع) که خودشان در کوفه نبودند و ايشان عمدتا در مدينه به سر مي‌بردند، ولی کسانی که از محضر حضرت(ع) معارف را آموخته بودند به کوفه آمده و از ایشان نقل حدیث می کردند.

 

همان طور که اشاره شد در برخی منابع از جمله «کشف الغمه» تصريح شده که چهار هزار نفر در محضر حضرت صادق(ع) تلمذ کردند و از ایشان حدیث شنیدند، یعنی چهار هزار نفر راوی حدیث. صرف نظر از این روایان عمومی، افراد بسیار به نام و عالمان بزرگ آن زمان نیز از محضر امام صادق(ع) استفاده کردند. دو نفر از آنها از پیشوایان و امامان فقهی اهل سنت هستند؛ یکی از آنها شخص ابوحنیفه است که او بعد از گفت وگوهایی که با حضرت(ع) دارد، تصریح می کند که «من هرگز فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم» و حضرت(ع) را اعلم امت اسلام معرفي مي‌کند.

 

پیشوای دیگر اهل سنت که ارتباط علمی با امام صادق(ع) دارد، مالک است که یکی از ائمه اربعه اهل سنت محسوب می شود. او نیز با حضرت صادق(ع) ارتباط علمی دارد. «جاحظ» که از علمای مشهور اهل سنت در قرن سوم به شمار می آید، می گوید: به لحاظ عظمت علمی امام صادق(ع) همین بس که می دانیم دو نفر به نام های ابوحنیفه و سفیان ثوری، از شاگردان ایشان بودند و از محضرشان استفاده می کردند.

 

وجه دیگر در مورد فعالیت های علمی جعفربن محمد(ع) مناظرات ایشان است که  در این مناظرات هم به صورت شخصی و مستقیم حضور دارند و گاهی نیز افراد را برای مناظره هدایت می کردند و ارجاع به شاگردان خود می دادند، شاگردانی که هر کدام در یک حوزه متخصص بودند و می توانستند پاسخ ها را برای پرسش کننده به بهترین شکل بیان کنند.

 

رهارود این نهضت علمی فرهنگی برای اسلام و شیعه چه بود و چه قدر این آثار در بستر تاریخ عمق و دامنه یافته و توانسته در پیچ های حساس تاریخی گره گشا باشد؟

از فواید و آثار مهم سیره علمی و فرهنگی حضرت(ع) آن است که ایشان جزو پیشگامانِ تخصصی کردن علوم هستند. در واقع با موضوع علم و معرفت به شکل بسیار تخصصی و عالمانه برخورد می کردند.

برخورد تخصصی با علم و معرفت یک برخورد عالمانه است، ما می دانیم که افراد نمی توانند در همه علوم و معارف متخصص باشند و در یک طراز علمی بالا قرار بگیرند. حضرت صادق(ع) در مناظرات افراد را هدایت می کردند به فردی از شاگردان که در ارتباط با آن سوال تخصص داشت، مثلا اگر سوال فقهی بود فرد را به شخصی که در حوزه فقه تخصص داشت ارجاع می دادند.

 

امروز در روش های پژوهشی، سوال کردن و مساله یابی اهمیت فراوانی دارد. امام صادق(ع) به این مساله تاکید داشتند که اگر بخواهید به علم برسید باید از پرسش گری آغاز کنید. مي‌فرمايند: «مردم هلاک مي‌شوند چون نمی پرسند.» یا فرموده اند: «کليد علم (ابزار گشودن علم) پرسش‌ است.»

 

از سوی دیگر تاکید حضرت(ع) بر این بود که علمی را دنبال کنید که برایتان سود داشته باشد. تاکیدشان بر علم توام با عمل بود. از این موارد در سیره و گفتار امام صادق(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) فراوان دیده می شود که امروزه ذیل اخلاق پژوهش به آنها مي‌پردازند.

 

از جمله آثاری که فعالیت های علمی امام صادق(ع) به دنبال داشت ایجاد فرهنگ مراجعه به دانشمندان برای حل مسائل مختلف بود. این فرهنگ ارزشمندی بود چراکه همه شیعیان دسترسی مستقیم به امام معصوم نداشتند و این باعث می شد که شیعیان بتوانند در نقاط دیگر عالم اسلام، به فقها و عالمان دینی و عالمان شیعی مراجعه کنند و به نیازهای علمی و فکری خود پاسخ دهند. بنابراین، فرهنگ سازی مراجعه به عالمان دینی در سیره علمی فرهنگی امام صادق(ع) بسیار ارزشمند است.

 

از سوی دیگر از آثار ارزشمند و برجسته سیره علمی فرهنگی امام صادق(ع) آن است که جامعه شیعی به فهم بسیار بالایی در مورد علم امامت رسید، یعنی جامعه شیعی به نخبگی و فرهيختگي در فهم امامت دست یافت.

 

برای مثال در همان دوران (پس از شهادت امام صادق(ع)) بود که برخی شیعیان به اشتباه سراغ عبدالله معروف به «عبدالله أفطح» فرزند امام صادق(ع) رفتند. آنها می خواستند که او را محک بزنند لذا سوالاتی از او پرسیدند و در نهایت او را در علم امامت ضعیف دیدند و به سوی امام کاظم(ع) هدایت شدند و آن علم را در ایشان یافتند.

 

این رویکرد واقعا دستاورد بزرگی برای جامعه شیعی بود، در واقع جامعه اسلامی علم را ملاک قرار داد. برای روشن تر شدن بحث مثالی را بیان می کنم. در دین مسیحیت برای آنکه به پيامبر خود اعتقاد یابند و به او ایمان بیاورند انتظار داشتند که پيامبر مرده را زنده کند و بیمار لاعلاج شفا بدهد، آن زمان جامعه شان به این نخبگی نرسیده بود که پیامبر خودشان را با علم محک بزنند در حالی که این اتفاق در زمان امام صادق(ع) و جامعه شیعی میافتد.

 

با توجه به اینکه میلاد با سعادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) با یکدیگر تقارن دارند، درباره اهدافی از جامعه نبوی که توسط حضرت صادق(ع) محقق شد توضیح دهید.

امام صادق(ع) با روش‌هاي مختلف از جمله نقل احاديث فراوان از رسول اعظم(ص) نقش مؤثري داشتند که جامعه اسلامی حضرت رسول(ص) را محور دین بداند. مالک بن انس، از ائمه چهارگانه اهل سنت می گوید: «خدمت جعفر بن محمد(ع) می رفتم و آن حضرت(ع) همواره تبسم بر لب داشت و هنگامی که از رسول خدا(ص) نام برده می شد رنگ چهره اش تغییر می کرد» مالک بن انس تاکید می کند که حضرت صادق(ع) هرگز بدون وضو از حضرت رسول(ص) نقل حدیث نمی کردند.

این اعتنا و توجه امام صادق(ع) به پیامبر اکرم(ص) بود که حکایت از سیره و رویکرد ایشان به ادامه راه رسول خدا(ص) دارد و اینکه پیامبر(ص) را محور جامعه اسلامی قرار دهند. نکته پاياني اينکه برخورد احترام آميز امام صادق(ع) هم با ابوحنيفه و هم با مالک‌بن‌انس (دو تن از ائمه اهل‌سنت) که در منابع نقل شده، خودش براي همه ما درس‌آموز است که امت اسلام بايد انشاء الله در کنار هم به دور از کينه و نفرت و با دوستي و مهرباني زندگي کنند و اگر بحث علمي هم هست نبايد به دشمني منجر شود؛ «واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا».

 

 

 

کد خبر 673703

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha