به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از اصفهان، سهشنبههای بدون خودرو در اصفهان این روزها با نام چهارباغ گره خورده است و مردم اصفهان از آن بهعنوان یک سنت دوست داشتی یاد میکنند، ابتدا دود بود و سروصدا و ترافیک، آنچنان این مشکلات عرصه را بر مردم تنگ کرده بود که دیگر چهارباغ را فراموش کرده بودند.
اصفهان شهری است که فرهنگ در آن الگو بهعنوان یک ارزش پرورانده شده و شکلگیری تمدنی آن نمونه بینظیر از تبلور هنر و دانش است، آنگونه که زبان هر بازدید کنندهای را به تحسین باز کرده و رد پای زیبایی اصفهان آنچنان در ذهن میهمانانش نقش میبندد که دستمایه بیان احساس میشد.
دولتخانه تاریخی اصفهان مانند گوهری درخشان در قلب شهر میدرخشید و چهارباغ مانند رگی که پل ارتباطی مردم با مرکز شهر بود محلی برای هدایت آنها از میان گذری زیبا بهحساب میآمد تا آنکه این گذر در میان هیاهوهای زندگی گم شد، کمتر کسی فرصت میکرد تا در میان این شلوغیها فرهنگ و پیشینه این شهر را به خاطر بیاورد.
سهشنبه بدون خودرو خون تازهای در رگ این خیابان دمید، اولین روزهای که خودروها نبودند میشد در و دیوارهایی را دید که در پس زندگی ماشین پنهان شده بودند و دست فراموشی گلوی آنها را میفشرد، بعدازآن که آلودگیها کمتر شد زیبایی جدیدی خود را هویدا کرد و آن زیبایی طبیعت اصفهان بود، زیبایی چهارباغ با برگریزان پاییز که پیوند خورد، شهر زیبایی خود را هویدا کرد.
اما این روزها دیگر در چهارباغ میشود چیزهای جدیدی را به مدد سهشنبههای بدون خودرو دید و تجربه کرد، این روزهای میشود در کنار تمام زیباییها چیزی را دید که فراموش کردن آن میتوانست خطرناک باشد، امروز در گذر فرهنگی چهارباغ میشود انسانها را دید، امروز سهشنبه بدون خودرو اجازه میدهد تا دیگران را ببینیم.
معنی و مفهومی که گذشتگان برای ما به میراث گذاشته بودند دیگر قابل درک است، امروز میشود فهمید چرا اصفهان پایتخت فرهنگ و تمدن خوانده میشود، میشود درک کرد چرا اصفهانیها پرچمدار فرهنگ بودهاند. حال دیگر در چهارباغ میشود از فرهنگ و تمدن صحبت کرد، هنرمندان و اندیشمندان به چهارباغ میآیند تا در زیبایی و سکوت چند ساعتی که در نبود خودروها به وجود میآید دقایقی را سپری کنند.
اما آنچه این هفته بسیار جذاب به نظر میرسید، حضور معلولان در سهشنبههای بدون خودرو در چهارباغ بود، شاید ما هفتههای اول کمتر حضور آنها حس میشد، اما امنیت تردد در چهارباغ که بیشتر شد آنها هم فرصتی برای حضور پیدا کردند و امنیتی که ما به قیمت آسایش خود از آنها گرفتهایم در سهشنبههای بدون خودرو به آنها هدیه میشود.
معلولان همشهریهایی هستند که ما کمتر آنها را می بینیم و حضورشان را حس میکنیم، گاهی هم به دلایلی آنها را نادیده میگیریم، این هفته در آستانه روز معلول به همت و ابتکار پویش مردمی ترافیک شهر اصفهان در سهشنبه بدون خودرو میشد معلولان را دید، صندلی چرخداری به چهارباغ آورده شد و از میهمانان سهشنبه بدون خودرو خواسته شد تا بر روی آن نشسته عکس بگیرند.
جادوی دوربین که تمام شد حالا نوبت همزاد پنداری بود، از آنها خواسته شد تا با این صندلیهای چرخدار کمی در خیابان تردد کنند، برای کسانی که روی صندلی چرخدار نشسته و با خنده جلوی دوربین عکس گرفته و تابلوی «هوای معلولان شهرم را دارم» را در دست داشتند به یکباره رنگ دنیا تغییر کرد.
خندههای زیبای اصفهانی محو شد و نامناسب سازی اماکن عبور و مرور خود را نشان داد، گویی حرکت با صندلی چرخدار آنقدر هم راحت نیست، این دشوار دوچندآنهم میشد وقتی راهی مناسب برای گذشتن از خیابان و جوی آب عریض چهارباغ وجود نداشت، دراینبین پس از همه جستجوها برای عبور از خیابان مشکلی دیگر خود را نشان میداد و آنهم خودرویی بود که جلوی پل روی جوی آب پارک شده بود! در این نقطه بود که لبخند کامل رنگ میباخت و برای برخی با شرم و پشیمانی همراه بود.
تازه این روز سهشنبه بود و خودروها به چهارباغ نیامده بودند، این فکر را میشد این هفته به مدد سهشنبه بدون خودرو درک کرد که آیا من واقعاً «هوای معلولان شهرم را دارم»، آیا زمانی که با خودرو شخصی در خیابان رانندگی میکنم گوشه چشمی هم به معلولی که از خیابان عبور میکند دارم! آیا وقتی کنار خیابان یا در محل پارک معلولان خودروی شخصی را پارک میکنم یاد این شهروند هستم!
پرسشهای زیادی بود که این هفته برای میهمانان سهشنبه بدون خودرو، بر روی صندلی چرخدار از خود پرسیدند، سهشنبهای که در آن میتوان انسانها را دید، سهشنبهای که دیگر واقعاً معنی گذر فرهنگی را در چهارباغ متبلور میکند.
نظر شما