به گزارش خبرگزاری «شبستان» «النشره» در مقاله ای به قلم «ماهر الخطیب» نوشت: در عرصه منطقه، استعفای مشکوک «سعد حریری» از ریاض توجه افکار عمومی را به تحولات داخل عربستان معطوف کرد، تحولاتی که بی شک از اقدامات «محمد بن سلمان» از زمان پادشاهی پدرش جدا نیست.
در اصل بر این نکته که ولی عهد سعودی در حال تدارک پادشاهی خود پس از پدرش است، یک اتفاق نظر وجود دارد. به تبع، او قصد دارد هر گونه خطر جدی در مسیرتحقق رؤیایش را از میان بردارد. این موضوع طیف گسترده ای از پیش بینی ها را در مورد آینده و سرنوشت دربار عربستان با توجه به تحولات مختلف امروز ایجاد کرده است.
در این سطح باید گفت که «بن سلمان» انقلاب زودهنگامی را برای پیوستن به جمع پادشاهان آینده سعودی آغاز کرده است که البته بسیاری از ناظران پیامدهای قابل توجهی را برای آن پیش بینی کرده اند.
در همین راستا در مورد پایه های شرعی که بن سلمان حکومت خود را در آینده نزدیک و یا دور بر اساس آنها بنا خواهد کرد، پرسش مطرح می شود، با توجه به اینکه سنگ بنای حکومت سعودی اتحاد آل سعود بوده و شیوخ سعودی مسئول تشکیلات مذهبی در این کشور هستند و احتمالادر روند مبارزه با تروریسم جهانی تدابیر سختی را علیه وهابیت اتخاذ کنند. بنابراین آغاز حکومت «ملک سلمان» همزمان با اعلام جنگ علیه یمن و ورود پسرش محمد به گود مبارزه با نفوذ جمهوری اسلامی ایران به منظور قهرمان نشان دادن خود و تمرکز بر تنش روزافزون مذهبی در سطح جهان اسلام تأثیر فراوانی در سطح تحولات مذهبی داشته است.
علاوه بر این، ولیعهد عربستان برای اطمینان از حمایت آمریکا از او تلاش کرده و در این زمینه وارد معاملات و قراردادهای مالی هنگفتی با «دونالد ترامپ» به بهانه مبارزه با فساد شده است، اما نکته مهم اتهام عربستان به دخالت و نقش داشتن در حوادث یازده سپتامبر و به دنبال آن شکل گیری قانون جاستا و شکایت از کشورعربستان سعودی بود. آل سعود برای شانه خالی کردن از زیر بار سنگین این اتهام انگشت اتهام را به سمت قطر روانه کرده و به بهانه مبارزه با تروریسم ائتلاف اسلامی را تشکیل دادند.
حال باید قبل از رسیدن به آخرین مرحله تحولات درون عربستان بر این نکته یعنی تلاش بن سلمان برای مشروعیت بخشی به حکومت آینده خود تمرکز کرد. بن سلمان در راستای مشروع جلوه دادن اقدامات خود صدها نفر از نخبگان سیاسی و فکری و دینی مخالف خود را بازداشت کرده و همزمان برای جلب توجه غرب که منتقد اقدامات او بودند، خود را در اختیار آنها و تصمیماتشان از جمله اجازه رانندگی زنان و ورود انان به ورزشگاه فوتبال قرار داد. در این میان نمی توان ارائه چشم انداز اقتصادی 2030 را به منظور جذب اقشار جوان جامعه نادیده گرفت.
بر این اساس، می توان گفت که ولیعهد عربستان به خوبی از چگونگی آماده سازی تدارکات قدرت گرفتن در این کشور و اقدامات لازم برای حفظ مشروعیت آن از طریق جذب حمایت خارجی به ویژه آمریکا و سرکوب مخالفان خود آگاه است. به همین منظور پرچم دروغین مبارزه با تروریسم را بالا برده و زیر بار قراردادهای مالی سنگین با آمریکا رفته است. اخیرا نیز تحت عنوان مبارزه با فساد وبرای تظاهر به یک چهره اصلاحی، مخالفان خود را سرکوب کرده و آنان را که خطر جدی برای قدرت گرفتن او به شمار می روند، از سر راه بر می دارد. هر چند افرادی که سر ناسازگاری با او ندارند، از برخی حقوق برخوردار می شوند.
در پایان باید گفت که «بن سلمان» موفق شده است قسمت عمده طرح خود را طراحی کند اما این بدان معنا نیست که حجم اعتراضات علیه او روز به روز بیشتر نمی شود به ویژه اینکه اقدامات او شتاب بیشتری به خود گرفته و آمریکا تأکید می کند که با متحدان خود مبارزه نمی کند. حال باید پرسید آیا ولیعهد سعودی وارد مرحله جدیدی می شود و یا در آستانه سقوط قرار گرفته است؟
نظر شما