عشقی پایدار که حتی اگر امیدی برای رسیدن به آن و پاسخی مثبت از سوی آن نباشد، همچنان باقی میماند. اما پیش میآید که بسیاری از جوانان عشق را با هیجانی زودگذر اشتباه میگیرند و آینده خود را تباه میکنند. با توجه به اهمیتی که این موضوع دارد فرهنگسرای پرسش سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان با دعوت از حجت الاسلام یوسف غلامی جامعه شناس، پژوهشگر و نویسنده اقدام به برگزاری همایشی با عنوان «جوان، عشق و دلبستگی» کرد. در ادامه گفتگوی شبستان با یوسف غلامی را میخوانید:
اگر بخواهید تعریفی از رابطه میان جوان، عشق و دلبستگی داشته باشید، آن چیست؟
بر اساس آنچه که در روانشناسی رشد آموزش داده میشود، معمولا در آغاز جوانی تحولاتی در وجود دختران و پسران رخ می دهد که به طور طبیعی نسبت به ارتباط با جنس مخالف خود تمایل پیدا میکنند. در واقع آن زمان است که چیزی به نام «عشق و دلبستگی» در زندگی آنها به وجود میآید که کاملا نیز مقدس است. زندگی انسان از همان بدو تولد با عشق مادر به فرزند و برعکس شروع میشود و برای ادامه آن نیز نیاز به عشق دارد. به خصوص در جوانی که بیشتر در معرض عشق و دلبستگی قرار می گیرد.
ضرورت برگزاری چنین همایشها و برنامههایی در چیست و فکر میکنید تا چه اندازه میتواند موثر واقع شود؟
همانطور که گفتم انسان در سنین جوانی بیشتر در معرض عشق و دلبستگی قرار میگیرد و تجربه آن نیز کمتر است. به همین دلیل نیاز به آگاهی دارد تا بتواند عشق را از هیجان زودگذر تشخیص دهد. به نظر من یکی از مهمترین مواردی که بستر اختلاف خواندگی را فراهم میآورد کمبود آگاهی است و برگزاری این دست از برنامهها می تواند به بالا رفتن سطح آگاهی جوانان کمک کند. البته این را باید بگویم که ما نباید انتظار داشته باشیم که این جلسات به صورت صددرصدی جوابگو باشند اما می توانیم انتظار داشته باشیم که بخشی از نیاز جامعه به آگاهی را تامین کنند.
شما در سخنرانی خود به کمکاری نظام آموزشوپرورش کشور اشاره کردید و گفتید که نتوانسته جوانان را برای آغاز یک زندگی آماده کند؟ در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
حقیقت آن است که نظام آموزش و پرورش کشور در چیزی حدود 160 سال پیش توسط انگلستان و فرانسه پی ریزی شده است. آنها نیز در پی ریزی این نظام به هیچ عنوان به مبنای زندگی مردم ایران توجه نکردهاند. اگر توجهی داشتهاند به این خاطر بوده که زندگی در ایران سامان نگیرد. زیرا با مردم این مرز و بوم دشمن هستند. در واقع اصل نظام آموزش و پرورش آن است که بتوان از طریق آن دشمنی دشمنان را تشخیص داد. البته منظور من در اینجا آموزش و پرورش جمهمری اسلامی ایران نیست، منظور من تصرف در ساختار نظام آموزشی کشور دقیقا از همان جایی که پی ریزی شد، نیاز مردم تشخیص را تشخیص دادند و از ساختار تحصیل دانش آموزان حذف کردند. بنابراین نظام آموزشی ما باید از ابتدا پی ریزی شود.
شما از عشق و دلبستگی در جوانان سخن میگویید اما امروزه یکی از مشکلات ما دوری جوانان از این موضوع است. به طوریکه سن ازدواج در آنها بالا رفته است. دلیل این موضوع چه می تواند باشد؟
این معضل به یک علت خاصی منحصر نمیشود و مجموعهای از دلایل باعث آن میشوند. بالا رفتن سن ازدواج در جامعه یک فرایند در سطح کشور که بخش بزرگی از آن به مشکلات اقتصادی مربوط میشود. همانطور که میدانید مشکلات اقتصادی نیز از سوی کشورهای بیگانه به ایران تحمیل شده است و انگیزه آنها از این تحمیل آن نیست که ما در فقر به سر ببریم، بلکه جنبه های دیگر آن برای آن ها مهم تر است. مسئله اشتغال و درآمد نیز مزید شده و کار را به اینجا رسانده است که جوان در خود امیدی نمیبیند. همچنین یک از دلایل دیگر آن آماده بودن زمینه گناه است و جوان زمانی که میتواند با گناه غریضههای خود را ارضاء کند، زیر بار مسئولیتهای زندگی نمیرود.
نظر شما