خبرگزاری شبستان: نیمروز ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ بود که یک روحانی دیگر به خیل مشتاقان شهادت پیوست و دست از دنیای ناسوتی شست، حجتالاسلام محمد پورهنگ، تحصیلکرده مدرسه علمیه امیرالمومنین (ع) شهر ری، مدتی در مجموعه امور روحانیون قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) فعالیت داشت تا اینکه شوق شهادت او را به سرزمین عقیله بنی هاشم؛ حضرت زینب کبری (ع) کشاند.
پورهنگ، هنگام عزیمت به سوریه و شهادت، امام جماعت مساجد الهادی (ع) بود، همین موضوع سبب شد تا در پانزدهمین ماه شهادت وی، برای تهیه گزارش به این مسجد بروم، گزارش پیشرو، حالوهوای این خانه خدا را در نبود امام جماعت شهیدش، به تصویر کشیده است:
در هوای سرد آخرین ماه فصل برگریزان و چهل دقیقه مانده به اذان مغرب به مسجد الهادی (ع) رسیدم و مانند بیشتر مساجد کشور، با در بسته آن روبرو شدم، در کوچههای اطراف گشتی زدم شاید که این خانه خدا، در دیگری داشته باشد ولی خبری از ورودی دیگر نبود و به ناچار، زنگ منزل خادم را زدم و او در را باز کرد.
هر فردی به محض ورود به مسجد الهادی (ع) ابتدا با نمای چشمنواز درختان سر به فلککشیده و گلهای رنگارنگ آن روبرو میشود و من پس از سیراب شدن از این چشمانداز دلانگیز، متوجه دو دروازه کوچک فوتبال در میانه حیاط این مسجد شدم، بیشتر ما با این دروازهها، خاطرهها داریم،این طور که به نظر میرسد، حیاط این خانه خدا بعضی روزها میزبان چند فوتبالدوست میشود و احتمالا پس از پایان بازی، از فضای سرسبز و درختان قشنگ آن نیز برای رفع خستگی و استشمام هوای تازه استفاده میکنند.
همیشه پیش از عزیمت به مسجدی برای تهیه گزارش، در فضای مجازی گشتی میزنم تا با درک درستتری، بتوانم گزارش میدانی کامل و همهجانبهای تهیه کنم، این بار در فضای مجازی خوانده بودم که آرامگاه سپهبد احمد امیراحمدی که توسط انجمن آثار ملی در سال ۱۳۴۷ بنا شده بود، در مسجد الهادی (ع) واقع شده است از این رو پس از گرفتن عکسهای مرتبط از سردر، حیاط، درختان و گلهای رنگارنگ این مسجد، دنبال نام و نشانی این آرامگاه گشتم که البته چیزی پیدا نبود، ماجرا را از خادم مسجد پیگیر شدم که گفت، بخشی از این مسجد در گذشته، آرامگاه خاندان امیراحمدی بوده است اما طی چند دهه اخیر با مهاجرت این خانواده از ایران، دیگر اثری از این آرامگاه نیست، همچنین سنگ هویتی نیز کنار آرامگاه سپهبد امیراحمدی قرار ندارد.
بنای لوزی شکل در سمت چپ این عکس، نمایی از آرامگاه سپهبد امیراحمدی است
نظافت و تمیزی بخشهای مختلف مساجد نقش مهمی در جذب افراد به آنها دارد و این موضوع از این منظر مهم است که بسیاری از افراد از وضعیت نامناسب و بوی بد سرویسهای بهداشتی برخی از مساجد، گلایه دارند، اما سرویس بهداشتی مسجد الهادی (ع) بسیار تمیز و مرتب بود که جدیت خادمان در کارشان و بعضا حضور کمرنگ مردم در نماز جماعت و برنامههای این مسجد، از دلایل آن هستند.
وقتی تهیه گزارش از حیاط مسجد (و شاید بهتر باشد بگویم، باغ) تمام شد و در حالی که 15 دقیقه به اذان مغرب مانده بود، وارد شبستان مسجد الهادی شدم؛ شبستانی کوچک، تمیز و مرتب که با پردهای در میانه آن، بخشهای زنانه و مردانه از یکدیگر جدا شده بودند و همچنین دور تا دور آن، پشتیهایی برای تکیه افراد قرار داشتند.
وسعت این شبستان تناسبی با مساحت باغ مقابل آن، ندارد، شاید واقف مسجد میدانسته این مسجد، هیچگاه به جز برخی مناسبتهای دینی، جمعیت زیادی به خود نخواهد دید که در میانه باغی وسیع، مسجدی چنین کوچک بنا کرده است.
زمانی که عکس گرفتن از شبستان و فضای پیرامون آن را که شروع کردم، چند خانم مسن وارد مسجد شدند، با طنین نوای ملکوتی اذان مغرب، چند پیرمرد، نوجوان و کودک و همچنین حجتالاسلام محمود پورهنگ (برادر شهید محمد پورهنگ) نیز وارد مسجد شدند و پس از اتمام اذان اول، پیرمردی شروع به اذان گفتن کرد و کم کم دو، سه صف برای اقامه نماز جماعت تشکیل شد.
حکایت استقبال کمشمار مردم از مساجد که پیش از این در چندین گزارش از مساجد تهران و شهر ری از جمله فیرزوآبادی و کاظمیه به آن اشاره شده بود، مثنوی هفتاد من است که به گفته برخی از نمازگزاران مسجد الهادی (ع) دلایل آن را تعداد زیاد مساجد در یک محله یا خیابان کوچک، حضور نیافتن ثابت و منظم امام جماعت راتب (اصلی)، باز نبودن در مسجد در بیشتر ساعات شبانهروز و نبود برنامههای جذاب و جوانپسند در آنها دانست.
نگاهی به این دلایل نشان میدهد که همه آنها دقیقا برخلاف مشخصههای یک مسجد تراز اسلامی هستند؛ زیرا مسجدی آباد باید همیشه برقرار، جذاب، جوانپسند، دارای ائمه جماعاتی پرنشاط و فعال، برگزار کننده برنامههایی خلاقانه، قشنگ و متنوع و دارای نهادهای فعال مسجدی باشد.
اتفاقا من دور تا دور محوطه مسجد الهادی (ع) را گشتم اما نام و نشانی از نهادهای مسجدی نیافتم که نیافتم.
تنها کنار آرامگاه سپهبد احمد امیراحمدی و در زیرزمین، کانون فرهنگی (این نهاد را با کانون فرهنگی هنری اشتباه نگیرید) قرار دارد که بر سر در آن نوشته شده است «کهف الهادی».
موضوع فعالیت نهادهای مسجد الهادی (ع) را از برخی نمازگزاران جویا شدم که گفتند، این مسجد، پایگاه بسیج دارد که البته واحد خواهران آن، فعالتر است و کلاسهای آموزش قرآن، خیاطی و نقاشی برگزار میکند.
تبلیغات و حضور پرشمارتر خواهران در نماز جماعت هم حکایت از این موضوع داشت که فعالیت بانوان در این خانه خدا، پر رنگتر از برادران است.
مسجد الهادی (ع) ظهرها و شبها میزبان مردم است و برنامههای مرسوم مساجد مانند قرائت قرآن و ادعیه ندبه و کمیل و زیارت عاشورا و آل یاسین در آن برگزار میشود.
من همیشه مقاومت مساجد در برابر حوادث طبیعی را نیز بررسی میکردم و این روزها پس از وقوع زمینلرزه غرب کشور، حساسیت بیشتری نسبت به این موضوع پیدا کردهام، از خادم مسجد الهادی (ع) در مورد کیفیت ساختمان این مسجد پرسیدم که گفت، چند سال پیش، بازسازی شده است و مقاومت آن در برابر حوادث طبیعی از جمله زمینلرزه خوب است. انشالله.
در محوطه و شبستان مسجد دنبال کپسول آتشنشانی یا سایر وسایل ایمنی گشتم، اما خبری از آنها نبود، با مشاهده این وضعیت، این پرسش به ذهن خطور کرد که اگر این مسجد دچار حوادثی مانند زمینلرزه یا حریق شود، با کدام وسایل، امنیت و سلامت مردم حفظ میشود؟
مسجد الهادی(ع) که از سویی، چشم اندازی دلربا دارد و آدمی را به یاد مساجدی چون مجدالدوله و امام خمینی (ره) تهران یا مدرسه فیضیه قم میاندازد و از سوی دیگر، فضای بازی برای کودکان و نوجوانان نیز در آن دایر شده است، چندان مورد استقبال مردم شهر ری به ویژه اهالی محلات دیلمان، قادری و امامزاده عبدالله (ع) نیست.
واکاوی وضعیت این مسجد دوباره این موضوع را زنده میکند که در حالی که بسیاری از مساجد کشور، خالی از جمعیت هستند، چه لزومی به ساخت مساجد جدید است؟ محلاتی را سراغ دارم که در هر کوچه آن، یک مسجد وجود دارد اما باز هم توسط مردم و خیرین یا سازمانهای فرهنگی و شهری، مسجدی در آن ساخته میشود.
کوتاه سخن آنکه، ماجراهای هزار و یک شب مساجد کشور که موضوع بسیاری از آنان شیرین و خاطرهانگیز هستند و وضعیت بعضی از آنان نیز غمافزا و تاملبرانگیز است و چون ستارهای دنبالهدار، تداوم دارند و ماجراهای تلخ آنها، قصدی برای تمام شدن ندارند.
گزارش و تصاویر: مرتضی خواجوند سریوی
نظر شما