به گزارش خبرگزاری شبستان، رحیم مخدومی نویسنده رمان "نرگس" این اثر را بهترین نوشته خود می داند و به آن می بالد،که این داستان برگرفته از خاطرات نوجوانی اوست .
خاطرات روزهایی که همه جا بوی انقلاب می داد حتی یک مدرسه کوچک نیز از این امر مصون نبود. و شاید تلخی و شیرینی همین خاطرات بعدها نویسنده را وا داشت که از آن روزها بنویسد. از معلم زبانی که بی حجاب بر سر کلاس حاضر می شد، از نرگس خواهر اسماعیل که به خاطر حجاب اجازه رفتن به مدرسه را نداشت از اسماعیل که چقدر تلاش کرد تا خواهرش را دوباره به مدرسه بفرست، دستگیری پدر و دایی اسماعیل و بسیاری از مشکلات که در سر راه این نوجوان به وجود می آید از از او مردی بسازد که ارزش های انسانی و اخلاقی را در اولویت زندگیش قرار داده است.
زندگی اسماعیل حکایت بسیاری از مردان این سرزمین است، کسانی که با اعتقاد به ارزشهای معنوی و دینی زندگی می کنند و نرگس هم شاید نماینده همین جامعه است و ازآنجایی که قهرمان های این داستان هم زن و مرد است. کتاب برای هردو گروه جالب است.
داستان این گونه آغاز می شود:
«از صبح تا حالا هی التماس می کنم؛ ولی مادر قبول نمی کنم. می گویم که قلک برای خودم است و هر طور دلم بخواهد، باید خرجش کنم. اما به او می گوید:« تو بچه ای. عقلت نمی رسه.پولات روحیف و میل می کنی. تازه، همه پولا رو می خوای چه کار؟»
دیگر دارد لجم را در می آورد. از صبح تا حالا بیست بار گفته ام که می خواهم چیزی بخرم که خیلی خوب است و بعد از خرید همه تان خوش حال می شوید؛ اما باز هم قبول نمی کند. نرگس هم عوض این که از من طرف داری کند،طرف اورا گرفته. امروز صبح نزدیک بود بازهم با او دعوایم شود. شانس آورد به خودم قول داده بودم دیگر اذیتش نکنم ؛ والا می دانستم چه بلایی سرش بیاورم . تازه، مگر من پول ها را برای که می خواهم؟ زحمت سه ماه تعطیلاتم را می خواهم یک جا خرج او کنم.
از وقتی مدرسه ها تعطیل شد، من و بابا رفتیم نان خشک جمع کنی. کار سختی بود؛ اما غروب که می کشد پنج تومان می داد و خستگی را در می آورد. اول تصمیم داشتم با آن با آن پول برای خودم یک دوچرخه ی دست دوم بخرم....»
در بخش دیگری از این اثرمی خوانیم:
« نماز تمام می شود.مردم کم کم متفرق می شوند. آنها که مانده اند، حاج آقا را دوره می کنند . از روزنامه ها ی من فقط یکی باقی مانده ؛ از مصطفی دو تا و عبدالهی همه اش را آب کرده است. حاج آقا لبخندی می زند و می گوید: «احسنت! امروز شما کارای بزرگی کردین. حالا دیگه فکر می کنم خودتون بتونید مسئله تحصیل خواهراتون را حل کنید!»
می خواهم بپرسم چه گونه حل کنیم؛ اما خجالت می کشم . حاج آقا نگاهش را می چرخاند روی همه ی افرادی که دورش حلقه زده اند. روی همه افرادی که دورش حلقه زده اند. آن گاه ادامه می دهد: « برای امشب چند تا خبرمهم دارم. خبراول این که با فرار شاه، اوضاع خیلی حساس شده. قرار بود امام همین جمعه به ایران برگرده....»
رحیم مخدومی در سال 1345 در ورامین متولد شده و تحصیلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم تربیتی ادامه داده است و از معلمین دلسوز کشور میباشد و در عین حال با بسیج، سپاه، جهاد سازندگی و سازمان تبلیغات اسلامی همکاری داشته است.
از آثار رحیم مخدومی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
«چه کسی ماشه را خواهد کشید»، انتشارات سوره مهر؛
«جنگ پا برهنه»، انتشارات سوره مهر؛
«آنان که رفتند»، انتشارات سوره مهر؛
«نرگس»، انتشارات سوره مهر؛
«یک آسمان هیاهو»، انتشارات سوره مهر؛
«معلم فراری»، انتشارات سوره مهر؛
«هر کسی کار خودش»، انتشارات سوره مهر؛
نرگس عنوان رمانی از«رحیم مخدومی» است که آرمان ها وارزش ها انقلابی محور داستان است و شخصیت های اصلی تمام تلاش خود را برای دفاع از باورهایشان به کار می برند.
نظر شما