دفاع علامه طباطبایی(ره) از امکان ظهور علوم انسانی در نظریه اعتباریات

خبرگزاری شبستان: علامه طباطبایی در نظریه اعتباریات از امکان ظهور علوم انسانی به معنایی خاص دفاع می کند، یعنی هر جامعه ای اغراضی دارد و بر آن اساس علم خود را سامان می دهد. اعتباریات علامه به ما می فهماند که چارچوب پارادایمی علم در علوم انسانی چیست.

به گ زارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه: دکتر قاسم پورحسن، دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره) به مناسبت فرا رسیدن روز بزرگداشت علامه طباطبایی(ره) درباره نقش و تأثیر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(ره) در فهم بیشتر علوم انسانی، گفت: تا زمانی که فهم صحیحی از اعتباریات علامه طباطبایی حاصل نشود و فهم درستی از علوم انسانی در ایران شکل نگیرد، نمی توانیم نسبت میان اعتباریات و علوم انسانی را بشناسیم. از زمانی که علامه طباطبایی نظریه اعتباریاتش را در آثار مختلف مطرح کرد، فهم دقیق و جامعی از نظریه اعتبارات علامه ارائه نشده است.

 

وی افزود: من در نوشته ای با عنوان «اعتباریات اجتماعی و نتایج معرفتی علامه طباطبایی» بر این مساله تاکید کردم که اساسا نظریه اعتباریات نظریه معرفت شناسانه است یا نظریه روانشناختی یا جامعه شناسی و انسان شناسی؟ من در آن نوشته در ابتدا اعلام کردم که این نظریه معرفت شناسانه است. بنابراین باید ابتدا اعتباریات را بشناسیم.

 

پورحسن افزود: خلاصه بنیان های اعتباریات علامه طباطبایی شامل این می شود که وی می خواهد جامعه و انسان را بفهمد و اینکه سیر طبیعی شکل گیری جوامع و اندیشه های اجتماعی انسان چگونه است. پس نظریه اعتباریات افکار عملی و اجتماعی انسان را بررسی می کند و نگاه تدریجی که نسبت میان انسان و جامعه را شکل می دهد. به طور کلی تفاوت جوامع در چیست؟ علامه طباطبایی بر اساس نظریه ادراکات اعتباری عنوان می کند که ما جوامع ساده، جوامع بسیط بدون اعتباریات گسترش یافته و جوامع پیشرفته و پیچیده با ادراکات اعتباری کلان داریم.

 

وی افزود: در دیدگاه اول علامه طباطبایی(ره) به طورکلی گونه های جوامع بر اساس گونه های اعتباریات شکل می گیرد. پس آن قدر اعتباریات دارای اهمیت است که می توانیم بر اساس آن نوع جامعه را تعریف کنیم، یعنی یا جامعه صاحب عقلانیت و پیشرفت و علم است و یا نیست.

 

دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی(ره) گفت: در دیدگاه دوم علوم انسانی مانند دانش تجربی نیست که تنها بر اساس پیشرفت های حوزه ای در یک حوزه خاص شکل بگیرد. علوم انسانی منبعث از عقل جمعی جامعه است نه تعدادی خاص از نخبگان در حوزه علمی خاص. پس وقتی علوم انسانی را تعریف می کنیم باید به تفاوت اصیل و گوهری علوم انسانی از علوم طبیعی توجه کنیم. این گونه نیست که جامعه بتواند در زمان کوتاه دارای رشد جهشی در علوم انسانی شود. بلکه در اثر بلوغ تدریجی و طولانی صاحب علوم انسانی می شود.

 

وی ادامه داد: علوم انسانی با تفکر و تفکر با حیطه اجتماعی در پیوند است. علامه طباطبایی تاکید می کند که اعتباریات اندیشه های اجتماعی انسان است. اعتباریات افکار عملی انسان است یعنی انسان دارای نیازهایی است که اعتباریات را خلق می کند. آن نیازها و اغراض و پرسش ها همان جهان حقیقی اوست که در جامعه وجود دارد و انسان برای آن بایدها و ضرورت و خواستن را ایجاد می کند.

 

پورحسن اضافه کرد: خواستن و ارزش گذاری ها چه در حیطه علم و چه در حیطه اخلاق اعتباریاتی است که انسان خلق می کند. علامه طباطبایی در نگاه ظریفی بیان می کند که اعتباریات قابل گسترش و تغییر پذیر است و سبب پیشرفت و کمال جامعه می شود. ما باید از تفاوت های اعتباریات قبل الاجتماع و اعتباریات بعدالاجتماع با اطلاع باشیم زیرا در صورت بی اطلاعی کمک گرفتن از اعتباریات دشوار می شود.

 

وی در ادامه گفت: منظور من در اینجا اعتباریات بعدالاجتماع است. این اعتباریات با عقل جمعی و گسترش عقل و چیرگی خرد و زندگی جمعی و قرارداد اجتماعی انسانها روبرو است. اعتباریات از حیث اجتماعی باعث مدنیت می شود و زور و استبداد را کمرنگ می کند و عقل جمعی و نفع جمعی را به همراه دارد و مناسبات و روابط متعادل را شکل می دهد.

 

وی با بیان اینکه اعتباریات علامه طباطبایی سه ثمره مهم در حوزه علوم انسانی دارد، گفت: ثمره اول اینکه علوم انسانی برخلاف ادعایی که مطرح می کنیم یکپارچه نیست یعنی مجموعه ای از نظریاتی داریم که به آن علوم اجتماعی می گوییم. مجموعه این نظریات برخواسته از کثرت عقل جمعی و نیازها و اجتماع هاست.

 

 پورحسن افزود: اینگونه نیست که بگوییم نظریه واحدی به نام علوم انسانی وجود دارد. دیدگاه اعتباریات بیان می کند که محال است در علوم انسانی واجد نظریه ثابت و واحدی باشید زیرا با عقل ها و اقتضائات و پرسش های مختلف مواجهه هستید. نباید تصور شود که در دنیا نظریه ای غیر قابل تغییر و غیر قابل نقدپذیری به نام علوم انسانی وجود دارد و هیچ کس نمی تواند از چمبره آن خارج شود.

 

وی تصریح کرد: ثمره دوم که اعتباریات علامه درباره علوم انسانی ارائه می دهد درباره تغییرپذیری علوم انسانی است. اساسا علامه در اعتباریات قائل به این نیست که علم از ویژگی ثبات برخوردار است و غیرقابل تغییر نیست. این خصلت درونی علم از دیدگاه علامه و برگرفته از نظریه اعتباریات است. اینطور نیست که علوم انسانی غیرقابل تغییر باشد و نمی توان آن را نقد کرد و پارادایم دیگری درباره علم بوجود بیاوریم. پس اعتباریات علامه به ما می فهماند که چارچوب و الگوی پارادایمی علم در علوم انسانی چیست.

 

پورحسن بر اینکه از دیدگاه علامه جوامع بر اساس پیشرفتی که دارند علوم انسانی متفاوتی دارند، تاکید کرد و گفت:  پیشرفت می تواند دارا بودن جامعه از وجهی از علوم انسانی باشد که به مراتب بالاتر نرسیده باشد اما جامعه دیگر به طور کلی از نظریه قالب در علوم انسانی خارج شده باشد. خاصیت علوم انسانی اینگونه نیست که معیار ثابتی داشته باشیم و بر اساس آن معیار علم بوجود آمده و هیچ جامعه دیگری نتواند پارادایم دیگری از علم را بوجود آورد.

 

وی افزود: چارچوب علم تغییر پذیر است و بر اساس جوامع و پرسش ها و اقتضائات شان و اغراض شان تغییر می کند. ما علم را برای اغراض مان به خدمت می گیریم و جوامع اغراض متفاوتی دارند. دیدگاه اعتباریات این مساله را به ما عنوان می کند.

 

وی افزود: ثمره سومی که از دیدگاه اعتباریات نسبت به علوم انسانی داریم این است که ما نمی توانیم برای علوم انسانی نسخه واحدی بپیچیم. یعنی نمی توانیم بگوییم ما با علم انسانی در همه ادوار مواجهه هستیم. نظریه اعتباریات به منفعت و مصالح و اقتضائات اجتماعی هر جامعه بازمی گردد. یعنی هر جامعه اقتضایی متفاوت از جامعه دیگر دارد.

 

پورحسن افزود: در این صورت اعتباریات به ما می گوید که با پارادایم های گوناگونی از علم و علوم انسانی مواجهه هستیم. اینگونه نیست که ادعا شود نمی توان خارج از عالم غرب علوم انسانی دیگری تولید کنیم. این نظر برخلاف چارچوب علم در علوم انسانی است، یعنی فرآیند تولید علم بر اساس چارچوب علم اینگونه است که هر جامعه ای اگر کوشش کند تا اغراض آن تحقق پیدا کند، ابزارهایی برای آن از جمله علم، حکومت و مناسبات اجتماعی فراهم می کند.

 

وی اذعان کرد: ابزارهای فراهم شده در برخی امور مشترک کل انسانها و در بسیاری دیگر از امور متفاوت هستند. هر جامعه ای اگر در تولید علم شراکت کند، آن علم می تواند متناسب با اغراض او بوجود بیاید. گسترش  علم بر اساس مرزهای شراکت فقط از دیدگاه اعتباریات علامه فهمیده می شود. ممکن است در علم پژوهی و کاوش و جستجوی بنیان های علم بتوان این موضوع را فهمید.

 

وی افزود: این نکته که ما در درون علم غربی قرار داریم و دست و پا زدن برای تبیین علم بیهوده است و باید قول به امتناع را بپذیریم، از نظر علامه طباطبایی یعنی منطق علم و جامعه و پیشرفت را متوجه نشده ایم. ما بواسطه اعتباریات می فهمیم که جامعه و علم چیست و چگونه اغراض انسانی و مصالح و منفعت های جمعی انسان شکل می گیرند؟

 

پورحسن با بیان اینکه متاسفانه درباره نظریه اعتباریات تاکنون کار نشده است، گفت: نوشته مطلبوبی درباره نسبت اعتباریات و علوم انسانی نداریم و اگر هم وجود دارد بیشتر تفننی است، یعنی بر اساس نگاه دقیق ساختار اعتباریات شکل نگرفته است. چگونه می توانیم با مطالعه دقیق نظریه اعتباریات بگوییم شکل دادن پارادایمی درباره علوم انسانی امکان پذیر است یا خیر؟

 

وی بیان کرد: بحث اعتباریات علامه طباطبایی لزوما متوجه علم نیست بلکه درباره اجتماع است. وقتی علامه سرشت اجتماع را بیان می کند به امکان رشد جوامع می پردازد که جوامع چگونه شکل می گیرند. اعتباریات علامه طباطبایی دارای نگاه فلسفه اجتماع است. علامه طباطبایی بیان می کند که اجتماع اتفاقی به وجود نمی آید و اگر اجتماعی بدوی و ساده است بر اساس اعتباریاتش است.

 

پورحسن اضافه کرد: اعتباریات منبعث از عقل است. مثلا بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس فهمی از دموکراسی ندارند زیرا نتوانستند به عقل جمعی رشد یافته التفاتی نشان دهند. این جوامع در نسبت با عقل جمعی بدوی هستند و نسبت به رشد عقل جمعی ساده هستند و پیشرفته تلقی نمی شوند اما جامعه ای که به دموکراسی اهمیت می دهد و معتقد است تمام بنیان های حکومت  بر اساس اراده جمعی است دیگر جامعه استبدادی و بدوی و ساده نیست.

 

دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی(ره) اضافه کرد: نمی توان انتظار داشت جامعه ای مانند امارات و عربستان و بحرین و قطر فهمی از دموکراسی داشته باشند و عقل جمعی آنها رشد کرده باشد. عقل جمعی صرفا به معنای داشتن پول و ساختن ساختمان نیست بلکه رشد عقل جمعی از نظر علامه طباطبایی طولانی است.

 

پورحسن با ذکر اینکه علامه طباطبایی معتقد است اجتماع اتفاقی بوجود نمی آید بلکه بر اساس عقل شکل می گیرد، گفت: هر چه عقل چیره تر و رشد یابنده تر شود، می فهمد که به جای استبداد و زور باید حکومت داشته باشد که منبعث از اراده جمعی انسانها باشد. کانت در رساله صلح پایدار بیان می کند که جوامعی که دارای رشد عقلانی هستند، صلح را می فهمند و جوامعی که رشد عقلانی ندارند چیزی به جز جنگ ندارند.

 

وی بیان کرد: جنگ و صلح و رشد و شکوفایی و بها دادن به عقل اتفاقی نیست. دیدگاه علامه بنیان فلسفی است برای اینکه اجتماع را فهمید و در نسبت با آن گستره علم را فهم کرد. پیشرفت جامعه به تولید فکر است و تولید فکر ناشی از این است که عقل فربه شود. عقل به معنای حاکم نیست بلکه عقل همه جامعه باید فربه شود زیرا می داند اغراض و مصالح دارد و آن را با اعتباریات وضع می کند.

 

پورحسن با بیان اینکه از دیدگاه علامه طباطبایی جامعه ای که اعتباریات را می فهمد از وضع طبیعی بیرون آمده است، گفت: وضع طبیعی وضع پیشاعقل و پیشاقانون و پیشاتفکر است در جامعه ای که علم و اندیشه نمی تواند شکل بگیرد. اما در جامعه ای که اعتباریات را می فهمد علم و چارچوب آن را هم می فهمد و می داند برای اغراضی در حوزه های انسانی، علوم انسانی شکل دهد.

 

وی بیان کرد: علامه طباطبایی در نظریه اعتباریات از امکان ظهور علوم انسانی به معنایی خاص دفاع می کند یعنی هر جامعه ای اغراضی دارد و علم خود را سامان می دهد. اعتباریات باید مطابق با پرسشها و مقتضیات و نیازهای انسانها باشد. نیازهای جوامع و انسانها متفاوت هستند. این مهم ترین نظریه ای است که می توان از امکان گسترش مرزهای دانش در پرتو شرافت و سهیم بودن دانش دفاع کنیم.  

کد خبر 669739

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha