خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "خداوند هیچ کاری را بدون واسطه انجام نمی دهد، حتی در امور مادی هم این طور است. این طور نیست که وقتی خدا بخواهد باران بفرستد خودش این کار را انجام دهد چون در آن صورت خداوند باید دارای جنبه مادی شود در حالی که خداوند از این محدودیت ها مبرا و منزه است بنابراین ابرها و بادها را که اسباب باران هستند می فرستد، در امور متعالی و بالاتر هم این قضیه صدق می کند بنابراین اشکال ندارد که بگوییم خداوند به واسطه گری عیسی (ع) خلق می کند یا مردگان را احیا می کند در واقع اوست که می آفریند اما دست عیسی (ع) دیده می شود. در کل هستی و در امور تکویینی شما می بینید که در این معادله های بسیار پیچیده این واسطه گری ها دیده می شود اما سلسله جنبان این واسطه گری ها به کجا می رسد؟ به انسان کامل. مطابق با روایاتی که وجود دارد این انسان کامل است که واسطه اعظم خداوند است و سلسله جنبان همه واسطه ها محمد و آل محمد است."
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی خبرنگار سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر روحی، استاد حوزه و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس درباره مراتب معرفت و شناخت رسول گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع)است.
در روزهای منتهی به پایان ماه صفر و رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام (ص)،امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) قرار دادیم. متاسفانه شناخت ما از پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) با وجود مسلمانی مان اندک است. اگر مقدور است حضرتعالی اشاراتی به مراتب شناخت در این باره داشته باشید.
اگر ما بخواهیم به مراتب شناخت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) اشاراتی داشته باشیم باید بدانیم که در چه مرتبه ای سخن می گوییم. یک مرتبه شناخت، شناخت شناسنامه ای و تاریخی است که با مطالعه تاریخ و مراجعه به کتاب های سیره و تاریخ و احادیث این شناخت به دست می آید. اما نکته این است که اگر به ما گفته اند که رسول اکرم (ص) یا ائمه اطهار (ع) و اولیای الهی را بشناسید و این شناخت مهم ترین شرط ایمان است این مقدار شناخت کافی نیست. در واقع شما وقتی می روید منابع را می خوانید و به سیره پیامبر و اهل بیت توجه می کنید این میزان از شناخت اگرچه لازم است اما برای مومنانی که می خواهند به مراتب بالاتر شناخت برسند به هیچ وجه کافی نیست. نگاه کنید برخی خاورشناسان شاید بهتر از یک مسلمان و شیعه رفته اند و این منابع را مطالعه کرده اند و اطلاعات دقیق تری در این باره دارند اما آیا آن ها به واسطه این مطالعات، مسلمان و شیعه شده اند؟
با این تعریف، مرتبه دوم شناخت چگونه است؟
بالاتر از این شناخت، شناخت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به عنوان امام و وصی و سفارش شده از جانب پیامبر است. در این نوع شناخت ما پیامبر و امامان را به عنوان کسی که از طرف خدا به ما احکام و دستورهای دینی را می آورند و معارف را در اختیار ما قرار می دهند می شناسیم. در واقع این جهت از شناخت، شناخت مجریان دین است. البته شما می دانید که پیامبر و ائمه اطهار در زمینه تبیین و اجرای دین محذوات و موانعی داشتند. به هر حال ظرفیت مردم و اقتضای زمان باعث شده که کارها در دوره های مختلف متفاوت باشد. در این نوع شناخت ما به شناخت آورنده دین و تبیین گر و مجری دین می رسیم یعنی این بزرگان واسطه دریافت دین هستند. این نوع شناخت هم در واقع نصاب و حد پایینی از معرفت پیامبر اکرم و ائمه است. ما در واقع در این نوع شناخت آن ارتباط واسطه ای در ایصال و رساندن معارف را مد نظر قرار می دهیم و اگرچه ما به این علم و آگاهی نیاز داریم اما این پایین ترین حد ایمان است و شناخت کافی و وافی از ائمه و اهل بیت (ع) را به ما ارائه نمی کند.
ما در مرتبه دوم شناخت دیدیم که پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) واسطه رساندن احکام ظاهری و آموزه های ظاهری بودند اما در نوع سوم شناخت، هدایت معنوی ما از درون به واسطه رسول اکرم و ائمه اطهار صورت می گیرد. در واقع این جا واسطه گری در باطن اعمال است و پیامبر و ائمه اطهار واسطه خداوند برای رشد درونی هستند. از این نظر رسول اکرم (ص)، امام است، فاطمه زهرا و اهل بیت هم امام هستند چون باطنا ایمان ما را پرورش می دهند و از باطن عامل رشد ما هستند.
در واقع این لایه سوم معرفت گونه بالاتر شناخت رسول اکرم (ص) و معصومین (ع) است؟
بله، این بحث سوم را علامه طباطبایی با استفاده از برخی آیات و روایات مطرح کرده است. حقیقتا اگر کسی می خواهد از پوسته و ظاهر شیعه بودن فراتر برود و حقیقتا شیعه بودن را درک کند راهی ندارد جز این که به این مرحله از شناخت و معرفت دست پیدا کند یعنی عمیقا درک کنید که رسول اکرم و ائمه اطهار واسطه فیض باطنی هستند. معلوم می شود که در این مرحله چه امام، حیات دنیوی داشته باشد و چه ظاهرا در میان ما نباشد چه امام حاضر باشد یا در پس پرده غیبت، فرقی نمی کند. در این جا نیازی نیست که وجود ظاهری امام حتما باشد چون امام در باطن واسطه گری می کند و هدایت اعمال و قلوب مومنان را برعهده دارد.
در روایات ما آمده است که هر روز اعمال شما به امام زمان (عج) شما و به امامان بالاتر تا رسول الله (ص) عرضه می شود بنابراین به واقع ما در محضر امامان قرار داریم و روزی خوار لطف و عنایات آن ها هستیم و همچنان که اشاره شد از این افق، رسول الله (ص) هم امام است. این همان نوع امامت است که حضرت ابراهیم از خداوند می خواهد. به این معنا که حضرت ابراهیم با این که پیامبر و نبی و رسول است از خداوند می خواهد که مرا امام قرار بده و شما می دانید که برخی از انبیا با وجود این که نبی بودند اما امام نبودند و این تز را روایات شیعه با استفاده از آیات قرآن تبیین کرده اند. حضرت ابراهیم آن موقعی که این درخواست را از خداوند مطرح می کند خلیل و عبد و رسول و اولوالعزم بوند اما هنوز امام به این معنا نبودند و این شأن امامت را می رساند، چون ما گاهی امام را رهبر اجتماعی و دینی و مرجعیت تقلید و .... تصور می کنیم در صورتی که این معنای امام نیست.
شما در بخشی از گفتگو به واسطه گری باطنی و امامت اشاره داشتید آیا می توانید این بحث را بیشتر باز کنید؟
شما به این موضوع توجه داشته باشید که خداوند هیچ کاری را بدون واسطه انجام نمی دهد، حتی در امور مادی هم این طور است. این طور نیست که وقتی خدا بخواهد باران بفرستد خودش این کار را انجام دهد چون در آن صورت خداوند باید مرئی و مادی شود در حالی که خداوند از این محدودیت ها مبرا و منزه است بنابراین ابرها و بادها را که اسباب باران هستند می فرستد، در امور متعالی و بالاتر هم این قضیه صدق می کند بنابراین اشکال ندارد که بگوییم خداوند به واسطه گری عیسی (ع) خلق می کند یا مردگان را احیا می کند در واقع اوست که می آفریند اما دست عیسی (ع) دیده می شود. در کل هستی و در امور تکویینی شما می بینید که در این معادله های بسیار پیچیده این واسطه گری ها دیده می شود اما سلسله جنبان این واسطه گری ها به کجا می رسد؟ به انسان کامل. مطابق با روایاتی که وجود دارد این انسان کامل است که واسطه اعظم خداوند است و سلسله جنبان همه واسطه ها محمد و آل محمد است. که در اینجا گونه چهارم از معرفت مطرح است در فرصت دیگر باید مطرح گردد.
نظر شما