نفوذ محبت حضرت حمزه(ع) در دل های زائران حرم نبوی

قبر شریف حمزه (ع) و دیگر شهدای احد را محصور در نرده های آهنی سخت کرده بودند، غافل از اینکه محبت عموی بزرگوار رسول خدا همه این حصارها را درنوردیده و جان زائر را به شهد شیرین زیارت گوارا ساخته است.

خبرگزاری شبستان//کرمان

 

15 شوال المکرم سالروز شهادت حضرت حمزه (ع) و معجزه ردالشمس از امیرالمؤمنین على (ع) و وفات حضرت عبدالعظیم حسنى (ع) است.

در سال سوم هجرت در روز جنگ احد، حضرت حمزه وسید الشهدا و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند. بعضى جنگ احد را در 17 شوال نقل کرده اند.

 

در این جنگ مسلمانان هزار نفر بودند که به نوشته عده اى 300 نفر در بین راه برگشتند و براى جنگ 700 نفر باقى ماند. تعداد کفار را هم از 2 تا 5 هزار نفر هم گفته اند تعداد کشته هاى کفار 22 یا 23 یا 28 نفر و تعداد شهدا 70 نفر بود. در این روز دندان و پیشانى پیامبر (ص) را شکستند.


مقدمه:

در شهر مقدس اما پر از غم و اندوه مدینه منوره صحنه هایی وجود دارد که دل هر شیعه ای را به درد می آورد، انگار که فریاد مظلومیت خاندان اهل بیت(ع) از ورای قرن های متمادی، هنوز هم صدای حزینی را در گوش ها طنین می اندازد که حکایت از روزهای سخت و تنهایی و سراسر رنج بهانه های آفرینش دارد.


آری اینجا مدینه است، شهر پیامبر خدا، شهر رسول مهربانی، هم او که خداوند در قرآن کریم با چهار صفت مهم ایشان را برای مردم معرفی می کند: لقد جائَکم رَسولٌ مِن انفسِکم عَزیزٌ عَلیهِ مَا عَنِتمْ حَرِیصٌ عَلیکم بالمُؤمِنِین رَوُفٌ رَحیم."( توبه/ 128)


اما چرا شهر پیامبر خدا اینقدر غمگین است؛ همه کسانی که به مدینه منوره مشرف شده اند، این حقیقت تلخ را اذعان می کنند؛ از همان لحظه ورود به مدینه، غمی سنگین بر دلم نشست، به مسجد النبی که پا می گذاری غربت خاندان نبوی بیش از هر جای دیگر حتی بیشتر از کربلا، فریاد می کند.


روبه روی قبر شریف پیامبر(ص)بقیع را می بینی که خود گویای همه مظلومیت ها و ستم های وارد شده بر اسلام از ظهور این دین کامل آسمانی تاکنون است، فریاد بیصدایی است که در هیاهوی جفا بر شیعه، خاموش مانده است، هر گاه وارد مسجد النبی می شدم بیش از هر چیز از این ناراحت می شدم که پیامبر(ص) از دیدن مظلومیت بقیع و آنچه که امت، پس از ایشان گرفتار آن شدند چقدر محزون است!


بیت الاحزانی که حالا دیگر به بهانه توسعه حرم از بین رفته است و تو تنها می توانی روزهای سراسر تنهایی زهرای مرضیه و اشک های بی امانش را در این مکان تصور کنی! خانه امام سجاد و امام صادق(ع) ( میان درب اصلی بقیع تا حرم رسول خدا (ص))که اثری از آن هم نیست و...


در تمام روزهایی که در مدینه بودم غمی سنگین بر دلم نشسته بود، تا اینکه روز زیارت دوره فرا رسید، آخرین مکانی که می رفتیم زیارت شهدای احد بود، نزدیک ظهر بود، آفتاب سوزان مدینه بر سرمان می تابید و عطش فریاد می کرد اما نه عطش آب که عطش زیارت؛ زیارت حمزه سیدالشهدا.


تنها چیزی که می دانستم این بود که حضرتش در جنگ احد رشادت های زیادی داشته و به وضع اندوهباری به شهادت رسیده است...اتوبوس به سمت منطقه احد در حرکت بود و من غرق در افکار خویش، به دلم افتاد که فلان خواسته ام را نزد حضرت حمزه مطرح کنم و از ایشان بخواهم که واسطه اجابت آن شوند.


اکنون ما وارد منطقه احد شده بودیم، کوه احد نگاه ها را از هر سو به سمت خود می کشاند از آن جهت که یادآور مظلومیت های پیامبر(ص)است، اینجا بدن حمزه سیدالشهدا قطعه قطعه شد، اینجا پیامبر(ص) به یاد عموی شهیدش گریه کرد و اشکش بر زمین ریخت، دندان مبارکش شکست و خون روی صورت و محاسنش جاری شد.


یادآور لحظات اندوهباری است که علی و فاطمه گرداگرد بدن زخمی پیامبر، ‌‌چرخیدند و مشغول مداوایش شدند، لحظات دردناکی که پیامبر بر بدن حمزه نماز خواند و وقتی زاری زنان مدینه را برای سایر شهدا دید، گریه کرد و فرمود: برای عمویم حمزه گریه‌ کننده‌ای نیست! زنان آمدند و گریه و عزاداری کردند…
 

پس از توضیحات روحانی کاوران، به پشت محدوده حصارکشی شده ای هدایت شدیم که کسی حق ورود به داخل آن را نداشت و یک عرب چفیه قرمز که مواظب حرکاتمان بود...آنها قبر شریف حمزه(ع)و دیگر شهدای احد را محصور در نرده های آهنی سخت کرده بودند، غافل از اینکه محبت عموی بزرگوار رسول خدا همه این حصارها را درنوردیده و جان زائر را به شهد شیرین زیارت گوارا ساخته است.
 

کنترلم تحت اراده ام نبود، اشک ها امانم را بریده بود چون تا آن روز مظلومیتی به این بزرگی را احساس نکرده بودم، شروع به خواندن زیارتنامه کردم  اسلام علیک یا عم رسول الله....تا رسیدم به "والهمنی طلب الحوائج عنده"( و تو از کسانی هستی که خداوند) خواستن حوائج را نزد او به من الهام کرده است... ناخودآگاه یاد زمانی افتادم که در اتوبوس به دلم افتاده بود که فلان خواسته ام را از حضرتش بخواهم و من این را از کرامات حضرت می دانم.


کاش ساعت‌ها در احد می‌ماندیم و به طواف مدفن شریف حمزه(ع)حدیث عشق می خواندیم، اما به اذان ظهر نزدیک می شدیم و کاروان شتاب رفتن داشت، دلم را که در تب و تاب زیارت حمزه(ع)بیتاب شده بود در احد گذاشتم و با چشمانی اشک آلود رهسپار مدینه شدم...


محبوب پیامبر


بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام (ص) بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که آن حضرت فرمود: «بهترین مردم، حمزه و جعفر و علی علیه السلام هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری می گوید: یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید واز ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نام ها را نزد من برای او انتخاب کن؛ نامش را حمزه بگذار».


ویژگی های حمزه


نام حمزه که به معنای شیر ژیان است، به حق آینه تمام نمای خصلت ها و منش های والای شخصیت حضرت حمزه می باشد. او قامتی افراشته، قدی رسا، اعضایی در حد اعلای تناسب و اندامی چهارشانه داشت. ابن سعد درباره او می نویسد: «او مردی میان قامت بود؛ نه بسیار بلند قد و نه کوتاه».


حمزه در میان جوانان قریش در دلاوری و ارجمندی بی نظیر و در راست قامتی، آزادمنشی و ظلم ستیزی سرآمد همگان بود. حمزه در عین زیبایی اندام در درون سینه اش قلبی تپنده از شهامت و سلحشوری داشت.


حمایت های دیرینه از پیامبر (ص)

 

حضرت حمزه پیش از آنکه به دین اسلام بگراید، همواره پشتیبان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بود. او در برابر مخالفان و بدخواهان اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله قاطعانه می ایستاد و مانع اذیت و آزارهای آنان می شد.

 

نقل شده است ابولهب برادر حمزه، یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا (ص) به شمار می رفت که لحظه ای در اظهار دشمنی با اسلام و پیامبر فروگذار نمی کرد و پیوسته به آزار و اذیت رسول خدا می پرداخت تا جایی که خداوند سوره ای در نکوهش او و همسرش «ام جمیل» نازل فرمود. ابولهب در همسایگی رسول خدا صلی الله علیه و آله می زیست و پیوسته زباله ها و اشیای گندیده را کنار خانه پیامبر صلی الله علیه و آله می ریخت و بااین رفتار زشت، آن حضرت را می آزرد. روزی حمزه او را در آن حال دید. پس به طرفش رفت و زباله ها را از دستش گرفت و بر سر خود او ریخت و با این عمل، هم بستگی خویش را با رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان داد.


پیامد اسلام آوردن حمزه


اسلام آوردن حمزه، پیروزی درخشانی برای مسلمانان به بار آورد و آنان را از مرحله انزوا و مخفی کاری به سطح بالاتری ارتقا بخشید. از آن پس، مسلمانان با هم اجتماع می کردند و نماز جماعت می خواندند. هم زمان با اسلام حمزه، تغییرات فراوانی در روابط میان مسلمانان و دشمنانشان به وجود آمد و لحن برخورد سران قریش و وابستگان آنان با مسلمانان و در رأس ایشان پیامبر اسلام (ص) تغییر یافت. از آن پس، هتاکی و شکنجه، جای خود را به پند و اندرز و نیز تطمیع و تهدید داد.


دلاوری های حمزه در بدر
 

از زمانی که حمزه به دین اسلام گروید، پیوسته کمر به یاری رسول خدا (ص) بست و لحظه ای در فداکاری و جانبازی به آن حضرت فروگذاری نکرد. تاریخ نگاران درباره حضور حضرت حمزه در جنگ بدر چنین می نویسند: «حمزه در جنگ بدر حضور داشت و در این معرکه، نقشی بسیار ارزنده و فراموش نشدنی از خود ایفا کرد».


حمزه از معدود کسانی بود که در نبردها بر خود نشان می نهاد. او پر شترمرغی بر سینه خود قرار می داد. پایان جنگ بدر که به پیروزی سپاه اسلام ختم شد، عبدالرحمن بن عوف به امیة بن خلف برخورد کرد و از او پرسید: این مرد که پر شترمرغی را بر سینه خود نشان کرده است کیست؟ امیة گفت: «او حمزة بن عبدالمطلب است که دمار از روزگار ما برآورد».


شیر ژیان در میدان احد


حضرت حمزه در میدان نبرد از دلیری و شجاعت کم نظیری بهره مند بود. یکی از میدان های جنگ که صحنه های رشادت های حمزه را در دل خود ثبت کرد، میدان احد است. ابن سعد در کتاب خود می نویسد: «حمزة بن عبدالمطلب در احد با دو شمشیر پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله می جنگید و همواره می گفت: من شیر خدا هستم و به دل دشمن می تاخت».
 

رزم حمزه با دو شمشیر، از ویژگی های او به شمار می رود و جز او دیگری را سراغ نداریم که با دو شمشیر نبرد کرده باشد. وحشی، قاتل حمزه درباره مبارزه بی نظیر او در میدان احد می گوید: «به خدا سوگند من حمزه را زیر نظر داشتم، در حالی که با شمشیر مردم را می شکافت و بر هیچ جنگاوری نمی گذشت مگر اینکه او را می کشت که از آن جمله یکی از بزرگان کفار، سباع بن عبدالعزی بود».
 

شیرخدا و رسول

 

یکی از شاخص ترین لقب های حضرت حمزه، «اسداللّه و اسد رسوله» به معنای شیر خدا و شیر رسول خداست که نه تنها پیامبر صلی الله علیه و آله ، بلکه امامان معصوم علیهم السلام در مناسبت های مختلف از حضرت حمزه با این لقب یاد می کردند. این لقب نشان گر روحیه سلحشوری و رشادت حمزه در میدان نبرد است که تاریخ نگاران می نویسند او همواره تا اعمال صفوف دشمن نفوذ می کرد و هیچ کس از دم تیغ آتش بارش سالم نمی گذشت.
 

خود حمزه نیز هر جا لازم می دید خود را معرفی کند، از خود با این لقب نام می برد و با آن بر خود افتخار می کرد. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به خواهر حمزه، صفیه چنین فرمود: «مژده باد شما را، اکنون جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که در هفت آسمان نوشته شده است: حمزه پسر عبدالمطلب شیر خدا و شیر رسول خداست».
 

شادی دشمن در شهادت حمزه
 

به شهادت رسیدن حضرت حمزه، اوج شادمانی و خرسندی دشمنان اسلام بود. علت این بود که حمزه همیشه دمار از روزگار دشمنان برمی آورد و آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، هند جگرخوار نفوذ کرده بود.
 

پس از آنکه هند بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به قاتل حمزه، وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».


پیامبر در کنار پیکر حمزه


رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله وقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون ابر بهاری از دیدگانش اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان رسول خدا».


نماز بر جنازه حمزه


پس از جنگ احد، حمزه نخستین شهیدی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او نماز گزارد. سپس دیگر شهیدان را نزد آن حضرت می آوردند. هرگاه شهیدی را نزد ایشان می بردند، او را کنار حمزه قرار می دادند و آن حضرت همزمان بر بدن حمزه و دیگر شهیدان نماز می خواند تا اینکه هفتاد بار بر بدن حمزه نماز گزارد، آن گاه فرمود: «ملائکه را دیدم که بدن حمزه را شست و شو می دهند».


تاریخ نگاران می نویسند: هنگامی که پیکر حمزه را در قبر نهادند، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امر کرد پارچه ای روی جسد حمزه کشیده شود. پارچه ای آوردند، اما هرگاه بر سر او می کشیدند، پاهایش نمایان می شد و اگر پاهایش را با آن می پوشاندند، سرش نمایان بود. پس پیامبر دستور داد سرش را با پارچه و پاهایش را با اسپند بپوشانند.


همگان در سوگ حمزه


کسانی که در یک واقعه و نبرد به شهادت می رسند، هر چند همه آنها برای یک هدف و آرمان قربانی شده اند، تفاوت هایی میانشان دیده می شود که برخی را بر دیگران امتیاز می بخشد. یک فرمانده ارشد که زندگی اش سراسر حماسه و فداکاری بوده و توانسته مهلک ترین ضربه ها را بر توان رزمی دشمن وارد سازد، با افراد دیگر در یک راه نیست و فقدان او جانگدازتر و غمبارتر است و باید در نقطه اوج سوگواری ها قرار گیرد. از این رو، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از شهادت حمزه، توجه همگان را به ضرورت اشک ریزی و عزاداری در سوگ حمزه جلب نمود. نقل شده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بعد از جنگ احد از خانه های انصار می گذشت که صدای گریه زنان در سوگ شهیدانشان بلند بود. قطرات اشک از دیدگان پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد و فرمود: «بر همه کشته ها می گریند، جز حمزه که گریه کننده ای ندارد».


انصار که این جمله را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدند، به زنان خود سفارش کردند در خانه پیامبر جمع شوند و برای حمزه به عزاداری بپردازند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله سوگواری زنان مدینه را برای حمزه دید در حق ایشان دعا کرد و فرمود: «خوب با من همراهی و همدردی کردید».


لقب سیدالشهدا


دلاوری ها و فداکاری های بی نظیر حمزه در راه اسلام چنان بود که پس از شهادت آن بزرگوار، پیامبر صلی الله علیه و آله لقب سیدالشهدا، سرآمد شهیدان را بر او نهاد. مسلمانان هم از آن پس با این لقب از حضرت حمزه یاد می کردند. شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «با اینکه امام حسین علیه السلام سیدالشهداء است، چرا به حضرت حمزه سیدالشهدا می گویند؟» امام در پاسخ فرمود: «حمزه سیدالشهدای تمام مردم، غیر از معصومین است، ولی امام حسین علیه السلام سیدالشهدای تمام عالم است».


زیارت مرقد حمزه


زیارت مرقد شهیدان همواره یاد آنها را زنده می کند و روحیه از خود گذشتگی و جهاد را در بین انسان ها تعالی می بخشد. از این رو، پیشوایان دینی ما همواره مسلمانان را به زیارت شهیدان و بزرگان تشویق می کردند. پس از جنگ احد که جمع زیادی از مسلمانان، از جمله حضرت حمزه به شهادت رسیدند، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نه تنها خود شخصا همه ساله برای زیارت شهدا به عزم احد از مدینه خارج می شد و در برابر مرقد مطهر آنان، به ویژه عموی گرامیش می ایستاد و سلام می داد.

 

بلکه همواره مسلمانان را به این امر سفارش می کرد، از آن جمله می فرمود: «کسی که مرا زیارت کند، ولی (مرقد) عمویم حمزه را زیارت نکند، به من جفا و بی مهری کرده است». همچنین در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که حضرت زهرا (س) بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله هفته ای دو بار به کنار قبور شهدای احد می رفت و در آنجا دعا و نماز می خواند. نیز ایشان از خاک قبر حضرت حمزه تسبیحی درست کرده بود و با آن ذکر می گفت.

 

پایان پیام/

 

نگارنده: ط .ب

کد خبر 66401

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha