دفاع از دین و ایستادگی در برابر دشمن وظیفه تک تک مسلمانان است

خبرگزاری شبستان: شهید دکامی در وصیت نامه خود آورده است:، هرگاه اسلام و دین خدا در خطر باشد وظیفه تک تک مسلمانان این است که در برابر دشمنان قد علم کرده و از دین خود دفاع کنند.

خبرگزاری شبستان_ خرم آباد؛

محمدکریم دکامی در هفتم شهریورسال 1344 در خانواده ای با ایمان و مذهبی در روستای رحیم آباد از توابع شهرستان سلسله استان لرستان دیده به جهان گشود.

 

وی در محیطی آکنده از عشق به خدا و ائمه اطهار در آغوش پر مهر والدین پرورش یافت  و تحصیلات ابتدایی را در دبستان امیرکبیر روستای امیر به پایان رسانید.

 

دوران راهنمایی و متوسطه را در شهر الشتر نیز طی کرد و پس از آن در سایه تربیت دینی خانواده، به دروس حوزوی علاقمند شد.

 

محمد کریم، در فعاليت هاي اجتماعي به طور فعال شركت داشت و دوران قبل از انقلاب براي سرنگوني رژم منحوس پهلوي درتظاهرات مردمی شرکتی فعال داشت و خود درپخش اعلاميه براي اگاهي دادن به اقشار مردم پیشقدم بود.

 

وی در سال 1361 وارد حوزه علمیه بروجرد شد و در محضر اساتید حوزه مشغول کسب علوم دینی شد، در مدت کمی رشد علمی ایشان به حدی بود که حوزه علمیه از وی به عنوان مدرس دروس مقدماتی بهره می گرفت.

 

محمد کریم، توجه فوالعاده ای به امور مذهبی، سیاسی، اجتماعی و حضور فعال در همه مراسم های مذهبی داشت.

 

توانمندی بالای محمد کرم در سخنرانی ها و شخصیت منحصر به فرد وی، زبانزد عموم مردم شده بود.

 

وی همچنان که برای کسب علم در حوزه علمیه تلاش می کد، جهت کسب معرفت در میدان مبارزه و جهاد در جبهه های جنگ هم حضوری فعال داشت و در بیشتر عملیات ها شرکت می کرد.

 

محمد کریم، همواره رهنمودهای امام خمینی (ره) را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود وبنا به سفارش حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر حفظ سنگر مدرسه و علم در کنار مبارزه با دشمن سبب شده بود که وی اهمیت ویژه ای به این دو سنگر داشته باشد.

 

توجه ویژه وی به معنویات و نماز اول وقت و نماز شب سبب شده بود که روح بلندش تعلق خاطری به این کره خاکی نداشته باشد.

 

 

سر انجام اين روحاني مبارز روز 27 مرداد 1364 در منطقه چنگوله شهید شد.

 

نامه شهید محمدکرم دکامی به مادرش

 

سلام گرم مرا از این بیابان خوزستان این میدان آزمایش بپذیرید و به دیگر آشنایان برسانید.

 

مادر عزیز و مهربانم خداوند را شاهد می گیرم که من از صمیم قلب شما را دوست دارم و مسائل و مشکلات شما را خوب درک می کنم درست است که پدر عزیزم به مکه معظمه مشرف شده اند و یک سری کارها و مشکلات وجود دارد که باید آنجا انجام یابند و حل شوند اما وقتی که این طرف قضیه را نگاه می کنیم مسئله در مخاطره افتادن اسلام و قرآن است با خود فکر می کنم که ما برای چه به این دنیا آمده ایم خداوند تبارک و تعالی ما را برای چه به این دنیا فرستاد ه است.

 

مگر نه اینکه ما از خدا آمده ایم او ما را فرستاده است، آیا ما را برای این به دنیا فرستاده است که فکر خود باشیم و فقط برای خود زندگی کنیم و فقط خوردن و خوابیدن پوشیدن باشد و در فکر زنده بودن خود باشیم و دیگر هیچ.

 

دین داشتن و پیرو اسلام و قرآن بودن فقط با خواندن نمازی و روزه ای درست نمی شود و دین ابعاد گوناگون و بسیار دارد، زنده ماندن ما به آن است که دین و اسلام مان زنده باشد.

 

اگر دشمنان اسلام آمدند و اسلام را بردند و شکست دادند دیگر بودن ما در این دنیا چه فایده ای دارد، اگرما ایمان به خدا و روز قیامت داریم، اگر ما پیرو خدا و قرآن هستیم اگر این را پذیرفته ایم که باید در مقابل خدا به سجده رفت و نماز خواند، باید این را هم بپذیریم که موقعی که اسلام و دین خدا در خطر باشد وظیفه تک تک مسلمانان این است که از دین خود دفاع کنند.

 

مادر عزیزم دین داشتن شرط هایی دارد و باید مورد امتحان خدا قرار بگیری تا خداوند دین شما را آزمایش کند، در مقابل مشکلات و ناراحتی ها باید انسان آزمایش شود و در راه سختی ها باید صبوری کرد.

 

خداوند ما را برای خودش درست کرده است نه برای مال دنیا، ما برای این خلق کرده است که اطاعت او را بکنیم و اوامر او را بجا آوریم، رضایت و خشنودی او را کسب کنیم نه اینکه از اوامر او سرپیچی کنیم.

 

اینکه ما انسان ها کارهایی را که برای ما آسان و ساده است بجا آوریم و آن کارهایی که مشکل و سخت است کنار بگذاریم درست نیست.

 

اگر مسلمان هستیم و نماز می خوانیم باید جهاد در راه خدا را قبول کرده و عمل کنیم و اگر روزه گرفتی باید بیایی به میدان آزمایش و امتحان و برای رضای خدا جهاد کنیم

 

به یاری خدا آن کارهایی که برای آمدن پدرم لازم است انجام گیرد، ما هم در اینجا فعلا چند روزی لازم است که بمانیم و وظیفه خود را انجام دهیم و انشاءاله به زودی اگر خدا بخواهد به آنجا خواهیم آمد و مسائل را حل خواهیم کرد.

 

وی در ادامه این نامه دیگر برادران خود را به یاری رساندن به مادر سفارش می کند و افزوده است: مادرم را اذیت نکنید، اگر مادرم از دستتان ناراحت شود مثل این است که روح مرا ناراحت کرده اید.

 

 

خاطراتی در رابطه با شهید محمدکریم دکامی به نقل از برادر شهید

 

برادر شهید نقل می کند که در سال 64 پس از سالها آرزوی پدرم برای رفتن به سفر حج به حقیقت پیوست و ویعازم سفر حج شد،  روز سفر متوجه شدیم که برادرم نیز جهت شرکت در عملیات عاشورای 2 عازم جبهه است.

 

وی افزود: پدرم که متوجه قصد برادرم برای رفتن به جبهه شده بود بدون اینکه کوچکترین ممانعتی به عمل آورد با روی خوش از او خداحافظی کرد.

 

برادر شهید، بیان کرد: برادرم برای جهاد می رفت و پدرم برای حج انگار برای این که حج پدرم یک حج ابراهیمی باشد باید اسماعیلش را نیز به مسلخ عشق بفرستد.

 

وی ادامه داد: عاقبت این قربانی در مرداد ماه سال 64 مورد پذیرش درگاه الهی واقع شد و محمد کریم در عملیات عاشورای 2 مفقود شد.

 

 برادر شهید، ابراز کرد: معنویت روح او چنان بر جسمش تاثیر گذاشته بود که جسمش هم الهی شده بود گویی خدا به ملائکه دستور داده که او را با تمام وجوش می خواهم هم روحش را هم جسمش را هم نام و نشانش را او نام نمی خواهد نام و نشان فقط باید شهید فی سبیل االله باشد زیرا عشق من او را کشته است پس خونبهایش بر من واجب است و هر کس که خونبهایش بر من واجب باشد خودم خونبهایش هستم. 

 

وی ادامه داد: محمد کریم نمونه كامل يك  انسان خدا پرست و با اخلاق بود و رفتار و كرداش همه را مجذوب می کرد.

 

برادر شهید، ادامه داد: محمد کریم همیشه به بزرگ ترها احترام می گذاشت و هرگاه با پدر و مادر حرکت می کرد، پشت سر آنها حرکت می کرد.

کد خبر 663884

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha