به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: قیام عاشورا و حرکتی که امام حسین(ع) در راستای مبارزه با ظلم و ستم پرچم دار آن بودند، در واقع نقطه ثقلی شد تا در ادوار آتی جنبش های مختلفی برای ایستادن مقابل باطل شکل گیرد. آنچه که مسلم است حضرت(ع) برای جنگ نیامده بود که اگر چنین بود چرا خانواده و فرزندان خردسال را با خود همراه کرد؟
شهادت وجود مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) در دشت کربلا واقعه جانگدازی بود که سبب شد مردم بیدار شوند، مردمی که در ظاهر در جامعه اسلامی زندگی می کردند اما در واقع از بدیهی ترین مسایل دین دور شده بودند لذا هیچ راهی وجود نداشت جز اینکه چنین مصیبتی اتفاق بیفتد تا مردم بیدار شوند.
از این رو، ما بر آن شدیم در ایام سوگواری سید و سالار شهیدان و در آستانه آغاز ماه صفر ابعاد مختلف واقعه عاشورا، تاثیر آن در تاریخ اسلام، وظیفه امروز مسلمین در صیانت از هدف حضرت حسین(ع) و نوع مواجه جامعه منتظر و مهدوی با نهضت حسینی را با تنی چند از کارشناسان و پژوهشگران برجسته حوزه معارف و تاریخ اسلام بررسی کنیم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
آوردن طفل شش ماهه به میدان، شانتاژهای امویِ را در همه تاریخ خنثی کرد!
حجت الاسلام سید محمدباقر علم الهدی، مدیر حوزه علمیه قاسم بن الحسن(ع) در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به دستاوردهای قیام عاشورا برای تاریخ اظهار کرد: همواره در ادبیات انسانی، جنگ از تلخ ترین مفاهیم زندگی تاریخ بشریت معرفی شده است. همان گونه که جنگ یک امر تلخ و ناگوار برای جامعه بشری است می تواند از نگاه های مختلف دارای دستاوردهای ارزشمند هم باشد.
وی ادامه داد: به ویژه در جنگ هایی که ریشه و منشاء فرهنگی و اعتقادی داشته باشند؛ در واقعه عاشورا به دلیل اینکه دشمن با استفاده از ابزار دین علیه دین قیام کرد و همواره نام پیامبر(ص) و دفاع از حریم قرآن را مطرح می کرد، مردم و ساده لوحان و انسان های خاکستری جامعه گرفتار یک پارادوکس و تناقضی در زندگانی خود شده بودند، چنان که شخصی که خود را به عنوان خلیفه رسول الله(ص) معرفی می کرد ادبیاتی مغایر با رفتار دین و نگاه های قرآنی و رفتار پیامبر(ص) داشت!!
علم الهدی تصریح کرد: مردم از سوی دیگر پسر پیامبر خدا(ص) را می دیدند که در عین حال که همه گزاره های دینی را مو به مو اجرا می کند اما در برابر این خلیفه خودخوانده ایستادگی دارد، با این وجود مردم و ساده لوحان جامعه دچار یک تناقض واضح شده بودند، در این چنین شرایطی امام حسین(ع) یا باید صحنه فرهنگی جامعه را به دست دشمنان اسلام واگذار می کرد و خودش در غوغاسالاری های بنی امیه حذف می شد یا باید برای تاریخ یک ارمغان ارزشمند از سیره و سنت پیامبر(ص) بر جای می گذاشت.
این کارشناس دینی تاکید کرد: حضرت سیدالشهدا(ع) با فدا کردن جان و عزیزان و یاران خود این حقیقت را به تاریخ نشان داد که دشمنان امامت و مدعیان خلافت پیامبر(ص) چگونه در برابر گزاره های دین ایستاده اند. وقتی امام حسین(ع)، حضرت علی اصغر(ع) را به میدان می آورد و از این مسلمان نمایان آب طلب می کند، حکایت از رویکرد دو جبهه دارد. در هیچ منطق و امتی یک بچه شش ماهه محکوم به فنا و کشتار این چنینی نیست ولی مدعیان اسلام و مسلمانان یزیدی و آنانی که برای رسیدن به مطامع دنیوی هر کاری می کنند، حتی حاضر نشدند که مقداری آب به بچه شش ماهه امام حسین(ع) بدهند.
وی گفت: وقتی امام حسین(ع) فرزند شش ماه اش را فدا کرد در واقع برگ زرینی به تاریخ انسانیت افزود و با شهادت خود و اعضای خانواده غبار شانتاژهای تبلیغاتی بنی امیه را از روی گزاره های دین و سنت های پیامبر(ص) برای همیشه تاریخ زدود.
یادگاری سیدالشهدا(ع) برای تاریخ
مدیر حوزه علمیه قاسم بن الحسن(ع) ادامه داد: امام حسین(ع) با به شهادت رسیدن و فدا کردن هستی خود و به اسارت رفتن خواهر و خانواده اش، در واقع یک حماسه فرهنگی را در تاریخ اسلام برای امت بر جای گذاشت که مسیر عدالت محوری و تعهد و مسئولیت پذیری به دین را برای بشریت املاء کرد و به آنان نشان داد هر کسی که می خواهد در مسیر آزادگی و ظلم ستیزی گام بردارد، امام حسین(ع) برای او بهترین الگو است.
علم الهدی با بیان اینکه واقعه تلخ عاشورا یک روی دیگر هم دارد، تاکید کرد: روی دیگر این واقعه بحث آموزش به مردم در طول تاریخ بشریت برای مبارزه با ظلم و نشان دادن ارزش عدالت و تعهد و ارزش انسانیت است.
چرایی عظمت مصیبت امام حسین(ع)
همچنین، حجت الاسلام محمدجواد یعقوبیان، کارشناس مذهبی و استاد حوزه نیز با آسیب شناسی نوع نگاه و مواجهه با واقعه عاشورا در جامعه اسلامی، اظهار کرد: امام رضا علیه السلام در رابطه با عظمت ماه محرم به ابن شبیب میفرمایند: «محرم ماهی است که در زمان جاهلیت نیز برای این ماه ارزش قائل شده و آن را محترم می شمردند و از جنگ و خونریزی در آن خودداری می کردند.» سپس فرمودند: «وای بر امتی که حرمت این ماه را در رابطه با خاندان نبوت رعایت نکردند و آنها را کشتند و به اسارت بردند».
وی افزود: لذا عظمت مصیبت امام حسین علیه السلام از این جهت افزون می شود که کسانی که عَلَم ِ دینداری در دست داشتند در مقابل فرزند پیامبر(ص) ایستادند. این مسئله به ما منتظران هشدار می دهد که مراقب باشیم از جریان کربلا عبرت بگیریم تا خدای ناکرده از کسانی نباشیم که ادعای انتظار داریم، اما هنگام ظهور مقابل ولی خدا بایستیم!
کارشناس مرکز تخصصی مهدویت در پاسخ و تشریح این سوال که چه کسانی در برابر امام حسین علیه السلام صف آرایی کردند؟، تصریح کرد: افرادی که رودر روی امام حسین(ع) ایستادند به ظاهر مسلمان بودند و در میان آنها بودند افرادی که روزی در رکاب امیرالمومنین امام علی علیه السلام شمشیر می زدند. شمر به عنوان خونخوارترین دشمن حضرت(ع) در روز عاشورا، روزی در کنار امیرالمومنین علیه السلام شمشیر می زد و جزو مجروحان جنگ صفین بود. در عصر ظهور نیز برخی افراد که در مقابل امام مهدی(عج) می ایستند به امامت اعتقاد دارند.
حجت الاسلام یعقوبیان ادامه داد: در بررسی علل این رویداد نخستین آسیبی که باید به آن اشاره کرد «علاقه به دنیا» است. انسان تا وقتی تعلقات دنیایی دارد نمی تواند توفیق همراهی با ولی خدا را پیدا کند. تعلقات دنیایی سستی در دین و کم معرفتی نسبت به دین و امام را به دنبال دارد. مردم کوفه به امام حسین(ع) نامه نوشتند اما وقتی بحث کارزار پیش آمد برای حفظ همین دنیا و حتی برای به دست آوردن غنیمت در کشتن امام حسین علیه السلام بر هم سبقت میگرفتند. این آسیب برای منتظران ظهور نیز جدی است. تعلقات دنیا گاهی باعث می شود که انسان در مقابل ولی خدا بایستد.
عاشورا برای آن است تا در گرداب منافع دنیوی غرق نشویم و به بیراهه نرویم
وی با بیان این که برخی از ابتدا به قصد جنگ با فرزند رسول خدا صل الله علیه و آله به کربلا نیامدند، گفت: در جریان کربلا گروهی بودند که می خواستند میان دنیا و آخرت جمع کنند. می گفتند ما سر جنگ با فرزند رسول خدا(ص) را نداریم، فقط به عنوان سیاهی لشگر با سپاه ابن زیاد همراه می شویم. ما می دانیم که جنگی در نخواهد گرفت و صلح می شود. اما وقتی جریان وقایع این گونه پیش نرفت آنها به خاطر حفظ منافع مالی و حفظ مقام و... در شهادت فرزند رسول الله صل الله علیه وآله دخیل شدند.
این گزارش می افزاید: حجت الاسلام احمد رهدار، رییس موسسه فتوح اندیشه قم و استاد حوزه و دانشگاه نیز معتقد است: در مواجهه با واقعه عاشورای حسینی باید به دو نکته توجه کرد: نخست آنکه روح واقعه کربلا تقابل طاعت جبهه حسینی در برابر عصیان جبهه یزیدی است. طبیعتاً غلبه طاعت جمیل است و البته حضرت زینب(س) می داند که این غلبه تاوان دارد، اما با همه درد و غمی که دارد این هزینه ها را پذیرفته اند؛ گو اینکه عقل پیشینی حضرت زینب(س) نتایج پسینی واقعه کربلا را می بیند.
وی ادامه داد: فردی امروز واقعه کربلا را تحلیل می کند و برایش مسجل است که این واقعه با تمام غمی که دارد چگونه سبب کمال و هدایت خیل کثیری از انسان ها در طول تاریخ شد. این جمله حضرت زینب(س) که فرمودند: ««مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» از یک جنبه به روح صحنه واقعه کربلا بر می گردد که در واقع تثبیت روح طاعت الهی است و نکته دومی که به ذهن می آید اینکه مومن وقتی سعه وجودی پیدا می کند اتفاقاتی از این دست هرچند که به ظاهر بزرگ و اعظم مصائب بشری در طول تاریخ باشد، نمی تواند آن عظمت وجودی مومن را ملتهب و مضطرب کند.
کربلا عظمتِ سعه وجودی حضرت زینب(س) را نشان داد
رهدار تاکید کرد: از این رو، اگر واقعه کربلا را پدیدارشناختانه تحلیل می کنیم، واقعه سنگین و عظیم است و آدم های مظلوم و پاک به فجیع ترین شکل ممکن شهید می شوند، ولی یک وقت است که واقعه کربلا را در نسبت سعه وجودی حضرت زینب(س) تحلیل می کنیم، که در آن واقعه عاشورا چیزی نیست که عقیله بنی هاشم(س) را ملتهب کند، منظور از التهاب این است که حضرت زینب(س) را از هدف شان منحرف کند، طبعاً سختی خود را دارد ولی این در برابر خلوصِ آرمان حضرت زینب(س) به اندازه ای نیست که او را منحرف کند. چنان که امام سجاد(ع) فرمودند: «اَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَهُ؛ همانا کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست».
وی گفت: سعه وجودی حضرت زینب(س) وسیع تر از آن است و او به گونه ای دیگر به مسایل و وقایع نگاه می کند. از منظر فکری حضرت زینب(س) دیدن این شهدا یعنی رسیدن به مقام حکمت و رسیدن به قُرب الهی و قرار گرفتن در جوار رضوان الهی، این مفاهیم و این اتفاقات اصلا قادر نیست که عقیله بنی هاشم(س) را بر هم بریزد، لذا به آن وقایع می گوید: «جمیل»؛ عاشورا در چشم حضرت زینب(س) بسترِ فرصت ساز برای تقرب آن کاروان کربلایی است.
همچنین، دکتر مهدی جمشیدی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بررسی علل وقوع جریان عاشورا از نظر اجتماعی، گفت: اگر از زوایۀ اجتماعی به واقعۀ عاشورا بنگریم، مسأله این است که چرا این واقعه شکل گرفت؟ چه بر سرِ جامعۀ نبوی آمد که بعد از پنجاه سال، جامعه به آن وضع مبتلا گشت که به ریختنِ خونِ نوادۀ رسولِ اکرم(ص)، تن در داد؟ پاسخِ اجمالی این که ارزشهای ساخته و محقَق شده به دستِ رسول اکرم(ص)، به تدریج از جامعه رخت بربستند و معیارهای مادّی و جاهلی، جایگزینِ آنها شدند.
وی ادامه داد: از این رو، جامعه از لحاظِ ارزشی، از درون تهی و پوک شد، به طوری که جز پارهای ظواهرِ بیمحتوا و بیخاصیّت، باقی نماندند. این تجربۀ تاریخیِ تلخ و ناگوار، خاصِ جامعۀ صدرِ اسلام نیست، بلکه جامعۀ اسلامی در هر دورهای از تاریخ، ممکن است گرفتارِ چنین آفتها و بحرانها و سببسازِ شکلگیریِ واقعۀ جانسوزی چون عاشورا شود.
ارزش گریزی و ارزش زدایی از جامعه؛ عوامل شکل گیری نهضت عاشورا
این پژوهشگر در مورد وضعیت فعلی جامعه مسلمین و جامعه فعلی ایران در نسبت با آنچه که در گذشته تاریخ اسلام و به ویژه عاشورا اتفاق افتاد، اظهار کرد: ممکن است در جامعۀ ما، پارهای از ظواهرِ ارزشی مراعات شوند و در نگاه ابتدایی و خام، تصوّر گردد که جامعه، همچنان وفادارِ به ارزشهاست، ولی از درون و در زیرِ لایههای ظاهری و رسمی و صوری، روندِ ارزشگریزی و ارزشزدایی در جریان باشد.
جمشدی گفت: هنگامی که چنین فضایی در جامعه پدید آمد، همه به چشمِ ابزار، به یکدیگر نگاه میکنند و در طلبِ منافع و غایاتِ مادّی خویش هستند؛ چرا که در عالَمِ ذهنیِ افراد، «منِ» طبیعی و حیوانیِ هر فرد بر همگان مقدّم میشود. به هر حال، اگر جامعه را به حالِ خویش رها کنیم و به هواداریِ از ارزشها نپردازیم و روندهای پیچیدۀ تهاجمِ فرهنگی را دفع نکنیم، چیزی از ارزشها باقی نخواهد ماند.
نظر شما