به گزارش خبرگزاری شبستان، در فضای پیشرفته تکنولوژی ژاپن رشد کردم و زندگی خود را در سایه موفقیت کاری و تحصیلی به پایان رساندم، ولی خالی از ایمان بودم. خانواده من مانند بسیاری از ژاپنی ها بودایی هستند، ولی ارتباط من از همان زمان کودکی ام با دین بودایی ضعیف بود. از همان زمان سوالاتی درباره وجود، زندگی هستی از مغزم می گذشت و این سوالات تا سن 20 سالگی همراه من بود تا اینکه مراحل تحصیلی خود را به پایان رسانده و در یک شرکت هواپیمایی مشغول کار شدم و در آنجا امیدوار بودم که بتوانم صلح و هدف خود را در کار پیدا کنم، ولی از خالی بودن چیزی در زندگی ام رنج می بردم و احساس می کردم که جای یک چیزی در زندگی ام خالی است و به دنبال کشف آن بودم.
سال 1998 میلادی، به عنوان مترجم یک هیئت ژاپنی به مدت یک سال در آژانس گردشگری در مصر مشغول کار شدم و در آنجا از طریق همکارانم با اسلام آشنا شدم و پس از یک سال به ژاپن برگشتم و تصمیم گرفتم تا در رشته اسلام درس بخوانم و از این طریق بتوانم به سوالات ذهنی خود پاسخ گویم.
هر چند مقداری اطلاعاتم درباه اسلام بیشتر شد، اما دچار حیرت بودم به همین دلیل به مرکز اسلامی توکیورفتم و از آنجا یک نسخه از قرآن کریم به زبان ژاپنی را طلب کردم و تا سه سال با این مرکز ارتباطم را ادامه دادم و با اندیشمندان محلی با اسلام آشناتر شدم و روز به روز دین اسلام را بیشتر درک کردم و دین اسلام پاسخ بسیاری از سوالات فلسفی من را داد.
پس از آن، وضعیت زنان در اسلام تاثیر عمیقی در وجود من گذاشت، زن مسلمان دارای کرامت و مصونیت بود و احساس، عقل و عفاف او قابل احترام بود و پس از آن از خداوند متعال خواستم تا من را به سوی حقیقت هدایت کند. به درختان، پرندگان، حیوانات و مخلوقات نگاه می کردم و دست خداوند را در تمام جهان می دیدم و احساس کردم که خداوند دو کتاب دارد، یکی کتاب ناطق، قرآن کریم و دیگری کتاب صامت که در وجود و عجائب و جلال الهی نهفته است. خداوند را درابداعاتش دیدم و قلبم و احساسم مرا به سوی اسلام کشاند و نور خداوند در قلبم پر شد و به سعادت رسیدم و ایمانم قوی شد و احساس کردم که هر لحظه خداوند با من است.
خداوند خواست تا به مدت یکسال برای کار در شرکت هواپیمایی به اندونزی بروم و در آنجا با اخلاق مردم اندونزی آشنا شدم و دیدم که چقدر روزانه به خواندن قرآن کریم اهتمام دارند و اندونزی ها مرا به فهم اسلام بیشتر رهنمون کردند و اینچنین عشق و علاقه ام به اسلام بیشتر شد.
با خانواده ام پس از مسلمان شدن با مشکلاتی مواجه شدم ولی مصمم بودم تا با وجود مشکلات مسلمان باشم و در زمان مقرر نمازهای پنجگانه ام را می خواندم و تلاش زیادی کردم تا آیات قرآن کریم را حفظ کنم و از این طریق بتوانم نماز را به شکل صحیح ادا کنم.
سال 1991 میلادی به مصر مسافرت کردم و در دانشگاه الازهر اسلام شهادتین را آشکارا گفته و مسلمان شدنم را علنی کردم و در آنجا کار پیدا کردم و پس از مدت کوتاهی با یک مرد مصری مسلمان ازدواج کردم و در مصر ماندم و پس از آن خداوند متعال دختری به من عنایت کرد و نام دخترم را به عنوان تنها اسم مونث «مریم» گذاشتم.
هم اکنون نیز به لطف خداوند با آغاز زندگی دینی جدید خانواده ام را تشکیل داده ام و برای حفظ قرآن کریم تلاش می کنم و امیدوارم بتوانم یک روز خانواده ام را به دین اسلام هدایت کنم.
بنابر گزارش قصه الاسلام، ملت ژاپن با وجود پیشرفتهای مهم تکنولوژی از زندگی خوشبختی برخوردار نیستند، من می دانم که اگر آنها اسلام را می شناختند، بهتر زندگی می کردند و به شک هایشان پاسخ داده می شد.
پایان پیام/

مونیکا، زن ژاپنی بودایی درباره مسلمان شدن خود گفت: قلب و احساسم مرا به اسلام رهنمون کرد و نور خداوند در قلبم آکنده شده است.
کد خبر 66229
نظر شما