عاشورا؛ خاکریز شکست اومانیسم انسان کُشِ غرب

خبرگزاری شبستان: این حسین(ع) بود كه از قلّة فرهنگ رُمی معاویه فراتر رفت و راه نجات را به ما نمایاند كه باید انسانیّت خود را جز به خدا به هیچ چیز دیگر نفروشید.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "حسین(ع) این را خوب فهمید كه در نزدیكی به فرهنگ رُم، انسانیّت قربانی می شود و نه‌تنها در آن جوّ غالب مأیوس نشد و مقابله كرد، بلكه راه نجات را به ما نشان داد. آنقدر قلّه فرهنگِ اومانیستی انسان كشِ غرب بلند است كه انسان فكر می كند هرگز نمی توان بر آن غلبه كرد، به‌طوری‌كه یأسی عمیق سراسر قلب او را فرا می گیرد و تنها راه را تسلیم و تملق و چاپلوسی می داند. بسیاری از كسانی كه مبلّغ فرهنگ غرب هستند، تملّق و تبلیغ آنها به جهت یأسی است كه سراسر وجودشان را پر كرده و باور نمی كنند راه نجاتی هست لذا ناخواسته خود را تسلیم آن كرده و به تملّق آن تن داده اند. و این حسین(ع) بود كه از قلّة فرهنگ رُمی معاویه فراتر رفت و راه نجات را به ما نمایاند كه باید انسانیّت خود را جز به خدا به هیچ چیز دیگر نفروشید و در این راه جان را به عشق الهی گرم نگهدارید و برای حفظ تن - كه تنها راه نفوذ فرهنگ اومانیستی است - خیلی ارزش قائل نشوید، در آن حال همه ابهّت های آنها زیرپای شماست."

آنچه در ادامه می آید بخش دوم  سلسله مطالبی با عنوان فرهنگ عاشورا در برابر پوچی ها برگرفته از کتاب "کربلا مبارزه با پوچی ها" اصغر طاهرزاده پژوهشگر دینی است.

غربزدگی در برابر عهد حسینی

غربزدگیِ امروز می خواهد ما را از عهد حسینی جدا كند. امروز نیز دو عهد و دو جبهه در كار است: یكی عهد و جبهة حسینی كه حیات انسانی را معنی دار می كند، و دیگری عهد و جبهة ترس و پوچی كه همه زندگی را تباه می كند. حسین(ع) كهنه شدنی نیست، اما عامل كهنه شدن جامعه اسلامی، نزدیك شدن به فرهنگ معاویه است- و نه در اثر مرور زمان - برای كسانی كه به عهد نبوی وصل هستند حسین(ع) همیشه زنده و جاوید است و فقط عهد نبوی است كه تازه است و تازه می ماند و فهمیدن این مطلب تنها از طریق حكمت و نهضت حسینی ممكن است و لاغیر.
وقتی فرهنگ اموی همه روابط را اشغال كرد و زندگی بر اساس ذوق اموی، عادت جامعه شد؛ برای انسان، تنها و تنها، انتخاب یكی از راه‌های ناحق باقی می ماند، مگر این‌كه حسین‌وار بر اصل فرهنگ اموی شورشی صورت بگیرد و راه جداگانه ای مطرح شود.
در فرهنگ معاویه ای فكر و اخلاق و تربیت و ادب همه رُمی شد و هیچ‌كس نفهمید كه حقیقت اسلام در حال از بین رفتن است و حتی كسی متوجّه نشد آن نمازی كه در فرهنگ معاویه خوانده می شود، نماز نیست، چنان كه حجّش نیز حج نیست. در اردوگاه حسین (ع) و با ملاكی كه حسین می دهد، فرهنگ رُمی همه چیزش باطل و شیطانی است. بهداشت فرهنگ «رُمی معاویه‌ای»؛ یعنی فاصله گرفتن از ملكوت و مقصد را «تن» انگاشتن و بیشتر بر جنبة حیوانیت خود پرداختن. ولی همان بهداشت در فرهنگ حسینی«مِنَ الاْیمان» است. راستی چه ساده اند آنهایی كه می خواهند با آشتی با فرهنگ غرب، حقّی و حقّانیتی را برای انقلاب اسلامی حفظ كنند و از این طریق به اسلام و انقلاب اسلامی آبرو بدهند. ارزش‌های جهت‌دهنده و واقعی از درون فرهنگ كفر صادر نمی شود، بلكه از درون فرهنگی برمی خیزد كه تسلیم زندگی پوچ دنیازدة اموی نشده است.

انسان پوچ از انحرافی به انحراف دیگر می افتد
انسانی كه پوچی خود را نمی خواهد، ولی شرایط پوچ‌گراییِ فرهنگ اموی را پذیرفته، راه جدیدی پیشنهاد نمی كند و از انحرافی به انحرافی دیگر پابه‌پا می شود و حسین(ع) مقابل فرهنگ اموی می ایستد و عالَم دیگری را پیشنهاد می كند كه سراسر، غیر فرهنگ اموی است، نه این‌كه با چند انتقاد جزیی بخواهد با آن فرهنگ روبه‌رو شود. اصلاً عالَم حسین(ع)، عالم دیگری است و برعكس؛ فرهنگ غیرالهی، سراسرش پابه‌پا شدن از خطایی به خطایی دیگر است. و تا زیر سقف چنین فرهنگی هستید از ستونی به ستون دیگر پناه برده اید، ولی از این فرهنگ آزاد نشده اید چون عالَمتان عالَم فرهنگ رُمی است. باید عالَمتان عالَم حسینی شود تا نجات پیدا كنید. این‌جاست كه شما می‌بینید در جامعة غرب‌زده، همواره كارشناسی می آید بقیّة كارشناسان را تحقیر می كند و خودش به گمان خود حرفی صحیح می آورد و بعد كارشناس دیگری می آید و قبلی را تحقیر می كند، چراكه فرهنگی كه به معصوم وصل نباشد، كارش از خطایی به خطایی دیگر پناه بردن است.

تملق فرهنگ غرب ناشی از یأس درون فرهنگی است

حسین(ع) این را خوب فهمید كه در نزدیكی به فرهنگ رُم، انسانیّت قربانی می شود و نه‌تنها در آن جوّ غالب مأیوس نشد و مقابله كرد، بلكه راه نجات را به ما نشان داد. آنقدر قلّه فرهنگِ اومانیستی انسان كشِ غرب بلند است كه انسان فكر می كند هرگز نمی توان بر آن غلبه كرد، به‌طوری‌كه یأسی عمیق سراسر قلب او را فرا می گیرد و تنها راه را تسلیم و تملق و چاپلوسی می داند. بسیاری از كسانی كه مبلّغ فرهنگ غرب هستند، تملّق و تبلیغ آنها به جهت یأسی است كه سراسر وجودشان را پر كرده و باور نمی كنند راه نجاتی هست لذا ناخواسته خود را تسلیم آن كرده و به تملّق آن تن داده اند. و این حسین(ع) بود كه از قلّة فرهنگ رُمی معاویه فراتر رفت و راه نجات را به ما نمایاند كه باید انسانیّت خود را جز به خدا به هیچ چیز دیگر نفروشید و در این راه جان را به عشق الهی گرم نگهدارید و برای حفظ تن - كه تنها راه نفوذ فرهنگ اومانیستی است - خیلی ارزش قائل نشوید، در آن حال همه ابهّت های آنها زیرپای شماست.
در فرهنگ كاخ سبز معاویه همة انسانیّت قربانی می شود، دیگر نه دین می ماند و نه اخلاق، آنگاه انواع رخوت ها و شك ها و انزواها ظاهر می شود، و حسین(ع) راه درمان را مقابله با ریشة این تفكّر دانست، حال چه شهید شود و چه بماند. مهم این است كه راهِ برون‌رفت، نشان داده شده است حتّی به قیمت خون، چراكه خون توان زیادی دارد و پیامی كه با خون همراه است، هم بیشتر می ماند و هم روشن تر و عمیق تر است.
آری؛ در نهضت كربلا، راه برون‌رفت، نشان داده شده تا انسانیّت قربانی نشود و این راه به خون نزدیك شد تا روشن تر و پایدارتر بماند، وگرنه اصل مَشْی و حكمت حسینی، مشی و حكمت مقابله با رخوت و شك و انزوا و پوچی و اضمحلال است كه فرهنگِ رُمیِ معاویه آن را تبلیغ می كند.
وقتی بشر در سیطرة قوانین حاكمیّت غیردینی از اختیار و انتخاب زندگی، آن طور كه می خواهد زندگی كند، باز بماند دیگر معنا ندارد با فرهنگ حاكم كنار نیاید، و در این حالت هر چیزی رعایت شود، رعایت حاكمیّت جور است و تصدیق سیطرة باطل و اثبات صورت حیوانی انسان. لذا مقابله و سرباز زدن در مقابل كل حاكمیّت جور، تنها راه است، و حكمت حسینی جز یك نوع ژرفانگری، و پشت كردن به كل چنین فرهنگی نبود. درست برعكس عدّه ای مقدّس‌مآب و به اصطلاح روشنفكر آن دوران كه ریشه را رها كرده و به شاخه ها پریده بودند و در واقع با این امنیّت و مشروعیتی برای ریشه انحراف ایجاد شده بود.

اشك بر حسین (ع) تمدید امید ماست

اشك بر حسین(ع)، یعنی این كه ما هنوز چون حسین(ع) و اصحاب او، در مسیر انتخابِ آزاد هستیم و جزء آن قافله و اردوگاه مانده ایم، و عزاداری برای او یعنی تمدید امید، و یك‌دل‌شدن با كسی كه دل در هوای خدا داشت، و اسیر فرهنگ زمانه امویِ رُمی نشد. به همین‌جهت فرهنگ دشمن شدیداً ما را تهدید می كند و چشم طمع خود را به بریدن ما از اردوگاه حسینی دوخته است. و برعكس، اتّصال به فرهنگ و حكمت حسینی از طریق اشك و عزاداری، به طمع دشمن اجازه قوت گرفتن نمی دهد. عزاداری و اشك بر حسین(ع) تمدید امید به فرهنگ و حكمتی است كه ناممكن های مقابله با فرهنگ اموی را كه یأسِ ما را برای تغییر سرنوشت مان می طلبید، ممكن كرد و می‌كند. تمام حیله و توان دشمن به كار گرفته شد تا ما زندگی و حیاتی را كه می خواهیم، انتخاب نكنیم. همیشه با خیالات وَهمی و سایه ای و... ما را در چنگال انتخاب نكردن قرار دادند. و سلام و صلوات خدا بر حسین(ع) كه از این چنگال ها آزاد شد و آزاد شدن را پایه‌گذاری كرد، در جایی كه اِبْن‌عباس ها هم اسیر انتخاب شرایطی شدند كه خودشان انتخاب نكرده بودند، و آنچه معاویه می خواست فكر كنند، فكر می كردند، و در نتیجه آنچه معاویه خواست انتخاب كنند، انتخاب كردند. امام‌حسین(ع) آزاد از حیلة معاویه، آنچه را خواست با زیبایی تمام انتخاب كرد و چنین راهی را تا انتهای تاریخ گشود.
اگر ما هنوز زنده ایم چون از دَم حسینی نوشیده ایم و لذا می توانیم انتخاب آزاد بكنیم، و امام خمینی(ره) در قرن بیستم، قهرمان چنین انتخاب آزادی است. بحمدالله ما زنده و پایدار قهرمان راهی هستیم كه رهروان آن، با این همه مانع‌تراشی‌ها و حیله های جهان غرب، در مقابل مقصدی كه انتخاب كرده‌اند، هیچ یأسی را نمی شناسند.

کد خبر 661961

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha