خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "چند وقت پیش در یک کتابفروشی بودم و جوانی در آن کتابفروشی شد آمد به بنده گفت من چند سوال از شما دارم. عرض کردم بفرمایید. چند کتاب هم درباره عاشورا دستش بود و می خواست تهیه کند و مردد بود. گفت من نمی دانم در کدام یک از این کتاب ها پاسخ سوال من است. گفتم سوال شما چیست. گفت در دانشگاه و در میان رفقایم این سوال مطرح می شود که قیام عاشورا ظهور خشونت اسلام بود، در عاشورا خشونت اسلام ظاهر شد. این سوال ایشان در آنجا تکانی به بنده داد و گفتم عجب! پس این کاری که بنده انجام داده ام کار درستی است. بدون این که خودم را معرفی کنم و بگویم فلان کتاب را بنده نوشته ام فقط اسم آن کتاب را به ایشان دادم و گفتم این کتاب را بخوان، احتمالا گمشده شما در این کتاب باشد اما همان سوال این جوان باعث شد که بنده در ویرایش جدید کتاب مطالبی را به این اثر اضافه کنم و به نوعی به این شبهه ای که میان جوان ها بود و هست جوابی داده باشم. به نظر می رسد که ما باید به این زیبایی های عاشورا و جنبه های عاشقانه و عرفانی آن توجه بیشتری داششته باشیم و به ویژه در شبهه ها از این زاویه ها کمک بیشتری بگیریم."
آنچه در ادامه می آید بخش دوم و پایانی گفتگوی خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام محمدامین صادقی ارزگانی، پژوهشگر دینی درباره ابعاد وجوه عرفانی و معرفتی قیام حضرت اباعبدالله (ع) است.
در بخش پیشین گفتگو به این موضوع پرداختید که حضرت زینب به عنوان انسان کامل تعارف ندارد و حقیقتا انچه در عاشورا روی داد را زیبا می بیند. در تحلیل این زیبایی در کنار آن همه جنایت به کجا رسیدید؟
ببینید اگر نهضت سالار شنیدان را به عنوان برگی از کتاب تاریخ در نظر بگیریم این برگ اگر یک روی تلخ و تیره و اندوه بار دارد اما رویه دیگر آن سراسر زیبایی و ایثار و رشادت و بندگی است. کدام انسان باوجدان و باانصافی است که قلبش از این همه جانبازی مردان حق مسرور نشود و به حال این پاکباختگان غبطه نخورد. درست است که کربلا از یک زاویه تراژدی است اما از زاویه ای دیگر حماسه ای عارفانه و عاشقانه است. این زیبایی ها را شما لحظه به لحظه در کربلا می بینید که از طرف سپهسالار عشق و اصحاب حضرت به نمایش گذاشته می شود و بعد از شهادت امام حسین (ع) و یاران حضرت، در شام حضرت زینب (س) را می بینیم که در زمان اسارت و در سخنرانی های حماسی در کوفه و شام همان زیبایی ها را به شکلی دیگر به نمایش می گذارد. ملاحظه می کنید که در نهضت عاشورا در کنار آن سویه رنج و درد، جنبه های تاریخی و تراژدی، این همه زیبایی هم وجود دارد و ما نمی توانیم از کنار این زیبایی ها عبور کنیم و نادیده شان بگیریم.
راه نادیده گرفته نشدن این زاویه های زیبا در حماسه عاشورا چیست؟
راهش این است که این نهضت عاشقانه و این بعثت ولایی سالار شهیدان با رویکرد عرفانی نگریسته شود. جای هیچ تردید نیست که عاطفه در جاودانگی نهضت نقش بالایی داشته است و هر قومی به سبک خود عزاداری می کند و بر سر و سینه می زند و اشک و آه و گریه دارد و جای تردید نیست که این عزاداری و این اشک ها در بقای این نهضت نقش مهمی داشتند اما تمام حرف و عرض بنده در این کتاب این است که اگر عاطفه ای در نهضت عاشورا و امام حسین (ع) وجود دارد این یک عاطفه معمول نیست، عاطفه تکیه داد به عشق است و به خاطر همین مردم بعد از 1400 سال این چنین عاشقانه اشک می ریزند و گریه می کنند. شما همین مردم را نگاه کنید. وقتی عزیزی از میان آن ها می رود و فوت می کند این غم در آغاز گرم و داغ است اما به سرعت سرد می شود و چند سال بعد بروی می بینی که حتی اگر بر مزار آن فرد بروند گریه شان نمی آید. پرسش این است که چرا همین آدم ها که بعد از دو سه سال از مرگ عزیزان خود اشکی نمی ریزند و گریه نمی کنند چنان در مجالس عزاداری محرم اشک می ریزند که انگار عزیزی را در آن لحظه از دست داده اند؟ این یک عاطفه عادی نیست، این عطش عشق است و عاطفه تکیه داده به عشق است که چنین حرارت در قلوب آدم ها ایجاد می کند.
و نکته دیگر شاید این باشد که این زاویه احتمالا برای نسل های جدیدی جذاب تر هم باشد؟
دقیقا همین طور است. این جنبه ها و سویه ها بر اساس تجربه ای که بنده در این زمینه داشتم به خصوص برای جوان های امروز جذابیت بیشتری دارد. بنده چند وقت پیش در یک کتابفروشی بودم و جوانی در آن کتابفروشی شد آمد به بنده گفت من چند سوال از شما دارم. عرض کردم بفرمایید. چند کتاب هم درباره عاشورا دستش بود و می خواست تهیه کند و مردد بود. گفت من نمی دانم در کدام یک از این کتاب ها پاسخ سوال من است. گفتم سوال شما چیست. گفت در دانشگاه و در میان رفقایم این سوال مطرح می شود که قیام عاشورا ظهور خشونت اسلام بود، در عاشورا خشونت اسلام ظاهر شد. این سوال ایشان در آنجا تکانی به بنده داد و گفتم عجب! پس این کاری که بنده انجام داده ام کار درستی است. بدون این که خودم را معرفی کنم و بگویم فلان کتاب را بنده نوشته ام فقط اسم آن کتاب را به ایشان دادم و گفتم این کتاب را بخوان، احتمالا گمشده شما در این کتاب باشد اما همان سوال این جوان باعث شد که بنده در ویرایش جدید کتاب مطالبی را به این اثر اضافه کنم و به نوعی به این شبهه ای که میان جوان ها بود و هست جوابی داده باشم. به نظر می رسد که ما باید به این زیبایی های عاشورا و جنبه های عاشقانه و عرفانی آن توجه بیشتری داششته باشیم و به ویژه در شبهه ها از این زاویه ها کمک بیشتری بگیریم.
شما در بخش چهارم این کتاب به سِرّ جاودانگی عاشورا نگاه کرده اید. به نظرم موضوع بسیار جذابی است و در حد مقدورات این مصاحبه به صورت مجمل به این موضوع هم بپردازید.
بله عنوان این بخش، "جلوه ای از اسرار جاودانگی نهضت حسینی" است. ما در این بخش آمدیم و این مسأله را مطرح کردیم که چرا با وجود این که در طول تاریخی جنگ هایی صورت گرفته که شنیع تر و هولناک تر از عاشورا بودند و جنایت های این جنگ ها به مراتب دردناک تر از آن چیزی بود که بر سالار شهیدان و اهل بیت (ع) و صحابه ایشان رفت اما با این همه و با وجود همه آن شقاوت ها این رویدادها از یاد رفتند اما نهضت عاشورا ماندگار شد. آنچه در این مجال می توان گفت این است که نگاه کنیم و ببینیم که صحنه گردان های این رویداد جاودانه چه کسانی هستند. سِرّ جاودانگی در این است که انسان های کامل در متن این نهضت حضور دارند، انسان هایی که اعمال و رفتار آن ها نه بر اساس حب و بغض شخصی که بر اساس تسلیم شدن محض در برابر خداوند و گرویدن به حق و راستی است. از این زاویه اگر نگاه کنید در واقع مجالس عزاداری، دانشگاهی علمی -تربیتی هستند و شما در این دانشگاه زن و مرد و پیر و جوان و همه و همه را می بینید. موسس این دانشگاه هم حضرت زینب سلام الله علیها و علمای اسلام در طول تاریخ هستند. به عنوان یک طلبه کوچک روضه خوان سیدالشهدا (ع) معتقدم این عنصر عشق در جاودانه شدن این نهضت بسیار نقش داشته است. همچنان که حافظ فرمود: "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوام ما." آن مولفه هایی که به این نهضت دوام و بقا می دهد چیزی جز عشق نیست و ای کاش که دوستان و نویسندگان و خطبا با همین رویکرد در مجالس حاضر شوند و به این زاویه معرفتی و عرفانی بهای بیشتر بدهند.
نظر شما