سینمای دینی، خیلی دور خیلی نزدیک

سینمابه عنوان هنر هفتم از جمله رهاوردهای تجدد برای انسان‌ غربی بود که به سرعت راه‌ خود رادر آفاق فرهنگی بشریت پیدا کرد و آنچنان به شهرت و عمومیت رسید که در آستانه‌ صد سالگی خود به فراگیرترین هنر در طول تاریخ...

خبرگزاری شبستان// قم

 

سینما به عنوان هنر هفتم از جمله رهاوردهای تجدد برای انسان‌غربی بود که به سرعت راه‌ خود را در آفاق فرهنگی بشریت پیدا کرد و آنچنان به شهرت و عمومیت رسید که در آستانه‌ صد سالگی خود به فراگیرترین هنر در طول تاریخ بشری تبدیل شد. انقلاب اسلامی ایران نیز تلاش کرده است تا ضمن ایجاد تحول در سینمای مقلد و عاری از هنر به جا مانده از عصر طاغوت، تا حد امکان از این رسانه برای توسعه‌ تفکر دینی و احیای ارزشهای اسلامی و انقلابی بهره گیرد و در پی چنین اراده ‌ای است که مقوله‌ سینمای دینی پس از انقلاب شکل گرفته و رشد یافته است.


شاید در بحث پیرامون سینمای دینی آنچه بیش از هر چیز دیگر اولویت پیدا می‌ کند، نسبتی است که باید میان دین و سینما برقرار باشد تا اصولا مقوله‎ای به نام سینمای دینی و فیلم دینی را بتوان از منظر نسبت دین و سینما بررسی کرد.


سینمای دینی فراتر از یک ژانر

انیمیشن، رمانتیک، کودک و نوجوان، علمی تخیلی، وحشت، داستانی، کمدی، جنایی، معمایی، سیاسی، اکشن، دینی و ... انواع ژانرهای سینمایی هستند، اما قرار دادن دین مانند مسائل دیگر در یک ژانر خاص و خطاب عنوان سینمای دینی به آن امری غیر منطقی و شعاری است؛ این تقسیم بندیها یک مفهوم بیشتر ندارد و آن اینکه ژانر دینی جدا از ژانرهای رمانتیک، داستانی، سیاسی، اکشن و... است و نباید مباحث دینی را در ژانرهای دیگر دخالت داد.


وقتی کارگردان و نویسنده ای با چنین طرز تفکری فیلم می سازد که چون من در ژانر سینمای دینی کار نمی کنم و بر همین اساس تبلیغ و ترویج و فرهنگ سازی ارزشهای دینی، نماز، توکل، توسل، ذکر، مراقبه، امر به معروف و نهی از منکر، ولایتمداری، انتظار و مهدویت در محدوده فعالیتهای من نیست، دیگر نباید چشم انداز روشنی برای سینمای دینی متصور شد.


ایراد کار از اینجا نشأت می گیرد که ما دین را تنها در گوشه ای از زندگیمان می بینیم نه در تمام زندگیمان، مگر دین تنها یک بخشی از زندگی است؟ دین مانند هوا در تمام زندگی جریان دارد. مگر می توان یک ساعت نفس کشید و ساعتی دیگر نفس نکشید. مگر می توان فرهنگ و اخلاق را از هنر تصویری جدا کرد؟ مگر میتوان اخلاق را از دین جدا کرد؟ چطور داستان زندگی یک نفر را به پرده سینما می کشند اما کوچکترین نقشی به دین در زندگی وی نمی دهند؟ چه ایرادی دارد به طور غیرمستقیم بصیرت دینی را به مخاطبان سینما نشان دهید؟ اصلا چه ایرادی دارد به طور مستقیم شعائر اسلامی را ترویج کنید؟ در لابلای سکانس های فیلم چند صحنه از نماز خواندن هنرپیشه اول، قرآن خواندن، توسل و توکل کردن وی نشان دهید؟ چه ایرادی دارد امر به معروف و نهی از منکر را به زیبایی در فیلم های ژانر رمانتیک، جنایی، اکشن، کودک و نوجوان و... نمایش دهید؟ اصلا شما چقدر به این ارزش ها باور دارید؟ هنرپیشه هایتان چه؟


نگاه اقتصادی به سینما
این مساله بر همگان مبرهن است که سینما در عصر امروز صنعت مولد هم در تولید اقتصادی و هم در تولید فرهنگی اخلاقی است، اما وای به روزی که به کار فرهنگی هم نگاه اقتصادی صرف داشته باشیم. حقیقت آن است که بیشتر از آنکه سینما را ابزار کار فرهنگی بدانیم ابزاری برای کسب ثروت و شهرت متولیان آن و ارضای شهوات مخاطبانش کرده ایم، مبادا از شعائر دینی حرفی بزنیم که خدای ناکرده گیشه های سینماها خالی و خاطر محترم برخی از هنرپیشه های زیبارو مکدر شود.


این همان تفکر سکولاری حاکم بر هالیوود است که دین حداقلی را برمی گزیند و سعی در انزوا و یا تحریف شعائر آن در عرصه زندگی اجتماعی سیاسی ما دارد و متاسفانه باید گفت بخشی از فیلمسازان ما به این طرز تفکر آلوده شده اند و سودای سینمای هالیوودی به سر دارند، باید قبول کنیم که سینمای دینی یک ژانر نیست؛ چرا که دین یک ژانر تنها نیست.


سینمای دینی محصور در زمان
سینمای دینی در کشور بویژه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران گویا محصور در ماههای معنوی رمضان و محرم است، سریال های 90 قسمتی متعددی در ژانرهای طنز، اجتماعی و خانوادگی در ماههای مختلف سال با رنگ و لعابی ویژه به روی آنتن می رود اما وقتی قدم در ماههای رمضان یا محرم می گذاریم تازه یادمان می افتد که باید نیم نگاهی هم به سینمای دینی داشت و آنجاست که شروع به ساختن سریالهای می کنیم که "روح" در آنها نقش اول را ایفا می کنند! یا در ماه محرم فیلم های تاریخی را به نام فیلمها و سینمای دینی به مردم عرضه می کنیم، دریغ از آنکه فیلم تاریخی مقوله ای متفاوت از فیلم دینی است.


تدوین الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی سینما
پدیده‌ سینمای دینی در جهان امروز بی ‌سابقه نیست اما ویژگی های خاص مکتب اسلام و بخصوص دیدگاه شیعه باعث شده تا سینمای دینی پرورش یافته در دامان انقلاب اسلامی بگونه‌ای متفاوت با سینمای دینی رایج در دنیا پا گرفته و توانایی حرکت یا پیشرفت پیدا کند و از این روست که لزوم ترسیم چارچوب هایی نظری برای تحدید حدود آن و کاستن ابهام های موضوعی درباره‌ آن خودنمایی می‌کند.


به نظر می رسد تدوین الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی سینما یک امر ضروری برای جامعه هنری است، وقتی در جامعه اسلامی سینمای سیاسی رنگ و لعاب بیشتری نسبت به سینمای دینی دارد باید اندیشید و تامل کرد و انگشت به دهان ماند.


تمام ژانرهای سینمایی باید متاثر از ژانر دینی باشد، وقتی سیاست ما عین دیانت ما می شود، جز این انتظار نمی رود که فیلم ها و سینماهای سیاسی ما نیز باید دینی باشند نه اینکه با تقسیم بندی یک ژانر مستقل دینی، خیال خودمان را راحت کرده و از زیر بار این وظیفه خطیر و سنگین شانه خالی کنیم.


سینمای دینی، ایران را جهانی می کند
اگر سینماگران ایرانی از تمامی پتانسیل های جامعه اسلامی و ایرانی و مذهب تشیع برای ساخت فیلم های دینی نه تاریخی! بطور تمام و کمال بهره ببرند امید می رود سینمای دینی، ایران را جهانی کند.


وقتی سینمای بالیوود با بهره گیری از فرهنگ نه چندان غنی خود گیشه های سینمای دنیا را به تاراج برده است، یا وقتی سینمای هالیوود با شگرد خاص خود، قهرمانان کذایی را به دنیا معرفی کرده و آن را الگویی برای تمامی نوجوانان و جوانان تلقین می کند، چرا ما از فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی غافل شویم؟


فیلمنامه نویسان ایرانی منبع غنی قرآن کریم را در اختیار دارند که مملو از داستان های شگفت انگیز و تاریخی و عبرت آموز دینی است، اما آیا به راستی تاکنون چه مقدار از این داستانهای بکر قرآنی را به روی پرده های سینما برده ایم؟


ساخت فیلمهای سینمایی اصحاب کهف، ملک سلیمان، یوسف پیامبر، مریم مقدس، امام علی(ع) و ... نشان از پتانسیل بالای مکتب و مذهب شیعی ما در جهت رونق سینمای دینی است.


پایان پیام/

 

بیت اله احمدی

کد خبر 66113

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha