خبرگزاری شبستان// قم
تقویم روی میز تحریر و 21 شهریور، روز سینما عنوان جالبی است، ناخودآگاه انسان را به فکر وا می دارد. سینما، کلمه ای انگلیسی که در اثر فراوانی استفاده انگار به زبان فارسی زنجیر شده است.
این کلمه با خود دنیایی از حرف، ایده، داستان، عبرت، تلاش برای صلح یا جنگ افروزی، ثروت، فقر،سطح سواد و غیره را به همراه دارد که البته پاسداشت فرهنگ ها و در کنار انتقال فرهنگ ملت ها گل سرسبد همه برداشت هایی است که می توان از سینما و گستره فعالیت آن داشت. این همه نکته فقط در نگاهی چند لحظه ای.
بی مقدمه بگویم با این گستره مصادیق، تعاریف و کاربرد، پس چرا سینمای ایران هنوز زیر خط هفت است. آیا سینمای ما هنوز هفت سالش نشده، چرا ما هنوز سالانه هفت اثر ماندگار نداریم یا حتی در سال هفت اثر تاثیرگذار.
به نظر این آمار را باید از آخر به اول خواند: "شاید سینمای ما هر هفت سال یک فیلم ماندگار با محتوا و تاثیرگذار داشته باشد، آن هم فقط هر هفت سال یکبار". انگار که این سینما هر هفت سال یکبار رشد می کند. علت های این اتفاق چیست؟ آیا روحیات و فرهنگ دینی و ملی ما غیر قابل درک است و قابلیت گنجانده شدن در قاب چهارگوشه دوربین تهیه کننده و فیلم ساز را ندارد و یا برعکس هنرمندان این عرصه چیزی جدا مانده یا جدا نگه داشته شده از رفتار و خلق و خوهای قالب در جامعه می باشند. با این پیش گفتار به سراغ برخی از اهالی و منتقدان هنر هفتم رفته ایم و آنها چنین در مورد سینمای ایران سخن می گویند:
سینمای ما از بی خلاقیتی رنج می برد
سید احمد بطهایی، مدرس حوزه، کانون های تخصصی، مدرس مدرسه اسلامی هنر در این چنین می گوید: سینمای ما گرفتار داستان های کلیشه ایست و مهم ترین علت آن عدم خلاقیت در بین فیلنامه نویسان است، ما با فقدان درام داستانی و فیلمنامه نویسی مواجهیم و اغلب تلاش می کنیم داستانی تکراری از عشق های سطحی و مثلثی شکل را به خورد جوان و جامعه بدهیم که البته همین عشق های سه وجهی خود بسیار مشکل آفرین است و ما امروز کاملا نمود آن را در جامعه و بخصوص شهرهای بزرگ می بینیم.
وی با بیان اینکه در سینمای غرب و هالیوود فیلم ها دسته بندی دارند، ادامه می دهد: اتفاق بدی که ما اخیرا به آن مبتلا شده ایم، کپی برداری از تولیدات سینمایی این کشورهاست. متاسفانه سینمای ما در این مسئله هم خوب عمل نکرده و اغلب از فیلم های درجه "بی" کپی برداری می کند که مثلا در سینمای آمریکا این دست فیلم ها جزء بدنه آن نیست و از داستان، هیجان و درام مناسبی برخوردار نیست.
وی می گوید: یکی از دیگر ضعف های اساسی سینمای ما راحت طلبی فیلمساز است و همین آسوده خواهی باعث می شود تا داستان ها و فیلم های سینمایی ما به روایت زندگی طبقه متوسط جامعه نپردازد و موضوع آن نیز در محیط جغرافیایی به غیر از تهران نیز اتفاق نیفتد.
دوری اهالی اندیشه های دینی از سینما به نفع سینمای ما نیست
حامد جلالی، داستان نویسی و برنده چند جایزه کشوری و یک جایزه بین المللی از سوی سازمان آموزشی علمی و فرهنگی (آیسیسکو) به عنوان نویسنده برگزیده در جهان اسلام، گریمور و مدرس این شاخه هنری است و به عنوان منتقد نیز فعالیت می کند، با اشاره به کاربردهای فراوان این هنر و همچنین ضعف سینماگران کشور در این خصوص، چنین می گوید:
برعکس سینمای ما در کشورهای صاحب صنعت در موضوع سینما، کاملا از این هنر در راستای اهداف بهره گرفته می شود. آنها و مخصوصا آمریکایی ها اگر بخواهند هر نوع کاری بکنند، از هنرمندان خود برای فراهم کردن زمینه های آن و ایجاد بسترهای مناسب جهت پذیرش افکار عمومی استفاده می کنند.
این اتفاق بخصوص در جریان هولوکاست کاملا نمود پیدا می کند، آنها مقاصد خود را در این خصوص به برخی از بهترین کارگردان های دنیا سفارش دادند و چنان فیلم هایی تولید شد که حتی من و شمای مسلمان هم با دیدن این جریان یهودی و آلمانی در قالب یک فیلم سینمای سطح بالا به خود نهیب می زنیم که شاید حق با آنها باشد، پس یک اثر سینمایی خوب می تواند تا این حد تاثیرگذار باشد.
وی در ادامه با اشاره به وضعیت فیلم های سینمایی با موضوعات مختلف دینی در کشور، خاطرنشان می کند: در کل مقوله خدا برای فیلم های ما تنها به زمان توبه خلاصه می شود آن هم به بدترین شکل، چنین معضلی برمی گردد به فاصله بسیار زیاد روشنفکران مذهبی ما از سینما و می بینیم که علی رغم همه تلاش ها ما هنوز نتوانسته این با قدرت در این عرصه وارد شویم. در فیلم های مختلف سینمایی ما خدا تنها حلالی است که برای لحظاتی وارد داستان می شود، مشکل را حل می کند و بازیگر دوباره به همان کارهای قبلی خود ادامه می دهد و این نمونه عالی بدآموزی دارد.
سینمای برای رفع این مشکل نیازمند ورود دانش آموختگان هنرمند حوزوی به این عرصه است ولی متاسفانه این دسته از افراد همیشه برای ورود به عرصه هنر یک مانع دارند و آن هم ترس از بی دینی است. این ترس باعث دوری اهالی اندیشه های دینی ما از سینما شده و این دوری به نفع سینمای ما نیست. امروز سینمای ما 2 حالت بیشتر ندارد یا پولساز است و یا به درد مردم نمی خورد.
بازهم تاکید می کنم، سینمای ما نیازمند حضور تیمی متشکل از کارشناسان درجه یک در هر دو بخش مذهب و تکنیک است که کار علمی بکنند نه اینکه گرفتار آمارها و بیلان کاری شوند. باید مراقب باشیم تا عاقبت سینمای ما و بخصوص سینمای دینی به عاقبت کتاب هایمان تبدیل نشود که در گوشه کتابخانه های خاک می خورند.
وی با اشاره به این جمله شهید آوینی "هنر برای بیدار کردن مردم است"، می افزاید: این اعتقاد آن شهید هنرمند بزرگوار بود درحالی که از هنر امروز ما برای خواب کردن مردم استفاده می شود. ما این هنر را گرفتار استفاده ابزاری کرده ایم و از او می خواهیم تا حلال همه مشکلات و کاستی های مردم باشد.
نتیجه چنین تفکری چیزی جز گرایش فیلمسازان ما به سینمای عوامانه و پوپولیستی نیست.
سینمای ما جوان ایرانی را به تصویر نمی کشد
دکتر سید حمید رضا قادری، پژهشگر سینما و رسانه از فعالان دیگری ایت که در این خصوص با او به گفتگو نشسته ایم. وی با تاکید بر نگاه نادرست و غرض ورزانه سینمای وطنی به جوان ایرانی تصریح می کند:
اصولا سینمای ما خط مشی مشخصی نداشته و باری به هر جهت است. به طور مثال جوان ایرانی در سینمای ما سیمایی مبهم، غرغرو، عاشق پیشه، اهل رابطه با جنس مخالف و پول پرست معرفی می شود و نمی توان از آن تصویر جوان بعد از انقلاب را انتزاع کرد یا جوان ایرانی که فعال، شاداب و ورزشکار است و یا در پژوهش های سلول های بنیادین موثر است، کارآفرین است، مذهبی است و یا حتی معترض است.
وی در ادامه به هنر گریم و نوع استفاده از آن در سینمای ایران پرداخته و می گوید: در حال حاضر گریم یا آرایش به وسیله ای برای بزک دوزک بازیگران زن و جلب مشتری تبدیل شده و تناسبی میان گریم موقعیت و شخصیت ها نیست. چنین آرایشی را کمتر در بازیگر زن فیلم های هالیوودی می بینیم.
افراط و تفریط آفت سینمای امروز ایران
علی غبیشاوی، منتقد نشریه الکترونیک فیروزه مدرسه اسلامی هنر بحث پیرامون وضعیت سینمای امروز کشورمان را اینگونه ادامه می دهد:
متاسفانه سینمای ما هنوز قاعده و چارچوب مشخصی برای به نمایش درآوردن یک زندگی ایرانی ندارد و پا در هوا مانده است. امروز جامعه ما با محصولات فکری فرهنگی مغرب زمین آشناترند و در نبود این چارچوب ها با همان کپی برداری از فیلم های خارجی تغذیه فکری و فرهنگی می شود.
وی می افزاید: اتفاق نامیمونی که اخیرا شاهد آن هستیم، تاثیر حرف ها و جملات بازیگر بر تفکر، رفتار و حتی نوع گفتگوی افراد در جامعه است. متاسفانه در قالب فیلم های سینمایی سخیف ترین مضامین و غیر اخلاقی ترین مسائل مطرح می شود. یک سوال جدی در این مورد این است که چرا اجازه طرح چنین مضامینی در فیلم های ما داده می شود. نمی دانم شاید مدیر فرهنگی این نوع تولیدات حواسش نیست و با نگاه سطحی آنها را تایید می کند.
غبیشاوی در پایان صحبت های خود چنین می گوید: ما در تولیدات محتوایی هم گرفتار نوعی افراط و تفریط هستیم و باید به اعتدال برسیم. سینما صنعت است، درست ولی این صنعت نباید با فیلم هایی ضعیف، بدون فیلمنامه و بر اساس بازی سطحی چند بازیگر کم سواد ارائه شود.
متاسفانه ما این اعتدال را از دست داده ایم. تهیه کننده به فکر فروش فیلم و بازگشت سرمایه خود است، رسانه فقط به دنبال انتقال پیام بدون در نظر گرفتن المان های موثر و مفید است و فیلمساز هم با نگاه به شدت انتزاعی فیلم های شبهه فلسفی و یا فلسفه زده می سازد و همه این عوامل دست به دست هم می دهند تا پیکر نحیف سینمای ایران را هر روز نحیف تر از روز گذشته جلوه بدهند.
سینمای ایران از دو نقطه کمبود، نداشتن داستان و تکنیک همچنان ضربه می خورد
مرتضی کاردر، روزنامه نگار، منتقد هنری و سردبیر مجله الکترونیک فیروزه در ادامه این بحث شرکت کرده و خاطرنشان می کند: به نظر من سینما تا زمانی که از لحاظ تکنیک و داستان قوی و قدرتمند نباشد، نمی تواند رسانه قدرتمندی باشد یا حتی مخاطب جذب کند. ما در فیلم های خودمان در این دو مورد قوی نیستیم و تاثیرات لازم را نداریم، البته برخی فیلم ها هم هستند.
مسئله دیگر نحوه پرداخت این سینما به کارآکتر زن می باشد. در بخش هایی از سینما به این شخصیت پرداخته می شود که نگاه خاصی است ولی این نگاه لزوما دربر گیرنده همه زنان ما نیست. باید بگویم هم سینما هم تلویزیون در معرفی زن جامعه ما درست عمل نکرده اند.
تلویزیون این چهره را آنقدر خوب بی نقص نشان می دهد که باورپذیر نیست و سینما هم که با فراموشی کامل اکثریت زنان جامعه ما تنها به طیف خاصی از آنها پرداخته است. در این میان به احوالات، زندگی و ویژگی های بیش از 40 درصد از زنان دختران ایرانی که بیشتر با فرهنگ ایرانی تناسب دارند، اصلا پرداخته نمی شود.
وی در نگاهی به فیلم های دین محور می گوید: متاسفانه با جود اینکه جامعه ما یک جامعه با اعتقادات ریشه دار مذهبی است ولی هنوز سینما و یا حتی تلویزیونمان نتوانسته آنگونه که باید و شاید به این مقوله بپردازد. ارتباط معنوی در فیلم های ما بسیار کم به چشم می خورد و برای حضور بازیگر در جریان فیلم در مسجد هم تنها در صورتی که کاراکتر خاصی برای آن در فیلم تدارک دیده باشیم، فضا می گذاریم.
کاردر پیشینه سینمای ایران را در وضعیت فعلی آن دخیل می داند و ادامه می دهد: سینمای ما پیشینه خوبی ندارد و یک جریان روشنفکری شکل در ابتدای ورود و سال های پیش از انقلاب تحت عنوان فیلم فارسی بر آن حاکم بوده که در همین جریان سینمای ایران دچار آفت ها و معضلاتی در حوزه بینش های اخلاقی و رفتاری شد که هنوز هم سایه سنگین آن دوران در هنر هفتم ما حس می شود و به نوعی باید گفت که سینمای پس از انقلاب ما هنوز وامدار آن شرایط در سینمای پیش از انقلاب است، البته این اعتقادات به هیچ وجه اتفاقات بعد از انقلاب در سینمای ایران را نفی نمی کند ولی ما در این 32 سال هنوز نتوانسته ایم سینمای برخاسته از نظام جمهوری اسلامی ایران را به دنیا و یا حتی بیننده های خودی مان معرفی کنیم.
وی در پایان صحبت های بلند خود از ترتیب اثر ندادن ها به فیلمنامه خوب گله می کند و می افزاید: این مشکل از حوزه مدیریت سینمای ما نشات می گیرد. متاسفانه امروز آنچه که ذائقه و جریان سینمای ما را تشکیل می دهد، دچار سیر داستانی معمولی و کلیشه ایست. من بخاطر دارم که آقای مجیدی سال ها قبل تر جریان ابتذال در سینمای ایران را مطرح می کرد. این جریان اقتضائات و همسوهای خود را وارد عرصه سینما می کند و به غیر همسوها اجازه ورود نمی دهد.
فیلم تاریخی، لزوما فیلم دینی نیست
جواد یقماری، مدرس فیلمنامه نویسی، دانشجوی کارشناسی ارشد تهیه کنندگی صدا و سیما فعال در واحد هنری دفتر تبلیغات حوزه هنری و انجمن سینمای جوان و همچنین یکی از نویسندگان هنری در مجله "فیلم نگار" آخرین فردی است که نظرات خود را درخصص سینمای امروز کشور می گوید: یکی از مسائلی که همیشه در تولیدات دینی به چشم من می خورد، امامزاده محور بودن آنهاست. من نمی خواهم بگویم که اهمیت امامزادگان کم است. نه، ولی باید این را هم بدانیم که مسجد پایگاه اولیه اسلام و مهم ترین مکان معنوی مومنان در جریان زندگی روزمره شخصی و اجتماعی است.
وی در ادامه با اشاره به اختلاطی که میان فیلم دینی و تاریخی در سینمای ایران اتفاق افتاده، می گوید: در ابتدا باید بگویم که فیلم تاریخی، فیلم دینی نیست و چنین برداشتی کاملا اشتباه است. فیلم دینی فیلمی است که یک تجربه دینی و حسی زیبا را به شما انتقال دهد و باعث پالایش ذهنی انسان شود. برای رسیدن به وضعیت ایده آل در این بخش باید اندیشمندان حوزوی گام های موثر وو مهمی در وادی هنر هفتم بردارند.
در پایان باید به تاریخ پر فراز و نشیب ایران و وفور نعمتی به نام "موضوع" برای فعالیت سینماگران مان اشاره کرد. در زمانی که غول های سینمایی همچون هالیوود با رکود سوژه و یا حتی اسطوره مواجه هستند، خوشبختانه کشورما علاوه بر چهار فصل بودن در مسائل اقلیمی در فراوانی موضوع برای فیلمسازان نیز چهار فصله است.
باید نویسندگان ما با کمی تامل و تلاش برای یافتن این موضوعات و مستند ساختن آنها به همه فصول تاریخ کشورمان بپردازند. تماشاگر به واسطه هنر هنرمند باید روی پرده سینما به ترتیب تابستان ها، پاییز و زمستان ها و در نهایت بهار زیبای کشور عزیزمان را ببیند و در کنار لذت بردن از تماشای یک فیلم خوب از جان و دل به تماشای تاریخ خود بپردازد.
یکی از همین فرازهای تاریخی دوران دفاع مقدس است که انصافا اگر در هر کشوری اتفاق می افتد، هیچ فیلمساز و یا نویسنده ای از چنین منبع عظیم موضوعی نمی گذشت.
روز گذشته مادر شهید سید محمد علی جهان آرا با زمینیان وداع کرده و به دیدار خداوند شتافت تا در عالم والا همنشین فرزند شهید خود باشد. مثلا همین ضایعه در کنار هزاران موضوع از جنس های مختلف دیگر که در اختیار داریم، دوباره نهیبی به اذهان وارد می کند که چرا با وجود چنین اسطوره هایی ما هنوز یک فیلم سینمایی خوب در خصوص مثلا زندگی شهید جهان آرا نداریم و این در حالی است که شبکه های مختلف تلویزیونی ما هر هفته چندین فیلم سینمایی با مضمون معرفی اسطوره ها و رهبران فکری جوامع گوناگون به نمایش می گذارد. در نتیجه کودک، نوجوان، جوان و میانسال ما به جای شناختن شهید شیرودی، شهید جهان آرا، سرلشگر خلبان عباس بابایی و هزاران مورد دیگر این چنینی قهرمان ملی دیگر کشورها را هم بهتر می شناسد و هم الگو قرار می دهد...
پایان پیام/
عذری صفری
نظر شما