ائمه‌ با زیارت امام حسین(ع) بر عالَم مادّه حکومت می‌کردند/ ماجرای طی الارض امام باقر (ع)

خبرگزاری شبستان: زیارت عاشورا یعنی این که با حضور قلب، به حسین(ع) دل بدهی و از خدا نور بگیری. ائمه‌ی ما (ع) حتی با زیارت امام حسین(ع) بر عالَم مادّه حکومت می‌کردند.

خبرگزاری شبستان -  سرویس قرآن و معارف: "زیارت عاشورا یعنی این که با حضور قلب، به حسین(ع) دل بدهی و از خدا نور بگیری. ائمه‌ی ما (ع) حتی با زیارت امام حسین(ع) بر عالَم مادّه حکومت می‌کردند. مثلاً اگر می‌خواستند بدون طی کردن مسافت‌های عادی بروند قبر رسول‌الله(ص) را زیارت کنند، اول قصد زیارت اباعبدالله الحسین(ع) را می‌کردند و از این طریق طِی‌الارضِ‌شان شروع می‌شد و بعد از زیارت قبر آن حضرت به زیارت قبر پیامبر(ص) می‌رفتند."

آنچه در ادامه می آید بخش ششم تحلیل درون مایه و محتوای زیارت عاشورا -  به عنوان یکی از زیارت های غنی تشیع و سفارش شده از جانب اولیا و علما - در کتاب "زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع)" به قلم اصغر طاهرزاده  پژوهشگر برجسته دینی است. نویسنده در این توصیف و تحلیل ها کوشیده است ما را با جوانب و درون مایه غنی و فلسفه این زیارت بزرگ شیعه آشناتر کند.

دریچه‌های تقرب به خدا را با روی خود باز کنید

در فرازی از زیارت عاشورا  اظهار می‌داری:  "یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیْكَ بِمُوَالاتِكَ/ ای اباعبدالله! من از طریق ارادت‌ورزی به خود شما می‌خواهم به خدا و رسول خدا و به امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن و به خودتان تقرّب جویم."
ملاحظه بفرمائید! خطاب به امام حسین(ع) می‌گوئید من با عشق به شما، به خدا تقرّب می‌جویم، حتی اگر بخواهم به خدا تقرب پیدا کنم، با محبّت به شما ممکن است. همچنین دریچه‌ی تقرب من به پیامبر و ائمه‌ی معصومین(ع)، همه و همه از طریق ارادت به شما صورت واقعی به خود می‌گیرد. چون با زیارت حضرت سید الشهداء(ع) و محبت به آن حضرت به همه‌ی این تقرب‌ها می‌توانیم دست یابیم، و زائر حسین(ع) در چنین عقیده‌ای است و می‌داند با این زیارت تا این‌جاها می‌تواند سیر کند. می‌گویند تشیع، مکتب عشق است. یعنی عشقِ شعله‌ور به حسین(ع) وسیله‌ی تقرّب به خدا و همه‌ی مقربان درگاه الهی خواهد شد. حتی با محبت به امام حسین(ع) مسیر قرب به آن حضرت فراهم می‌شود و حضرت در کربلا کاری کردند که هر قلب سالمی بتواند این محبت را در خود زنده نگهدارد.
از آن‌جایی که دین جز «حُب و بغض» نیست، اگر در فراز قبلی به جنبه‌ی «حُبّ» آن توجه فرمودید، در فراز بعدی به جنبه‌ی «بغض» آن توجه می‌کنید و به حضرت عرضه می‌دارید: "وَ بِالْبَرَائَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَیْهِ بُنْیَانَهُ وَ جَرَى فِی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْكُمْ وَ عَلَى أَشْیَاعِكُمْ / و با برائت و دوری از همه‌ی کسانی که پایه‌ی این تجاوز را بر شما اِعمال کردند، به خدا و رسول خدا و به شما تقرب می‌جویم. "
فراز قبلی که با «إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ» شروع شد دو وجه داشت، در یک وجه اظهار داشتید: ای اباعبدالله! با مودّت به شما، به خدا و رسولش تقرّب می‌جویم و در وجه دوم جهت تحقق کامل تقرب به خدا موضوع برائت و دوری از دشمنان اهل البیت(ع) را اظهار می‌دارید، چون می‌دانید شرط تقرب به خدا حُبّ و بغضی است که بر محور حضرت امام حسین(ع) بگردد. زیرا گرایش دل به اباعبدالله(ع) بدون دوری از دشمنانِ روح حسینی(ع) ممکن نیست و راه تقرّب الهی گشوده نمی‌شود.

زیارت عاشورا یعنی با حضور قلب به حسین(ع) دل بدهی
در یک کلمه می‌توان گفت: زیارت عاشورا یعنی این که با حضور قلب، به حسین(ع) دل بدهی و از خدا نور بگیری. ائمه‌ی ما (ع) حتی با زیارت امام حسین(ع) بر عالَم مادّه حکومت می‌کردند. مثلاً اگر می‌خواستند بدون طی کردن مسافت‌های عادی بروند قبر رسول‌الله(ص) را زیارت کنند، اول قصد زیارت اباعبدالله الحسین(ع) را می‌کردند و از این طریق طِی‌الارضِ‌شان شروع می‌شد و بعد از زیارت قبر آن حضرت به زیارت قبر پیامبر(ص) می‌رفتند.

امام کاظم(ع) در بغداد در زندان هستند، علی بْنِ مُسَیّب هَمْدانی را با حضرت گرفته‌اند و زندانی کرده‌اند. چون مدّت حبس به درازا می‌کشد، علی بن مسیب از دوری خانواده‌اش دلتنگ می‌شود. حضرت می‌فرمایند: برو غسل کن. چرا اول غسل کند؟ چون بالأخره «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام»، طهارت ظاهر، مقدمه‌ی طهارت باطن است. غسل می‌کند و می‌آید. حضرت می‌فرمایند: چشم بر هم بگذار، سپس فرمودند: چشمت را باز کن. علی بن مسیب می‌گوید: چون چشمانم را گشودم خود را در کنار قبر امام حسین(ع)  یافتم و پس از آن با امام کاظم(ع) کنار مرقد مقدس امام حسین(ع)  نماز می‌گزارند و زیارت می‌کنند. سپس امام فرمودند: چشمان خود را بر هم بگذار، وقتی مجدداً به امر ایشان چشمانم را باز کردم خود را نزد قبرِ پیامبر(ص) دیدم. امام فرمودند: این قبر، قبر پیامبر(ص) است. پس به نزد خانواده‌ات برو تجدید دیدار کن و به همین جا برگرد. وقتی بر می‌گردد دوباره می‌فرمایند: چشم بر هم بگذار و پس از آن که چشم خود را می‌گشاید، خود را با آن حضرت در زندان بغداد می‌یابد.
علی بن مسیّبب دلش برای خانواده‌اش تنگ شده است و خانواده‌اش هم در مدینه ساکن هستند و مقصد هم مدینه است، ولی باید از کربلا گذشت و ابتدا باید بر حسین(ع) نظر کرد. یعنی دریچه‌ی ورود به عوالم غیب، نظر بر اباعبدالله(ع) است.
با توجه به نکته‌ی فوق، عشق پیامبر و فاطمه (ع)بر امام حسین(ع) را معنی کنید و ببینید آن بزرگواران در حسین(ع)  چه می‌دیدند؟ بدون ‌شک اسراری فوق الفاظ در مسئله‌ی زیارت امام حسین(ع)  پنهان است. اگر ملاحظه کنید می‌بینید اکثر عبادات با زیارت امام حسین(ع) شروع می‌شود. به عنوان نمونه: عبادت شب قدر را ملاحظه کنید، اول زیارت امام حسین(ع) است و پس از آن عبادات گرانقدر دیگری که در شب قدر توصیه شده است.

تکرارِ نظر در مسایل معنوی موجب استحکام و تجلی می شود
در ادامه‌ی زیارت عاشورا اظهار می‌دارید: "َرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّكُمْ/ ای اباعبدالله! من با دوری از فرهنگی که ظلم به شما را روا داشت، به سوی خدا و به سوی شما خاندان نظر می‌کنم و با مودّت و محبّت به شما و دوستان شما قرب الهی را می‌جویم. یعنی شما دریچه‌های ارتباط با حق هستید. "
ملاحظه کنید چرا مسئله‌ی برائت و تقرب را همچنان تکرارِ می‌نمائید؟ چون روح انسان با تکرارِ نظر به ابعاد شخصیت امامان معصوم(ع) قلب خود را به سوی آن حقایق معنوی سوق می‌دهد و از آن طریق صعود می‌کند. تکرارِ نظر در مسایل معنوی موجب استحکام و تجلی هر چه بیشتر آن حقایق در روح فرد می‌شود. به همین جهت می‌فرمایند: زیارت عاشورا را زیاد تکرار کنید. چون آن زیارت در بردارنده‌ی معارفی است که روح به آن‌ها نیاز دارد و در واقع غذای جان است و مایه‌ی رشد آن. می‌گویی: «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْكُمْ مِنْهُمْ»  با تنفّر از جبهه‌ی ستم که ظلم بر شما کردند، ای اباعبدالله جهت روحم را از آن‌ها به سوی شما برمی‌گردانم و خود را از اردوگاه جریان‌های ضد قدسی به کلی جدا می‌کنم تا در دام آن‌ها نیفتم. «وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّكُمْ» و به سوی خدا نزدیک می‌شوم و سپس با توجّه دادنِ جانم به سوی شما آن هم توجهی همراه با محبت، زندگی می‌کنم و از طریق آن «برائت» و این «مودّت» زندگی خود را متعادل می‌نمایم. در این فراز تلاش می‌کنیم تا اتحادی روحانی با حضرت ایجاد کنیم و در راستای نزدیکی هر چه بیشتر به امام باید مرز خود را به دقیق‌ترین شکل از دشمنان آن‌ها به هر شکل و در هر جبهه که باشند جدا کنیم و اظهار می‌داریم:  "وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ / تقرب می‌جویم به سوی خدا با دوری از دشمنان شما و آن‌هایی که جنگ با شما را برپا کردند و با دوری از اطرافیان و پیروان آن‌ها." تا روح و قلب انسان نسبت به دشمنان فرهنگ اهل البیت(ع) دوری نجوید، نور ولایتِ خاندان عصمت و طهارت(ع) به جان او نمی‌نشیند. اساساً شرط سلوک که قرار گرفتن در زیر پرتو نور ولایت امامان معصوم است با برائت از حجاب‌هایی محقق می‌شود که مانع ظهور نور آن‌ها است. لذا می‌گویی: من از طریق برائت از دشمنان شما و برائت از آن‌هایی که پایه‌های مبارزه و دشمنی با شما را ریختند، و با برائت از پیروان و دنباله‌روهای آن‌ها، به خدا و شما تقّرب می‌جویم، هر چند این مقابله هزینه دارد و بلاها و سختی‌هایی برای من به بار می‌آورد، زیرا که: از برای یک بلی کاندر ازل گفته است جان / تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا"

کد خبر 660389

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha