چه کسانی می توانند چگونه مُردن خود را تعیین کنند؟

خبرگزاری شبستان:کسی می تواند با یقین و امید به شهادت برسند که در اعتقادات خود محکم باشد این چنین شخصی است که خود می تواند مرگ خود را از اول تعین کند که می خواهد با شهادت از دنیا برود.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "وقتی امام می فرماید هل من ناصر ینصرنی در نهایت چه کسانی می توانند امام را یاری کنند؟ چه در آن زمان و چه بعد از او. چون این ندای یاری یک ندای زمانی نیست، در همه زمان ها جاری است. امام دست یاری را در فراسوی زمان بلند می کند اما چه کسی می تواند به امام برسد؟ کسی که خدا را یاری بدهد. اگر کسی به این مقام و جایگاه برسد امام حسین (ع) را هم یاری می کند. آن وقت امام حسین (ع) این پیام را به کل تاریخ و انسان ها می دهد که کسی می تواند با یقین و امید به شهادت زندگی کند که در اعتقادات خود محکم باشد این چنین شخصی است که خود می تواند مرگ خود را از اول تعین کند که می خواهد به روش شهادت از دنیا برود." 

آنچه در ادامه می آید بخش پایانی گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین دکتر داوری، پژوهشگر حوزه و دانشگاه درباره ابعاد قیام حضرت ابا عبدالله (ع) و حماسه خون است.

شما به آن حس همذات پنداری  به درستی اشاره می کنید که ما در خوانش رویداد عاشورا  ناخودآگاه خودمان را درگیر می کنیم چون قاعدتا ما وقتی یک واقعه یا رخدادی را مرور می کنیم امکان ندارد که خودمان را در آن وضعیت قرار ندهیم که اگر من آنجا بودم چه می کردم.

بله همین طور است.  ما وقتی این حجم از عاطفه را در آن دشت بلا مرور می کنیم از خودمان خواهیم پرسید ما باشیم چه می کنیم.  ما وقتی یک گرفتاری در بیرون خانه پیدا می کنیم  با این که آن گرفتاری شاید چندان هم بزرگ نباشد اما نمی توانیم هضم کنیم. آن دعوا و جنجال را می آوریم خانه و گاهی سر خانواده و همسر و فرزندان مان تلافی می کنیم که مثلا من به خاطر این خانواده با آن رنج  روبرو شده ام. این ها به خاطر ضعف در اعتقادات ماست و معیار و مقیاس را برای ما روشن می کند.

از این زاویه ما می توانیم از جریان  عاشورا یک سبک زندگی خالص اسلامی استخراج کنیم به خاطر این که این جریان یک جریان خالص است. انگار که شما به یک سرچشمه زلال آب رسیده باشی دیگر نیازی به این که نگران تصفیه آب باشی  وجود ندارد چون سرچشمه زلال و پاک است و نمی خواهد که شما بروید دستگاه های تصفیه آب بیاوری.

بنده مثال می زنم. در همان وصیت نامه امام حسین (ع) می بینید که امام چطور به فروع دین می پردازد. در بحث نماز که نمادی از احکام ماست می بینید که امام تا چه اندازه مقید به اقامه نماز هستند. حالا ما قیاس کنیم که به عنوان یک مسلمان شیعی چقدر به نمازمان مقید هستیم؟ دیگر بالاتر از این نیست که دشمن تو را به محاصره خود دربیاورد و تو آن وسط نمازت را بخوانی. این ها اتمام حجت برای ماست. روش زندگی انسان متعبد دیندار را نشان می دهد که وقتی اذان را گفتند دست از همه چیز بشوید و نمازش را بخواند آن هم در حالی که احتمال می دهی یک ساعت دیگر شهید می شوی. چرا  نمازش را می خواند؟ برای این که می خواهد مسیر را روشن کند و اولویت ها را عیان سازد.

وقتی امام می فرماید هل من ناصر ینصرنی در نهایت چه کسانی می توانند امام را یاری کنند؟ چه در آن زمان و چه بعد از او. چون این ندای یاری یک ندای زمانی نیست، در همه زمان ها جاری است. امام دست یاری را در فراسوی زمان بلند می کند اما چه کسی می تواند به امام برسد؟ کسی که خدا را یاری بدهد. اگر کسی به این مقام و جایگاه برسد امام حسین (ع) را هم یاری می کند. آن وقت امام حسین (ع) این پیام را به کل تاریخ و انسان ها می دهد که کسی می تواند با یقین و امید به شهادت زندگی کند که در اعتقادات خود محکم باشد این چنین شخصی است که خود می تواند مرگ خود را از اول تعین کند که می خواهد به روش شهادت از دنیا برود. 

پرسش این است که چه کسی می تواند چگونه مردن خود را تعیین کند؟

کسی می تواند روش درگذشتن از این دنیا را تعیین کند که انتخاب شده خدا باشد و کسی می تواند انتخاب شده خدا باشد که خالص شده باشد و از غیر برکنار باشد و کسی می تواند خالص باشد که بتواند در اعتقادات خود راسخ باشد.

عرض ما در ظرفیت های عاشورا این است که این رخداد عظیم در دل خود واجد پیام های غنی و عمیق اخلاقی است و اگر کسی می خواهد خالص شود این اخلاقیات به او کمک بسیاری خواهد کرد چون فاصله را عیان تر خواهد ساخت.

شما نگاه کنید به ایثارگری حضرت ابوالفضل (ع) که چطور نسبت به سیدالشهدا (ع) ولایت پذیری دارند. چطور یاران حضرت با ادب و احترام به میدان جنگ می رود همه چیز مثل یک نمایشنامه دقیق پیش می رود. امام باید آخرین نفری باشد که به شهادت می رسد. اول یاران غیر بنی هاشم می روند و بعد نوبت به بنی هاشم می رسد و سرانجام نوبت به امام می رسد. این ولایت پذیری و تبعیت از ولایت و محوریت ولایت را روشن می کند.

ما هر سه بعد و وجه اعتقادی، اجتماعی و فردی را در کربلا می بینیم، مثلا شما می بینید که  یاران حضرت شب منتهی به عاشورا چطور به مناجات و خلوت با خدا می روند این یعنی آن بُعد فردی و آن عبادت سر جایش قرار دارد. از آن سو بالاترین تبعیت از ولایت را تا حد جان می بینیم. در روابط اجتماعی اهتمامی که یاران حضرت نسبت به همدیگر دارند عبرت آموز است. این ها همه درس زندگی است و اگر کسی بیاید ذیل سبک زندگی بسته های فرهنگی - معنوی از این روابط را دسته بندی و اراده کند بسیار قابل استفاده خواهد بود.

به عنوان حسن ختام اگر مطلبی هست بفرمایید.

در نهایت می خواهم عرض کنم که توحید محور حرکت امام حسیتن (ع) است بنابرانی من سینه زن باید سعی کنم که آن شور و احساس در من تبدیل به معرفت شود چون اگر تبعیت من از خداوند کامل باشد در جریان کربلا قرار خواهم گرفت. اگر ما تبعیت از خدا نکنیم و خدا مطرح نباشد تفاوتی بین قافله حسین (ع) و یزید نخواهد بود. چرا امام حسین (ع) می گوید این سختی ها برای من قابل تحمل است به خاطر این که او به خدا می گوید خدایا تو داری می بینی، می دانم که می بینی و همه این رخدادها در پیشگاه تو روی می دهد. خب اگر کسی نظارت خداوند بر اعمال خود را بپذیرد و این حقیقت را درونی کند و بداند که خداوند بر ما ناظر است نوع رفتار او با کسی که به این درک نرسیده متفاوت خواهد بود و در شداید روزگار دچار تلاطم نخواهد شد چون خداوند را می بیند  و حاضر می یابد.

کد خبر 659958

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha