به گزارش خبرگزاری شبستان از خرم آباد، ولي الله توكلي فرزند حسين در 26 خرداد سال 48 در شهرستان الیگودرز بهدنیا آمد و در دامان پرمهر خانواده ای مذهبی پرورش یافت.
ولی الله از همان ايام كودكي به همراه پدر راهي مسجد مي شود و در مراسم مذهبي و نوع تربیت دینی خانواده با نام امام حسين (ع) و فرهنگ حسینی آشنا شده بود.
دوران راهنمایی ولی الله، جنگ تحمیلی رزیم بعث عراق علیه ایران شروع شد.
ولی الله پرورش یافته مکتب حسینی بود و برای دفاع از ارزش های دینی و خاک وطن به رغم سن کم بارها به مراکز اعزام نیرو به جبهه مراجعه کرد.
سن کم ولی الله باعث می شد که از ثبت نام وی ممانعت شود، اما وی مایوس نمی شد و هر چند مدت یکبار برای ثبت نام مراجعه می کرد و هر بار به رغم اصرار زیاد موفق به ثبت نام نمی شد.
وی که علاقه زیادی به اعزام به جبهه داشت، از درس و کتاب جدا شد و مدتی را به کمک پدر در اداره مغازه مشغول شد.
ولی الله، تمام هوش و حواسش به جبهه بود و سرانجام با مراجعه های مکرر در 13مرداد ماه سال 64 با کاروان راهیان فجر شهرستان الیگودرز راهی میدان نبرد حق علیه باطل شد.
با شوق و علاقه خاصی وسایلش را آماده کرد و بسیار به خود مي باليد و چون شيفتگان حقيقت و مردان مجاهد، در جبهه به فعاليت پرداخت.
ولی الله به گفته همرزمان و افراد خانواده خود، علاقه زياد به قرآن و نماز شب و شركت در مراسم عزاداري داشت و دوستان و آشنایان را به شركت در اين كلاس های دینی دعوت و تشويق مي كرد.
ولی الله، فردي بسيار آبرومند و كم آزار متدين و متعهد به اسلام بود و براي پدر و مادرش احترام زيادي قائل بود و هميشه سعي مي كرد به احكام نوراني اسلام عمل کند.
وی چون نمودارهاي ايستادگي و مقاومت آهنين در راه رسيدن به عقيده و هدف آرام و يقين با قدي چون سرو گام برمي داشت و گويي قدم ها بسوي الله راه مي پيمود.
در دوران رزم هم به علت تنهايي رزمي مسئوليتي ويژه را پذيرا شد و در دفاع مقدسش سخت تلاش و جهاد نمود و از هرگونه فداكاري و ايثار دريغ نمي كرد.
وی همواره دواطلب ماموريت خطرناك بود و پيشقراولي از جنگاوران جمهوري اسلامي بود و در انجام وظيفه نظامي خود سخت فعال و منظم بود.
ولی الله علاقه زیادی به شهادت داشت و در جبهه دربندبخان عراق در تاريخ دوم اسفند سال 64 به آرزوی دیرین خود رسید و به خيل عاشقان و شهيدان پيوست.
ولی الله توکلی در گلزار شهداي اليگودرز به خاك سپرده شد.
وصیت نامه شهید ولی الله توکلی
خدايا تو مي داني كه من سخت عاشقم، شوق ديدار وصال ياران و بخون خود غلتيدن دارم و عشق به شهادت را در دلم آرزويي شده است و دوست دارم كه به شهد شيرين نائل آمده و كامياب شوم.
اكنون كه سال هاي جواني عمر را مي گذارندم و با گذر عمر تند و سريع بسوي مر گ راه مي سپارم، پس چرا چون علي اكبر امام حسين(ع) در راه عقيده ام اسلام و راه رهبربت شكنم امام خميني به خون خود غوطه ور نشوم.
انقلاب اسلامي ايران با پيروزي خود بر كفر و طاغوت پرچم اصالت و انسانيت را برافراشت و شعار مبارزه با ظلم و تباهي را سر لوحه کار خود قرار داده است.
به وجود آوردن اين جنگ، جهت نابودي اين انقلاب اسلامي و سركوب كردن آن از طرف استكبار بوده است و نشان دهنده سلطه طلبی استکبار است که مردم باید با هوشیاری همواره از انقلاب اسلامی و ارزش های دینی و اسلامی حفاظت و حراست کنند.
اگر در ميدان جهاد حاضر نباشيم و در صحنه اين پيكار مقدس وارد نشويم دشمنان در راه اهداف شوم خود موفق می شوند.
پدرم، شوق پنهاني خاصي مرا به اين جهاد كشانده است و مادرم، مادر خوبم حلالم كن و اگر خدواند خواست شهيد شدم و به بهترين وجه ممكن خدومت و زحمات شما را پاسخ گفته ام، كه هيچ پاسخي بهتر از اين نيست.
برادرانم و خواهران خوبم خدا را شاكر باشيد و صبر پيشه كنيد و امام را پيرو باشيد و دعا گويي ايشان و رزمندگان در خط دفاع از اسلام و انقلاب گام باشد و خود نیزدر مسیر دفاع از اسلام و انقلاب گام بر داريد.
از شما هم حلاليت مي طلبم و با درود به رهبر كبير انقلاب و آرزوي طول عمر ايشان و آرزوي پيروزي رزمندگان در تمامي سنگرهای دفاع از اسلام و ارزش های دینی را دارم.
نظر شما