به گزارش خبرگزاری شبستان ، این کتاب داستان پسرنوجوانی بنام «مجید» است که می خواهد نویسنده شود و برای این کار از موضوعی الهام می گیرد که مشکل اصلی زندگی «خاله خاور» است. خاله خاور پیرزنی است که سال های بسیار دور پسری بنام هدایت و شوهری داشت که به راه های خلاف کشیده می شود و دیگر خبری از او نمی شود . هدایت تنها فرزند خاله خاور هم به به جنگ می رود و دیگربر نمی گردد ؛خاله هنوز فرکر می کند او زنده است و بر می گردد . مجید با کمک و راهنمایی های معلمش مشغول نوشتن داستان زندگی خاله می شود و برای این کار از تخییل خود استفاده می کند.
در بخشی از این اثر می خوانیم :«خاله خاور توی اتاقک خود نشسته بود و باچشمهای گود افتاده شهر را نگاه می کرد. تکّه ای رنگین کمان افتاده بود گوشه آسمان. هدایت پسرِ خاله خاور سالها دیر کرده بود امّا خاله به همه می گفت که هدایت او خواهد آمد و او را از آن اتاقک لعنتی به خانه تر و تمیزی خواهد برد - هدایت که بیاد برایش زن می گیرم عین پنجه آفتاب - خاله این جوری می گفت و صدایش را می آورد پایین - اگر غول شاخدار بذاره -
اتاق خاله خاور ابتدای کوچه پشت حمام بود. دود و بوی تون حمام یکراست قیقاج می خورد و می پیچید توی اتاقک خاله. سرازیری کوچه را پس از گذشتن از چند پیچ پایین که می رفتی می رسیدی به دالان شیر فروش ها. دالانی..»
«راز گمشده خاور» اثر«عبدالمجید نجفی» است که به زندگی پسر نوجوانی بنام مجید می پردازد وانتشارات «سوره مهر» آن را چاپ کرده است.
نظر شما