خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "از نیمه قرن دوم تا پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم نویسندگان و محققان هم از اهل سنت و هم تشیع تمام وقت خود را مصروف این کردند که واقعه را ثبت و ضبط کنند تا گذشت زمان باعث نشود که واقعه فراموش یا دچار دستکاری شود که هر دو به ضرر خواهد بود. با این نیت محققان در این عرصه بسیار موفق عمل کردند و همه ما خودمان را به نوعی مرهون و مدیون این کار سترگ محققان شیعه و سنی می دانیم و در این عرصه هشت کتاب معتبر کهن نوشته شده است. وجود این هشت کتاب بود که باعث شد واقعه عاشورا ماندگار شود و با گذر زمان دچار دستکاری نشود و هم این که ملاک و میزان و شاقول و شاخصی به دست ما باشد که بدانیم حقیقتا کدام مولفه ها و عناصر در بطن واقع عاشورا بوده و کدام به این واقعه تحمیل شده و اصالتی ندارد. نکته جالب و مهم این جاست که از این هشت کتاب، دو کتاب از سوی محققان شیعه نوشته شده و 6 نویسنده دیگر اهل تسنن هستند که نشان می دهد که در این مقطع از تاریخ، اهل تسنن و شیعیان دست به دست هم دادند که واقعه عاشورا را ثبت و ضبط کنند تا از نظر نقلی دچار دستکاری و نسیان نشود. این کتاب ها همچنان که اشاره شد شاخص و شاقولی هستند که بدانیم کدام بخش از یک گزارش یا نقل و مقتل یا آن چیزی که در منابر و مداحی گفته می شود صحت دارد یا نه."
آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی ما با حجت الاسلام قادری از فضا و مبلغان برجسته حوزه علمیه قم درباره ابعاد و وجوه برخوردهای فکری با نهضت امام حسین (ع) است.
در طول تاریخ ما با یک رخداد واحدی به نام عاشورا و قیام امام حسین روبرو هستیم اما مواجهه ما با این رخداد عظیم یکسان نبوده است. به عنوان اولین پرسش بفرمایید چه مواجهه ها و برخوردهای فکری با این رخداد صورت گرفته است؟
از سال 61 هجری که واقعه عاشورا اتفاق افتاد تا به امروز سه برخورد فکری با واقعه عاشورا صورت گرفته است. از نیمه قرن دوم تا پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم نویسندگان و محققان هم از اهل سنت و هم تشیع تمام وقت خود را مصروف این کردند که واقعه را ثبت و ضبط کنند تا گذشت زمان باعث نشود که واقعه فراموش یا دچار دستکاری شود که هر دو به ضرر خواهد بود. با این نیت محققان در این عرصه بسیار موفق عمل کردند و همه ما خودمان را به نوعی مرهون و مدیون این کار سترگ محققان شیعه و سنی می دانیم و در این عرصه هشت کتاب معتبر کهن نوشته شده است. وجود این هشت کتاب بود که باعث شد واقعه عاشورا ماندگار شود و با گذر زمان دچار دستکاری نشود و هم این که ملاک و میزان و شاقول و شاخصی به دست ما باشد که بدانیم حقیقتا کدام مولفه ها و عناصر در بطن واقع عاشورا بوده و کدام به این واقعه تحمیل شده و اصالتی ندارد.
می توانید این هشت کتاب را نام ببرید؟
از جمله این کتاب ها و نخستین آن ها که سال 157 هجری به نگارش در می آید، کتاب "مقتل الحسین" ابومخنف است. "طبقات الکبری" محمد ابن سعد در سال 230 هجری تدوین شده است. سال 279 "انصاب الاشراف" بلاذری وسال 282 "اخبار الطوال" دینوری تدوین می شود. سال 284 "مقتل یعقوبی" نوشته می شود. سال 310 "مقتل طبری" یا همان تاریخ طبری، "الفتوح" ابن اعثم در سال 314 و سال 568 "مقتل خوارزمی" به رشته تحریر درمی آید.
این کتاب ها را شیعیان نوشته اند؟
نکته جالب و مهم این جاست که از این هشت کتاب، دو کتاب از سوی محققان شیعه نوشته شده و 6 نویسنده دیگر اهل تسنن هستند.
و این موضوع چه حقیقتی را گوشزد می کند؟
نشان می دهد که در این مقطع از تاریخ، اهل تسنن و شیعیان دست به دست هم دادند که واقعه عاشورا را ثبت و ضبط کنند تا از نظر نقلی دچار دستکاری و نسیان نشود. این کتاب ها همچنان که اشاره شد شاخص و شاقولی هستند که بدانیم کدام بخش از یک گزارش یا نقل و مقتل یا آن چیزی که در منابر و مداحی گفته می شود صحت دارد یا نه.
شاخص این هشت کتاب کدام یک است؟
"مقتل الحسین" ابومخنف شاخص آن 7 کتاب دیگر است. یعنی همچنان که آن هفت کتاب به همراه کتاب اول شاخص آثار بعدی هستند شاخص خودشان هم اولین کتابی است که در سال 157 هجری تدوین و نگارش می شود.
اما مرحله دومی که ما پشت سر می گذاریم از قرن هفت تا قرن دهم و به تعبیری تا نهضت مشروطه ادامه می یابد. در این دوره آل بویه در بغداد به قدرت می رسند و برای نخستین بار عزاداری در بغداد رسمیت پیدا می کند. تا این مقطع چیزی به نام عزاداری با فرم و شکلی که ما امروز می بینیم وجود نداشت.
چرا؟
به خاطر حاکمیت بنی امیه و بنی عباس که اجازه نمی دادند مظاهر شیعه خود را نشان دهد. البته این را عرض کنم که محتوای عزاداری از سوی معصومین (ع) ما به ویژه امام باقر (ع) و حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) ارائه می شود و آنچه در آل بویه و بعد از آل بویه در ایران و در زمان صفویه اتفاق افتاد رسمیت یافتن عزاداری است و هر دو گروه در اصل کار موفق بودند، چه آل بویه و چه صفویه.
تبعات اجتماعی و دامن گیر شدن عزاداری ها چه بود؟
یکی از مهم ترین تبعات این بود که به تدریج سنت مقتل خوانی ضعیف و ضعیف تر شد و آن وجه عاطفی و احساسی بیشتر غلبه کرد. تحت این فضا کتاب ها از نظر محتوا از واقعه اصلی فاصله بیشتری گرفتند. شما حتی به عنوان کتاب هایی که در این دوره تدوین شدند نگاهی بیندازید متوجه می شوید که چه اتفاقی می افتد. کتاب هایی مثل امواج البکا، طوفان البکا، منبع البکا، بحر البکا، مجمع المصایب، نوحه الاحزان، تذکار الحزین و در نهایت به روضه الشهدای ملاحسین کاشفی می رسید. این کتاب ها به این شکل طراحی می شد و نوعا تلاش می کرد آن بعد عاطفی را برجسته کند نه بعد معرفتی و عقلانی را. در این دوره احساس در بالاترین درجه و حد خود قرار می گیرد و تحریف عاشورا اوج می گیرد.
اما از دوره سوم یعنی از مشروطه تا به امروز به دلیل آن که سطح آگاهی و دانش مردم - البته نه دانش مردم درباره کربلا - بالا رفت و سطح قضاوت و فهم و درک مخاطبان روز به روز پیشرفت کرد باعث شد محققان در 50 سال اخیر به این نتیجه برسند که نه آن منابع نقلی نیمه اول قرن دوم تا قرن هفتم دیگر می تواند پاسخگوی نیازهای مردم باشد و نه کتاب هایی که از قرن هفتم تا نهضت مشروطه به رشته نگارش درآمدند. از همین جا سمت و سوی نگاه به حادثه کربلا تغییر پیدا می کند و تبدیل به تاریخ تحلیلی واقعه کربلا می شود و در این مساله اولین استادی که ما بدهکار ایشان هستیم شریف القرشی نویسنده کتاب "حیات الامام الحسین" است که در 3 جلد و در نجف تدوین شده و تحت عنوان تاریخ زندگی امام حسین (ع) ترجمه شده است. از آن طرف استاد مطهری نیز در تهران به این نتیجه رسیدند که باید طرحی نو برای واقعه عاشورا دراندازند بنابراین ایشان در قالب سخنرانی هایی که بعدها در دو جلد کتاب حماسه حسینی تدوین یافت به جای آن که تاریخ نقلی و تاریخ احساسی را مد نظر قرار دهند آن وجه عقلانی را مهیار قرار دادند همچنان که مقام معظم رهبری نیز در مشهد همین پروژه را دنبال کرندند که کتاب "انسان 250 ساله" ماحصل همان سخنرانی هاست.
نظر شما