عمل مومنانه به دین و بها دادن به علوم تجربی راه پیشرفت ماست

خبرگزاری شبستان:اگر از یک سو به اقامه نماز در جامعه رو بیاوریم و دین حقیقی را احیا کنیم و از‌ آن سو به علوم تجربی بهای بیشتری بدهیم در آن صورت ما به همان پیشرفت های غربی خواهیم رسید منهای آن بحران های معنایی که امروز در غرب می بینیم.

خبرگزاری شبستان سرویس قرآن و معارف: "ضعف ما در عمل نکردن شایسته به دین است. ما فرض را بر این می گیریم که به دین تمام و کمال عمل می کنیم آن وقت می آییم و دین را متهم می کنیم در حالی که ما اساسا به دین عمل نکرده ایم یا بسیار سطحی رفتار کرده ایم. قرآن از ما خواسته که نماز را در جامعه اقامه کنیم اما آیا ما چنین کرده ایم؟ اقامه نماز با ادای نماز بسیار متفاوت است. اقامه نماز یک رفتار بیرونی و اجتماعی و فراتر از به پا داشتن نماز است. ضعف ما در عدم اقامه نماز و فقدان بهره گیری کافی از علوم تجربی است. البته ما بعد از انقلاب گام های آغازین را در این باره برداشته ایم اما کافی نیست. از‌ آن سو ضعف غرب هم اکتفا کردن به علوم تجربی است. حالا فرض کنید که ما اگر هر دو ضعف خود را برطرف کنیم یعنی از یک سو به اقامه نماز در جامعه رو بیاوریم و دین حقیقی را احیا کنیم و از‌ آن  سو به علوم تجربی بهای بیشتری بدهیم در آن صورت ما به همان پیشرفت های غربی خواهیم رسید منهای آن بحران های معنایی که امروز در غرب می بینیم."

حجت الاسلام و المسلمین ساجدی، محقق و پژوهشگر حوزه نماز و معنویت در بسترهای اجتماعی است.  وی مولف آثاری چون "نماز و آسیب های اجتماعی با نگاهی به طلاق و ناهنجاری های جنسی و افول سرمایه اجتماعی"  و "عصر نیاز به دین" است . محوریت این آثار بر روی این حقیقت قرار گرفته که دین و باورهای دینی و اعمال عبادی می تواند در کنترل آسیب های اجتماعی موثر واقع شود و بحران های معنایی که امروز در جوامع غرب و کشور خودمان می بینیم ناشی از دورافتادگی انسان ها از معنویت و اعمال معنوی است. آنچه در ادامه می آید بخش سوم گفتگوی ما با این پژوهشگر دینی است.

 

 

در بخش های پیشین گفتگو به این موضوع پرداختید که موضوع آسیب های اجتماعی در جامعه اسلامی و قیاس آن با جوامع غربی باید حایز ظرایفی باشد چون اگر آن ظرایف را به حساب نیاوریم شبهه ایجاد می شود. فی المثل گفته می شود در جامعه نمازخوان این همه آسیب وجود دارد در حالی که نماز در جامعه غربی جایگاهی ندارد اما آن ها با آسیب های کم تری مواجهند. این مفهوم را کمی باز می کنید؟

ببینید همچنان که اشاره کردید حواس ما باید به معیارهای اخلاقی و ارزشی باشد که وقتی این مقایسه را انجام می دهیم آیا نظام های اخلاقی و ارزشی این دو جامعه - منظورم جامعه غربی و جوامع اسلامی به وژه ایران است - با هم یکسان هستند؟ اگر نظام های اخلاقی و ارزشی یکسان باشد در آن صورت بله آن نتایجی که گرفته می شود مستند و معتبر خواهد بود اما وقتی این نظام ها یکسان نیست در آن صورت چه بسا خلل های بسیار پیش آید.

مثلا؟

در جوامع غربی نگاه به مقوله خطاها و محرمات با جامعه ما متفاوت است. مثلا ما در رابطه با مسایل جنسی یک نظام نامه ای داریم، چارچوبی داریم و فلان نوع رابطه جنسی را جزو روابط حرام می دانیم. مثلا اگر یک مرد یا زن متاهلی خارج از چارچوب ازدواج  با کسی رابطه برقرار کند این را جزو آسیب ها می دانیم، ما طلاق را یک آسیب اجتماعی می دانیم یا فی المثل تمایلات همجنس گرایانه و هم جنس بازی جزو آسیب ها تلقی می شود اما شما همین ها را در جامعه غربی ببینید می بینید خودشان پذیرفته اند و حتی ساز و کارهای قانونی هم برایش در نظر گرفته اند، پس انتظاری نیست که این انحرافات در آمارهایشان بیاید چون اساسا به چشم یک انحراف به آن نگاه نمی کنند.

نکته دیگر این که شما وقتی شرایط اجتماعی ایران را تحلیل و با کشورهای دیگر مقایسه می کنید باید مراقب افراط و تفریط ها باشید و اگر می خواهید نقاط ضعف و قوت این جوامع را بررسی کنید این طور نباشد که از غربی ها فقط پیشرفت هایشان را به خاطر بیاورید و از ایران فقط به عقب ماندگی ها و ضعف ها اشاره کنید. از آن سو بیایید و نتیجه بگیرید که پیشرفت کشورهای غربی ناشی از بی نمازی و عقب ماندگی های مسلمانان به خاطر نماز خواندن و دینداری است. این یک نظر افراطی و غلطی است.

البته این نظر سابقه در تاریخ روشنفکری هم دارد و یادآور آن شعر اقبال لاهوری است که "شرق را از خود برد تقلید غرب / باید این اقوام را تنقید غرب / قوت مغرب نه از چنگ و رباب / نی ز رقص دختران بی حجاب / قوت افرنگ از علم و فن است /از همین آتش چراغش روشن است."  این که ما نشانی های غلطی در این باره ندهیم.

همین طور است. ما باید مراقب باشیم که اولا در قیاس دو جامعه منصفانه رفتار کنیم و مهم تر از آن نیاییم عقب ماندگی ها را به دین و نماز و رفتارهای دینی نسبت بدهیم چون حقیقتا این طور نیست و اشاره شد که نخبگان غربی هم به این حقیقت معترفند.

این سوال احتمالا برای برخی پیش می آید که پس ریشه ضعف های ما کجاست؟ اگر ضعف های جوامع اسلامی در دین و عمل به دین نیست پس کجاست؟

ضعف ما در عمل نکردن شایسته به دین است. ما فرض را بر این می گیریم که به دین تمام و کمال عمل می کنیم آن وقت می آییم و دین را متهم می کنیم در حالی که ما اساسا به دین عمل نکرده ایم یا بسیار سطحی رفتار کرده ایم. قرآن از ما خواسته که نماز را در جامعه اقامه کنیم اما آیا ما چنین کرده ایم؟ اقامه نماز با ادای نماز بسیار متفاوت است. اقامه نماز یک رفتار بیرونی و اجتماعی و فراتر از به پا داشتن نماز است. ضعف ما در عدم اقامه نماز و فقدان بهره گیری کافی از علوم تجربی است. البته ما بعد از انقلاب گام های آغازین را در این باره برداشته ایم اما کافی نیست. از‌ آن سو ضعف غرب هم اکتفا کردن به علوم تجربی است. حالا فرض کنید که ما اگر هر دو ضعف خود را برطرف کنیم یعنی از یک سو به اقامه نماز در جامعه رو بیاوریم و دین حقیقی را احیا کنیم و از‌ آن  سو به علوم تجربی بهای بیشتری بدهیم در آن صورت ما به همان پیشرفت های غربی خواهیم رسید منهای آن بحران های معنایی که امروز در غرب می بینیم.

نکته دیگر این است که اگر امروز مثلا در حوزه قانون پذیری و نظم، غربی ها از ما جلوتر هستند این به خاطر آن است که آن ها از نظارت های بیرونی و  ابزارهای کنترل های جمعی بهره بسیاری می برند و ما هم در کنار ابزارهای عبادت و کنترل های درونی از ابزارهای بیرونی هم باید بهره ببریم.  اگر برخی از آسیب ها در غرب کم تر است به خاطر گسترش ابزارهای کنترل بیرونی است.

کد خبر 657536

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha