تکیه انحصاری به علم و تجربه، جهان را به بیراهه می برد

خبرگزاری شبستان: اندیشمندان غربی وقتی آسیب های جوامع خودشان را بررسی می کنند می گویند علت این وضعیت تکیه انحصاری به علم و تجربه و جدا شدن از معنویت و ارتباط با خداست

خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: اندیشمندان غربی وقتی آسیب های جوامع خودشان را بررسی می کنند می گویند علت این وضعیت تکیه انحصاری به علم و تجربه  و جدا شدن از معنویت و ارتباط با خداست.غربی ها معتقدند که بشر معاصر دچار معضلات عدیده ای است از جمله رشد روزافزون تبهکاری ها ، ‌پوچ گرایی،‌ اضطراب،  احساس تنهایی،‌ خستگی روحی، احساس خلا معنوی و اخلاقی و ماشینی شدن زندگی و انسان. این ها نکاتی است که اتفاقا خود غربی ها اعتراف می کنند.  البته ممکن است غربی ها در برخی از زمینه ها مزیت هایی نسبت به کشورهای اسلامی از جمله ایران داشته باشند، مثلا قانون پذیری بالایی داشته باشند اما این دلیل نمی شود که کسی بگوید آسیب های اجتماعی در کشورهای اسلامی بیشتر است و نکته دوم این که زندگی خانوادگی در غرب متزلزل است. درصد ازدواج ها پایین آمده است و همین میزان اندک ازدواج ها هم به طلاق منجر می شود. از آن سو اگر در جامعه ما هم بر میزان طلاق ها افزوده می شود به خاطر نفوذ همان عوامل غربی است.

حجت الاسلام و المسلمین ساجدی، محقق و پژوهشگر حوزه نماز و معنویت در بسترهای اجتماعی است.  وی مولف آثاری چون "نماز و آسیب های اجتماعی با نگاهی به طلاق و ناهنجاری های جنسی و افول سرمایه اجتماعی"  و "عصر نیاز به دین" است . محوریت این آثار بر روی این حقیقت قرار گرفته که دین و باورهای دینی و اعمال عبادی می تواند در کنترل آسیب های اجتماعی موثر واقع شود و بحران های معنایی که امروز در جوامع غرب و کشور خودمان می بینیم ناشی از دورافتادگی انسان ها از معنویت و اعمال معنوی است. آنچه در ادامه می آید بخش دوم گفتگوی ما با این پژوهشگر دینی است.

در بخش پیشین گفتگو به این موضوع اشاره کردید که امروز نیاز فزاینده به معنویت و نقش شفابخشی دین رو به گسترش است. از نظر شما خطری که برآوردن این نیاز را تهدید می کند چیست؟

بزرگ ترین خطر و تهدید این است که این نیاز به شکل کاذبی اشباع شود.  من یک مثالی در این باره می زنم. فکر کنید که شما گرسنه شده اید و دل تان غذا می خواهد. خب این یک نیاز است اما شما در یک بازاری قرار گرفته اید که عده ای می خواهند این نیاز شما را به صورت کاذب اشباع کنند یعنی ظاهرا به شما غذا بفروشند اما در حقیقت آن غذا ارزشی نداشته باشد، مثلا شما بروید غذای فست فود و مسموم بخورید و حتی احساس سیری و برطرف شدن گرسنگی هم داشته باشید اما در حقیقت این یک سیری کاذب باشد چون نیاز بدن شما به درستی تأمین نشده است. این اتفاق درباره نیازهای معنوی و روحانی هم صدق می کند چون در این بازار هم عرفان هایی شکل گرفته اند که همان فست فودها را به شکل دیگری می خواهند عرضه کنند.

آیا شما در تحقیقاتی که در کتاب تان انجام دادید به آن شبهه ها و پرسش های اجتماعی درباره نماز پرداختید؟

بله، همچنان که اشاره کردم امروز این سوالات را به وفور می شنویم که چرا در جوامع اسلامی شاهد آسیب ها هستیم؟ پس دین این وسط چه نقشی دارد؟ مثلا این موضوع مطرح می شود که غربی ها در برخی آسیب ها وضعیت بهتری از ما دارند و کنترل بیشتری بر آسیب ها از خود نشان می دهند. این که چرا در جوامع اهل نماز این همه آسیب وجود دارد؟ اما پرسش است که آیا از این موضوعات می توان نتیجه گرفت که آسیب های اجتماعی در کشورهای اسلامی مثل ایران بیشتر از کشورهای غربی است؟ در پاسخ به این سوال ما به طیفی از تحقیقات خود غربی ها در این زمینه اشاره کردیم.در  این زمینه اشاره کردیم که تحقیقات تجربی غربی ها بیانگر گسترش آسیب های اجتماعی در مغرب زمین است و وقتی همین اندیشمندان غربی آسیب های جوامع خودشان را بررسی می کنند می گویند علت این وضعیت تکیه انحصاری به علم و تجربه  و جدا شدن از معنویت و ارتباط با خداست.

شما کتابی منتشر کرده اید به نام "عصر نیاز به دین" و آنجا می خواهید به نوعی تصویر ما را از غرب تصحیح کنید. در این باره توضیحی می دهید؟

بله من آن چیزی که در غرب دیدم در این کتاب آوردم. خود غربی ها معتقدند که بشر معاصر دچار معضلات عدیده ای است از جمله رشد روزافزون تبهکاری ها ، ‌پوچ گرایی،‌ اضطراب،  احساس تنهایی،‌ خستگی روحی، احساس خلا معنوی و اخلاقی و ماشینی شدن زندگی و انسان. این ها نکاتی است که اتفاقا خود غربی ها اعتراف می کنند.  البته ممکن است غربی ها در برخی از زمینه ها مزیت هایی نسبت به کشورهای اسلامی از جمله ایران داشته باشند، مثلا قانون پذیری بالایی داشته باشند اما این دلیل نمی شود که کسی بگوید آسیب های اجتماعی در کشورهای اسلامی بیشتر است و نکته دوم این که زندگی خانوادگی در غرب متزلزل است. درصد ازدواج ها پایین آمده است و همین میزان اندک ازدواج ها هم به طلاق منجر می شود. از آن سو اگر در جامعه ما هم بر میزان طلاق ها افزوده می شود به خاطر نفوذ همان عوامل غربی است.

یعنی پدیده ها و فرهنگ وارداتی از غرب؟

بله ما امروز در میان خانواده های ایرانی هم این اتفاقات را مشاهده می کنیم اما این رخداد متاثر از همان تغییرات و اعوجاج هایی است که از جامعه غرب بلند شده است. شما وقتی نگاه می کنید می بینید که بله در میان خانواده های فقیر عوامل اقتصادی نقش برجسته ای در طلاق دارند اما این طور نیست که عامل اقتصادی نقش اول و آخر باشد چون می بینید اتفاقا در خانواده های برخوردار و مرفه هم طلاق بالاست و آن جا دیگر عوامل اقتصادی نقشی ندارند بلکه عوامل فرهنگی نقش آفرینی می کنند. همچنان که امروز در جامعه ما هم این اتفاق را می بینید یعنی گاهی این باورها و اعتقادات ماست که رخنه ای در آن پدید آمده و از آن رخنه طلاق صورت می گیرد و نه این که همه چیز را بر گردن عوامل اقتصادی و معیشتی بیندازیم. در حالی که شما می بینید در خانواده هایی که چندان برخوردار نیستند اما اعتقادات و باورهای دینی محکمی دارند تداوم زندگی مشترک بیشتر به چشم می آید. بنابراین این مولفه ها به  ما این حقیقت را گوشزد می کند که اگر از دین و نسخه های دینی مثل اعمال عبادی و معنویت دینی استفاده کنیم می توانیم  در برابر آسیب های اجتماعی مقابله بهتری داشته باشیم.

نکته دیگر این که در جوامع غربی چیزی که ما به اسم ناهنجاری می شناسیم ناهنجاری به حساب نمی آید بنابرانی در آمار آسیب های اجتماعی هم مطرح نمی شود . به فرض شما می بینید در یک جامعه غربی محدودیتی برای رابطه جنسی نیست یا پدیده هم خانگی و هم جنس بازی یک ناهنجاری به شمار نمی رود بنابرانی آن ها وقتی می آیند و تحقیق می کنند و گزارش می دهند این آسیب ها را که ما یک معضل و آسیب تلقی می کنیم اساسا به حساب نمی آورند بنابراین این ظرافت ها وجود داد و اگر کسی می خواهد در این باره تحقیق کند و نتیجه گیری به دست دهد حواسش باید به این ظرافت ها باشد و گرنه به نتایج مستند و قابل اعتمادی نخواهد رسید.

کد خبر 657111

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha