به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از سایت پلیس، سردار" سعید منتظرالمهدی" در یادداشتی با عنوان " خشم و خشونت را فرو گذاریم" آورده است: شاید شما نیز همانند من چندان موافق موسساتی نباشید که اینجا و آنجا از شیوع خشونت در میان ما ایرانیان سخن می گویند و مدعیاند از این حیث در زمره چند کشوری قرار داریم که مردمانی پرخاشجو دارند. ولی مطمئنا اغلب ما نمیتوانیم از کنار این واقعیت تلخ به سادگی گذر کنیم؛ چراکه سطح و میزان رفتارهای پرخاشگرانه و کنشها و نزاعها در جامعه ما نگرانکننده و آزاردهنده است.
آمار و ارقامی که هر از گاهی در این خصوص منتشر میشود گویای این واقعیت تلخ و ناخوشایند است، بویژه تلخی این واقعیت زمانی دوچندان میشودکه درمییابیم اغلب افرادی که وارد ورطه خشونت شده و گاهی حتی دانسته و نادانسته مرتکب جرم میشوند، جوانانی هستند که همه ما از آنها انتظار رفتارهای جامعهپسند و خلاقانه و اعمال نوعدوستانه داریم. از همین روی، اغلب از خود میپرسیم چرا اینان و برخی دیگر از افراد جامعه، در باتلاق رفتارها و اعمال پرخاشجویانه فرو میروند و اعمالی از آنها سر میزند که پیامدش جز ندامت چیز دیگری نیست.
عامل موثر بر وقوع رفتارهای پرخاشگرانه «ناتوانی در رویارویی با ناکامیها» است. همه ما بر این واقعیت اذعان داریم که زندگی، سرشار از انواع ناکامیهاست و لاجرم برای زیست مطلوب باید آستانه تحمل خود را در برابر بسیاری از این ناکامیها افزایش دهیم. متاسفانه کم نیستند افرادی که ناکامی و پاسخ «نه» را بر نمیتابند و به گونهای انفجاری و تهاجمی به افرادی که آنها را عامل و مسبب ناکامی میدانند، واکنش نشان میدهند.
از دیگر عوامل بسیار موثر در ظهور و بروز رفتارهای پرخاشگرانه پایین بودن سطح «سواد عاطفی» است. همه میدانیم که در نظام تربیتی و آموزشی ما به بعد ذهنی و شناختی فرزندان جامعه بیش از بعد عاطفی و هیجانی تاکید میشود؛ گویی در این نهادها سواد، معنایی جز سواد ذهنی و شناختی ندارد. از همین روی افرادی که سواد عاطفی آنها کم بوده یا از این سواد بیبهرهاند نمیتوانند دنیا را از دریچه چشم دیگران ببینند و خودخواه هستند، روحیه جمعگرایی ضعیفی دارند و کمتر تامل و تعمق میکنند.
در بیان «چرایی» وقوع رفتارهای پرخاشگرانه در جامعه میتوان از یک دوجین علت و عامل سخن گفت. لیکن از آن میان، چند عامل برجستهتر از سایر عوامل است، یکی از این موارد عاملی است که روان شناسان از آن با عنوان «تقویت» یاد میکنند بنابراین، بر اساس این دیدگاه میتوان اذعان کرد حداقل شماری از افراد پرخاشجو ازآن رو به رفتارهای پرخاشگرانه خود ادامه میدهند که به خاطر آن رفتار «تقویت» دریافت میدارند. بهعنوان مثال وقتی یک کودک یا نوجوان با رفتارهای تند و پرخاشگرانه خود، والدینش را تسلیم خواسته خود میکند «یاد میگیرد» اگر خواسته مشابهی داشت آن را پرخاشگرانه طلب کند. همین فرد وقتی در جامعه قرار میگیرد از همین روش برای رسیدن به خواستههای خود بهره میگیرد .
عامل دیگر، برخوردار نشدن از «فضیلت صبر» است. افراد پرخاشجو نیاموختهاند و نمیدانند در صبوری و اجتناب از شتابزدگی، چنان سودمندی و ارزشی نهفته است که آن را در کمتر صفتی میتوان نشان کرد و سراغ گرفت.
سرانجام از عامل دیگری نیز میتوان یاد کرد که سهمش در بروز خشونت و پرخاشگری بینیاز به اثبات است. آن عامل ضعف در «فرهنگ گفتوگو» و «مذاکره» و مصالحه است. دیرزمانی است که مشخص شده است با «گفتوگو» و «جدل احسن» میتوان بسیاری از اختلافات را از میان برد و مانع تبدیل شدن آنها به تضاد و تعارض و کشمکش شد.
با بررسی این عوامل، میتوان راهکارهایی برای پیشگیری از بروز رفتارهای پرخاشگرانه ارائه کرد:
1ـ ما به عنوان والدین در منزل و مربی در مدارس و عضوی از جامعه «الگویی» از صبوری و مدارا به نمایش بگذاریم.
2ـ برای فراگیری آداب سخن گفتن و شیوه گفتوگو با دیگران، اهتمام بورزیم. فرهنگ گفتوگو و مذاکره، آموختنی است و برای فراگیری آن به تراز هوشی بالا نیاز نیست.
3ـ معلمان ، مربیان و استادان گرامی ما بخشی از وقت خویش را صرف پرورش «سواد عاطفی» دانشآموزان و دانشجویان کنند. نیازی به گفتن نیست که شرط این مهم آن است که سواد عاطفی خود را پرورش داده باشیم.
4ـ همه با هم تعهد کنیم رفتار پرخاشگرانه افراد پرخاشجو را تقویت نکنیم. برای این کار کافی است در برابر آنان خونسرد و بیاعتنا باشیم.
نظر شما