هنوز به ظرفیت سینما در انتقال  مهدویت باور نداریم/باید دنبال سینمای دینی باشیم

خبرگزاری شبستان: ما در تبلیغ ِدینی در عرصه مهدویت، هنوز به «ظرفیت شناسی هنری سینما در انتقال پیام های مهدوی به مخاطب» باور نداریم، نتوانسته ایم بعد از انقلاب اسلامی، برای بسیج ِ اجتماعی، یک تفسیرِ اجتماعی از «گفتمان انتظار و درک آن» ارائه دهیم.

به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان به اذعان کارشناسان و صاحبنظران ما در تبلیغ ِدینی به خصوص در عرصه مهدویت، هنوز به «ظرفیت شناسی هنری سینما در انتقال پیام های مهدوی به مخاطب» باور نداریم. و این در حالی است که «مقوله هنر» در روزگار کنونی دارای  ویژگی ها و شاخصه هایی منحصربفرد است. اگر «هنر» به واقع این ویژگی ها را دارد، که دارد پس چرا ما از ظرفیت آن در انتقال پیام‌های مهدوی به مخاطب غافل هستیم؟

 

از این رو و به مناسبت فرا رسیدن روز سینما گفت وگویی با حجت الاسلام امیرمحسن عرفان، کارشناس مباحث غرب و مهدویت در رابطه با موضوع «سهم سینمای ایران در آموزه های مهدوی» داشته ایم که مشروح این گفت و گو به حضورتان تقدیم می شود:

 

به منظور ورود به بحث بفرمایید آیا سینما به عنوان هنر هفتم ظرفیت ورود و پرداخت به باوری با اصالت و اهمیت مهدویت را دارد؟ ضرورت ایجاد ارتباط میان این دو مقوله چیست؟

 

در ضرورت‌شناسی پیوند بین هنر سینما و آموزه نجات‌بخش مهدویت باید به یک امر مهم توجه داشت و آن این که جایگاه ممتاز هنر در روزگار کنونی ما به ویژه پیوند میان هنر و دین است که برون‌داد آن «هنر دینی» است.

 

ضرورت پیوند میان «هنر» و«دین» به شاخصه‌های هنر باز می‌گردد. یکی از مهمترین شاخصه‌های هنر عبارت است از این که «هنر» کاربردی است. به این معنا که مخاطب ِهنر، بسیار گسترده است؛ نوجوان، جوان، کودک، میانسال، پیر، محصل و غیر محصل و...همه مخاطب هنر هستند.

 

کاربردی بودن هنر به این معنا است که «هنر» در عرصه مخاطب، مرز نمی شناسد. به عبارت دیگر «هنر» بدون زبان است و «زبان هنر» بین‌المللی است. همه مردم دنیا با هر زبان، گرایش، مذهب و موقعیتی که باشند پیام هنری را درک می کنند.

 

یعنی چون «هنر» کاربردی است باید بین آن و «دین» ارتباط برقرار کرد؟

نه! قابلیت دیگر هنر، «قابلیت های تصویری» است. «هنر» خود به تنهایی به مثابه یک رسانه است. یکی دیگر از شاخصه‌های هنر در روزگار ما، «صراحت» است. صراحت به این معنا که مقوله هنر بدون واسطه، پیام را به مخاطب منتقل می کند. «سرعت انتقال» و «موجزگویی» نیز از دیگر شاخصه‌های هنر در روزگار کنونی است.

 

البته اگر شاخصه‌های هنر در روزگار کنونی را مطرح می کنیم برای آن است که بدانیم چقدر نیازمند پیوند دین و هنر هستیم. این مقدمه بحث ما بود برای اینکه از ضرورت جایگاه پیوند «آموزه مهدویت» و «سینما» سخن بگوییم. اینکه دین چگونه می تواند با سینما ارتباط برقرار کند؟ و این که آیا دین باید در موضع انفعال باشد و با پدیده های نوظهوری مانند سینما در تضاد باشد؟ یا این که می توان از صنعت سینما، هنر را با جنبه های مقدس و متعالی ِآن به کار گرفت و آن را در راه تبلیغ اندیشه مهدویت به کار برد؟ دو مقوله جدا از هم است. عده ای قایل به تضاد هستند و عده ای هم معتقدند سینما می تواند هنر را با جنبه های متعالی و مقدس آن به کار گیرد.

 

با این ضرورتِ پیوند «سینما» با «آموزه مهدویت» چه راه حلی برای این پیوند و استفاده از سینما در تبلیغ و فرهنگسازی مهدوی وجود دارد؟

 

وقتی از پیوند «آموزه مهدویت» و «سینما» سخن می گوییم آنچه ضروری به نظر می رسد آن است که ما باید یک تعریف جامع تر از «مذهب» و «سینمای دینی» ارایه دهیم که پاسخگوی نیازهای امروزی افراد باشد. به عبارت دیگر در روزگار کنونی، سینما را ظرفی بسازیم متناسب با یک مظروف ِلایتناهی که همان «دین» است و این سینما باید دربرگیرنده موضوعات متنوعی باشد.

 

مسئله حایز اهمیت در اینجا آن است که نوع نگاه و جهان‌بینی مذهبی و فطری در سینما حاکم شود. به عبارت دیگر ما به دنبال تحقق «دین سینمایی» نیستیم؛ یعنی به دنبال دینی که سینما ابزاری برای تحقق آن باشد نیستیم. بلکه به دنبال «سینمای دینی» هستیم. یعنی سینمایی که جهان بینی توحیدی بر آن حاکم است. حالا در این پیوند سینما و آموزه منجی موجود، مسئله مهم، «ظرفیت‌شناسی ِهنری ِسینما در انتقال پیام‌های مهدوی به مخاطب» است.

 

دلیل این که هنوز اهمیت پرداخت سینما به باور مهدویت در جامعه ما درک نشده، چیست؟

 

ما در تبلیغ ِدینی در عرصه مهدویت، هنوز به «ظرفیت شناسی هنری سینما در انتقال پیام های مهدوی به مخاطب» باور نداریم. در ابتدای سخن برخی از ویژگی ها و شاخصه های هنر در روزگار کنونی را مطرح کردم اگر «هنر» به واقع این ویژگی ها را دارد، که دارد پس چرا ما از ظرفیت آن در انتقال پیام‌های مهدوی به مخاطب غافل هستیم؟

 

اساسا آنچه باعث می شود قدرت انگیزشی ِ سینماگران ما در رویکرد کلان به آموزه مهدویت دو چندان شود، بازتاب اندیشه منجی موجود در رویدادهای بین المللی در عرصه سینما است. امروز رویکرد سینماگران مسیحی و یهودی، مخصوصا آنها که از جنبش «صهیونیزم یهودی مسیحیت» تبعیت می کنند به شدت به مقوله «موعود» معطوف شده و بازتاب اندیشه منجی ِموعود در بین رقبای دینی ما به شدت کلان است.

 

از جمله چیزهایی که در این رویکرد، باید به آن توجه جدی داشته باشیم بازتاب ِمفهوم ِانتظار در سینمای بعد از انقلاب اسلامی است. یعنی اگر در این رابطه و درباره کارکردهای جامعه شناختی ِ پرداخت ِ مفهوم ِانتظار در سینما، تحلیلی جامعه شناختی داشته باشیم طبیعتا اهمیت رویکرد سینمایی و اندیشه مهدویت دوچندان می شود.

 

چرا بعد از گذشت نزدیک چهار دهه از انقلاب ما هنوز در «رویکرد سینمایی به دین» مشکل داریم؟

سوگمندانه در رویکرد سینمایی به مقولات دینی از جمله اندیشه مهدویت، «تحلیل جامعه شناختی از سوی پژوهشگران سینما» مطرح نشده است. موضوعی که امروز مدنظر پژوهشگران در غرب است «برون‌داد ِ اجتماعی ِتفسیرِ اندیشه نجات در سینمای هالیوود» است و به شدت برای بسیج استعماری یهودیت و مسیحیت و بسیج سیاسی و فرهنگی در این زمینه سوءاستفاده می کنند. در حالی که ما هنوز نتوانسته ایم بعد از انقلاب اسلامی، برای بسیج ِ اجتماعی یک تفسیرِ اجتماعی از «گفتمان انتظار و درک آن» ارائه دهیم.

اهمیت و جایگاه شناختی اندیشه نجات گرایانه ی مهدویت و گفتمان انتظار یکی از ضرورت های کلان پیوند بین سینما و مهدویت است که از جمله آسیب های رویکرد سینمایی به مهدویت همین است.

 

 ما متاسفانه نتوانسته ایم بعد از انقلاب ، مدل الگویی نظام نوآوری هنری و سینمایی در عرصه اندیشه نجات گرایانه مهدویت، ارائه دهیم. اگر یکی از پایه های فرهنگی پیروزی انقلاب اسلامی، زمینه سازی  برای ظهور مهدی موعود علیه السلام بوده، طبیعی است که ما باید در عرصه هنری و رویکرد سینمایی به مقوله انتظار و مهدویت یک مدل الگویی نظام نوآوری هنری داشته باشیم.

 

نقش گفتمان انتظار در سینمای بعد از انقلاب یک نگاه حداقلی، سطحی و عاطفی بوده است. ما در رویکرد هنری به اندیشه منجی موعود بسیار منفعلانه رفتار می کنیم به عبارت دیگر تدافعی برخورد  می کنیم. یعنی انبوه فیلم ها، انیمیشن ها، مستندها و...در غرب در حال تولید شدن است و ما صرفا در دانشگاه ها و مراکز علمی دانشگاهی و حوزوی و نشست ها و همایش ها، فقط رصد و نقد می کنیم. در حالی که مهم ترین کار پس از رصد و نقد، پاسخ رسانه ای به این فیلم هاست.

 

یعنی اگر شما فیلمی می بینید که در دوگانه خیر و شرّ، انقلاب اسلامی و مهدی موعود علیه السلام به مثابه ضد مسیح معرفی می شود ما باید در ترسیم صحیح دوگانه خیر و شرّ، پاسخ فیلم را با فیلم بدهیم. ولی متاسفانه این اتفاق نمی افتد. نفس بحث رصد محیطی جایگاه فرهنگی انتظار در سینمای ایران معاصر که نقاط قوت و ضعف آن کدام است؟ تهدید ها و فرصت های آن چیست؟ و این که مبتنی بر نقاط ضعفو قوت و تهدید هها و فرصت ها، مدل و برنامه راهبردی سینمایی اشته باشیم نیز یکی از آسیب های رویکرد به اندیشه مهدویت در سینمای امروز است.  

 

 

 

کد خبر 655312

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha