به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: بیست و یکم شهریور در تقویم رسمی کشور «روز سینما» نام گرفته است. صنعتی که امروزه در اکثر ممالک دنیا به عنوان یکی از کلیدی ترین ابزار نشر فرهنگ محسوب می شود، بنابراین، متناسب با ذائقه مخاطبان و آنچه که فرهنگ بومی و ملی هر کشور و حتی فرهنگ قالب جهانی درخواست می کند، کمپانی های مشهور اقدام به ساخت فیلم می کنند و از طریق این هنر-صنعت فرهنگ را به جوامع تزریق می کنند.
از این رو و با توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب به نقش سینماگران در پیشبرد اهداف نظام و انقلاب، بر آن شدیم در روز سینما، ظرفیت های هنر هفتم در راستای نشر تمدن اسلامی بررسی کنیم. در این راستا با دکتر حسن یوسف زاده، عضو هیات علمی جامعه المصطفی(ص) العالمیه به گفت گو نشستیم. وی دکترای فرهنگ و ارتباطات داشته و مطالعات و پژوهش های متعددی را در عرصه فرهنگ هنر به انجام رسانیده است. آنچه در ادامه می آید مشروح این گفت وگو است:
سینما به عنوان هنر هفتم قرار است که حال مخاطب خود را خوب و به او کمک کند که آنچه را که در واقعیت نمی تواند داشته باشد در هنر بگیرد لذا هر کشوری تلاش می کند تا از این هنر در راستای تمدن بومی خود بهره مند شود، از نظر شما این سینما یعنی سینمای تمدن ساز چه ویژگی هایی دارد و چگونه محقق می شود؟
به نظرم تعبیر دیگر سینمای تمدن ساز، سینمای انقلاب است چون انقلاب ما در سمت تمدن سازی حرکت می کند. سینمای ما نیز باید همسو با انقلاب به سوی تمدن نوین اسلامی حرکت کند. در جهان امروز یکی از ابزار و مولفه های تمدن سازی سینما است. نسل امروز ما بیش از آنکه کتاب بخوانند و با منابع مکتوب آشنا شوند بیشتر فیلم های سینمایی داخلی یا خارجی می بینند و علت آن است که هنر و هنرمند در جهان امروز اهمیت یافته است.
این هنرمندان درست یا نادرست جایگاه بالایی یافته اند و به نوعی جای مبلغان سنتی را گرفته اند و چه بخواهند چه نخواهند کار تمدنی و تبلیغی می کنند. در این جایگاه هنر و هنرمند نسل را به سمت مشاهده هنر سوق داده است.
نکته دیگر اینکه سینما می تواند نماینده فرهنگی انقلاب اسلامی باشد چون نسلی که ما می شناسیم حتی برای شناخت فرهنگ خودشان از سینما استفاده می کنند، یعنی تا سینما ندیده اند، تا فیلم سینمایی ندیده اند حواس شان به ویژگی های فرهنگی شان نیست و تا فیلم می بینند تازه متوجه نکات برجسته یا ضعف و قوت فرهنگ خود می شوند.
از این جهت همین سینما می تواند منفذی برای توطئه ها و دسیسه های دشمنان باشد، پس چون سینما مهم است دوست و دشمن در مورد آن سرمایه گذاری می کنند.
شواهدی برای این سرمایه گذاری پیدا و پنهان به منظور سوءاستفاده از سینما برای ضربه زدن و تخریب ارزش های دینی بومی وجود دارد؟
بله، لذا در این مجال می خواهم برخی فیلم های سینمایی خودمان را از منظر ژانر فرهنگی - اجتماعی نقد کنم. فیلم های ما به صورت پنهان و ناخواسته بسیار غرب گرا شده است و بعضا متعمدانه به تبلیغ فرهنگ غربی می پردازند یعنی مسسیر واگرایی از فرهنگ انقلاب اسلامی را دارند. برای مثال آرزوی سفر به غرب در بسیاری از فیلم ها به صورت غیرمستقیم در روح ژانر فرهنگی اجتماعی ما دیده می شود. غرب گرایی تبلیغ می شود که تاثیر این رویکرد از تبلیغ مستقیم بیشتر است و کارکرد این نگاه کم ارزش جلوه دادنِ فرهنگ خودی و بومی است.
نکته چهارم این که بسیاری از مردم کشورهای دیگر از طریق فیلم های سینمایی با فرهنگ انقلاب اسلامی آشنا می شوند یعنی راهی برای آشنایی با فرهنگ کشورهای دیگر از جمله ایران ندارند به جز آنکه از معبری چون سینمای ایران برای این شناخت عبور کنند.
بنابر تجربه شخصی می گویم برخی به دلیل مشاهده فیلم های سینمایی، نگاه شان به فرهنگ ایرانی مثبت و یا منفی شده است؛ برای مثال زمانی در دانشکده ارتباطات دانشگاه استانبول با فردی صحبت می کردم که فوق لیسانس ارتباطات داشت و می گفت من بیست و پنج سال قبل فیلمی به نام «بدون دخترم هرگز» را در مورد ایران دیدم و این سال ها تصورم آن است که اگر قدم آن سوی مرزهای ایران بگذارم همانجا گرفتار می شوم و از من سوال می کرد که جایگاه زنان در ایران چگونه است؟
من در فرصتی که داشتم برایشان توضیح دادم چند سالی است که ورودی دانشگاه های ایران بیشتر دختران هستند. او می گفت من به ایران علاقه دارم ولی فکر کردم که اگر فضای ایران این قدر منفی و سیاه است برای مسافرت ناامن است اما یک بار در یک منبع انگلیسی پاورقی را مطالعه می کردم نوشته بود که در یک کار گروه هفت نفره بودیم که یکی از افراد زنی ایرانی بود و من به دلیل ذهنیتی که از ایرانیان داشتم از این خانم خوشم نمی آمد تا اینکه اتفاقی فیلمی را دیدم که راجع به ایران بود و زمانی که موقعیت های زنان را در آن فیلم دیدم و فرهنگ ایران را به صورت نسبی مشاهده کردم، نظرم تغییر یافت و دوست داشتم کارگروه تشکیل شود و از آن خانم سوالاتی داشته باشم.
بنابر این، این تاثیر سینمای ما است که می تواند نماینده فرهنگی انقلاب اسلامی باشد. این نکته ای است که طراز انقلاب اسلامی در همه ابعاد باید مراعات شود.
با چنین دامنه دربرگیری و اثرگذاری نگاه سینمای ما چگونه باید باشد؟
سینمای انقلاب اسلامی قبل از هر چیز باید مخاطب خودش را مشخص کند که این فیلم برای خارج از مرزهای کشور ساخته می شود یا درون مرزها، چراکه این دو متفاوت اند، از هر ژانری، جنگ یا اجتماعی در هر موضوعی باید مخاطب شناسی کنیم.
فیلم هایی که برای داخل می سازیم حتما در بیرون از ایران قابل ارایه نیستند چون ما نقد جدی به فرهنگ خودمان داریم و می خواهیم این نقد را گوشزد کنیم و مسئولان را از طریق آسیب شناسی ها مطلع کنیم. اگر همین موارد را در اسکار نمایش دهیم، جز سیاه نمایی در مورد ایران و انقلاب اسلامی عایدی ندارد.
فیلم های برون مرز باید ارزش مدارانه باشد و به صدور انقلاب اسلامی و به ارایه تصویر مثبت از ایران کمک کند، این توان را سینما دارد و خیلی خوب می توان از آن استفاده کرد.
عدم نمود و نمایش سبک زندگی اسلامی ایرانی و فاصله گرفتن سینما از این سبک چه علتی دارد؟
ما در سینما از سبک زندگی اسلامی فاصله گرفته ایم چون سیستم تربیت نیروی انسانی و آموزشی ما برگرفته از غرب است در نتیجه، این نگاه در فیلمنامه و بازی ها خود را نشان می دهد. اگر رویکرد فرهنگ بومی و اسلامی در این آثار نمود نداشته باشند، خروجی طبیعی این نظام آموزشی چیزی جز این نیست که بر اساس مادی گرایی و غرب گرایی فیلم ساخته شود. برای همین فیلم سازی و مخاطب در حال حاضر تبدیل به بازار درآمد شده اند در حالی که در طراز انقلاب اسلامی، امور مادی در فرهنگ اولویت ندارد.
اگر روح نظام آموزشی ما بومی و اسلامی نباشد، نباید انتظار داشته باشیم که تولیدات سینمایی مان هم راستا با آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی باشد.
نظر شما