اندیشۀ شیطان زدایی در فلسفه یونان به جای شیطان، انسان را اعدام کرد

خبرگزاری شبستان: نصرالله حکمت گفت: اندیشۀ شیطان زدایی از عالم و به تبع آن خطازدایی از ذهن و عمل انسان که در فلسفۀ یونان بنیانگذاری شد، خطی بود که بر جریان تفکر غربی از یونان تا امروز غلبه کرد.

دکتر نصرالله حکمت، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی در گفت وگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سؤال که چرا تلاش بیشمار فیلسوفان برای «اعدام خطا» از صحنۀ ذهن و زبان و عمل انسان به بار ننشسته است؟، گفت: به این جهت که انسان موجودی نیست که بتوان برای خطا نکردنِ او برنامه ریزیِ بشری و عقلی کرد.

 

وی افزود: انسان تنها موجود این عالم است که شاکله دارد و با داشتن قوۀ خواستنِ نامتناهی، درون جهان نامتناهی زیست می کند. دنیای معلومات و دانسته هایش اندک و محدود است؛ اما در اندرون جهانی نامتناهی از مجهولات و ناشناخته ها دست و پا می زند. چگونه می توان از چنین موجودی خواست که خطا نکند؟!

 

این محقق و نویسنده کشورمان اظهار کرد: چنین به نظر می رسد که اندیشۀ «انسانِ بدون خطا» ریشه در نیاز انسان به «عصمت و بی گناهی» داشته باشد. این نیاز، نیازی دائمی است و نمی تواند برطرف و رفع گردد؛ بلکه از آن دسته نیازهایی است که باید تأمین شود؛ مثل نیاز به تنفس.

 

حکمت در ادامه سخنانش تصریح کرد: فیلسوف بزرگ یونان، افلاطون، به این ظریفه توجه نکرد که انسان نمی تواند گناهکار نباشد و در تدوین سیاست های خود، آرمانشهر ساخت و برای مدیریت انسان بی گناه و معصوم، در آن شهر آرمانی بدون گناه، قوانینی نوشت و به منظور حُسن اجرای آن قوانین، حکم اعدام شیطان را در دروازۀ شهر اعلام کرد.

 

وی با اشاره به اینکه شاگرد بزرگ افلاطون، ارسطو، کار استاد خویش را ناتمام انگاشت، گفت: وی به این نتیجه رسید که «عصمت عملی» تنها از راه «عصمت فکری» محقق می شود. برای اینکه آدمی در عرصۀ عمل خطا نکند، باید سرچشمۀ عمل او را که اندیشۀ اوست، خطازدایی کرد. به همین منظور برای تکمیل شهر آرمانی استاد خویش، علاوه بر قوانین عملی و نگارش آثار اخلاقی، قواعد فکر و اندیشه را تدوین کرد و منطق را «به مثابۀ روش» برای درست اندیشیدن آفرید.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: اندیشۀ شیطان زدایی از عالم و به تبع آن خطازدایی از ذهن و عمل انسان، که در فلسفۀ یونان بنیانگذاری شد، خطی بود که بر جریان تفکر غربی از یونان تا امروز غلبه کرد و اکثر فیلسوفان و اندیشمندان این جریان، به مثابۀ میراثداران راستین افلاطون و ارسطو، عمدۀ تلاششان را بر ادامۀ این جریان خطازدایی با اتکاء به عقل مستقل بشری نهادند، اما میوه ای که از این درخت دو هزار و پانصد ساله به دست آمده، حکایت از آن دارد که تاریخ این تفکر، به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک و به جای اعدام شیطان، انسان را اعدام کرده است.

 

وی در پایان سخنانش گفت: قرائت حاصلِ این تفکر این است که هر انسانی هر گونه که بیندیشد و به هر شکل که عمل کند، درست است؛ همگان درست می گویند و درست می روند و بدین گونه هیچ کس درست نمی گوید و درست نمی رود. اصلا ملاكى برای درستی و نادرستی وجود ندارد. اصلا حقیقتی در کار نیست تا میزان سنجش درستی و نادرستی باشد.

کد خبر 653620

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha