تكرار تاريخ، نگاهي به واقعه غدير

خبرگزاری شبستان: آن همه جمعيـت چطـور صـدايش راشنيدند و چگونه حجت بر همگان تمام شد؟ چندين نفر كه صـداي رسـاتري داشـتند، جمـلات پيامبر را براي آنان كه عقب تـر بودنـد، تكـرار مـي كردند. هيچ كس نبود كه نشنيده باشد...

به گزارش خبرگزاری شبستان  از قم، همه صـد هزار حـاجي را زيـر آفتـاب سـوزان نگـه داشت... منتظر شد تا آنان كه عقب بودنـد، برسـند؛ حتی به جلويی ها نيز گفت كه برگردند. مي خواسـت همه حضور داشته باشند و حجت بـر همگـان تمـام شود.

 

 اما اين كه چرا بركه غدير را انتخاب كرد، براي اين بود كه بعضي ها «آبِ بيداري» به سـر و روی خـود بزنند و از خواب غفلت بيدار شوند.

 

جهاز شترها را روي هم گذاشتند؛ منبري درست شد و آن دو، بر بلندای منبر جای گرفتند.

 

خداوند سبحان به فرشته وحی گفته بـود كـه بـه اوبگويد: "يا ايها الرسول، بلغ ما انزلَ اليك من ربـك، فان لم تفعل، فما بلغت رسالته"؛ اي پيامبر، آنچـه راكه بر تو نازل شده، ابـلاغ كـن. اگـر چنـين نكنـی،رسالت خدا را ابلاغ نكرده ای

 

 مطلب مهمی مي خواست بگويد... بنـابراين مقدمـه ای لازم بود. از زحماتی كه بـراي كاشـت و آبيـاری دين اسلام كشيده بود و از حق خود بر امتش گفـت .

 

سپس دست او را گرفت و بـالا بـرد؛ تـا حـدی كـه سفيديِ زير بازويش ديده شد و ... فرمود: "من كنت مولاه فهذا علي مولاه"

هر كه را باشم منَش مولا و دوست                                     ابنِ عم من، عـلي، مـولايِ اوست 

 

 اين مطلب را كه بارها و بارها و در جاهاي مختلف به همگان گوشزد كرده بود!

 

  آن روز با  اعلام جانشينی و ولايت او، خداوند ديـن اسلام را كامل كرد؛ "اليوم اكملت لكم دينكم"

 

اما يك سوال! آن همه جمعيـت چطـور صـدايش راشنيدند؟ و چگونه حجت بر همگان تمام شد؟   چندين نفر كه صـداي رسـاتري داشـتند، جمـلات پيامبر را براي آنان كه عقب تـر بودنـد، تكـرار مـي كردند. هيچ كس نبود كه نشنيده باشد

 

 خيلي ها به مقام و جايگـاه  اميـر مومنـان، علـي(ع) غبطه خوردند... 

 

 هلهله و غريو شادي مردم، گوش آسمان را كر كرده بود و همه خوشحال بودند. حتي برخي نيـز از لا بـه لاي جمعيت خود را به علي(ع) رساندند و به او "بـخٍ  بخٍ يا علي" گفتند

 

 البته معمولاً هر عزل و نصـبي ، اعتراضـاتي هـم بـه دنبال دارد

 

و اتفاقاً همان كساني كه تبريـك مـي گفتنـد، در دل خود، حسادت هم مي كردند

 

طبيعي است كه دوست داشتن رسول گرامي اسلام، به جاي او، آنان را تاييد مي كرد و دست آن ها را بـه نشانة "ولايت" و "رهبريِ" امت اسلام  بالا مي برد

 

بلنداي آن جايگاه، بر هيچ كسي پوشيده نبـود . مگـر  كسي كه كوردل باشد

 

 راستي، مگر آن سال، سال آخرِ عمر پيامبر نبود؟  مگر هنگام رحلت پيامبر، چه مدت از ماجراي غـديرگذشته بود؟ كم تر از سه ماه

 

 پس چرا آن همه تاكيد و سفارش پيامبر را فراموش كردند؟ آن هم ظرف اين مدت كوتاه

 

 آن هايي كه خود را از ياورانِ راستينِ پيامبر و اسلام محمدي مي انگاشتند، همين كه پاي پست و مقام و جانشيني و ... به ميان آمد، نتوانسـتند «حقيقـت »را ببينند؛ حتي كار به جايي رسيد كه بـر روي علـي(ع) شمشير هم كشيدند و او را دست بسته، بـه مسـجدبردند تا براي جانشـينيِ  فـرد  ديگـري ، از او بيعـت بگيرند!!! 

 

 آن ها براي "حب رياست"، غدير را ناديده گرفتنـد .

 

اما مگر بقيه مردم شاهد نبودند؟ طبيعي است كه وقتي سفره اي پهن شود، هر كسي مي خواهد سهم بيشتري براي خود بردارد. به خـاطرهمين، دست از علي كشيدند و از پي دنيا رفتند؛ و به جز چند نفر انگشت شمار، همـه دچـار«فراموشـيِ  مصـلحتي» شـدند. گروهـي نيـز از كتـك و تـرورترسيدند و كنار كشيدند.

 

عجب "انسان نماهايي پيدا مي شدند! براي پسـت و مقام دو- سـه روزه  دنيـا، چشـم خـود را بـه روي خورشيد  بستند و روز را انكار كردند

 

تاريخ چه تكرار عجيبي دارد... اگر چشم ها را خـوب باز كنيم، خواهيم ديد كه بسـياري بـرا ي بـه دسـت آوردن يا حفظ يك ميز و  صـندلي، يـك مسـئوليت، يك سفرِ خارج، يك ماشين و يا چيزهاي بـي ارزشِ  دنيوي، امامِ زمانشان را ناديده مي گيرند و حقيقت را زير پا مي گذارند. 

 

 مظلوميت علي(ع) را حس مي كنم... 

 

 و گويي مي فهمم كه چه دردمندانه سكوت كرد...  

 

و چرا درددل هاي خود را فقط با چاه گفت !!! ... 

مهدی محدثی

 

کد خبر 653618

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha