چاپ چهارم«سپید دندان»را بخوانید

خبرگزاری شبستان:چاپ چهارم«سپید دندان» اثر«جک لندن» با ترجمه«محمد قاضی» را موسسه انتشارات نگاه چاپ کرده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، سپیددَندان رمانی از جک لندن نویسنده آمریکایی است. این رمان نخست به صورت پاورقی در مجله آوتینگ در سال ۱۹۰۶ منتشر شد. داستان در جریان هجوم جویندگان طلا در کلوندایک رخ می‌دهد. جک لندن زندگی سگی را که خون گرگی دارد دنبال می‌کند. او در این رمان به مسائل اخلاقی و تقابل وحشی‌گری و تمدن انسانی می‌پردازد. این رمان مکمل دیگر رمان مشهور جک لندن به نام آوای وحش است. جک لندن در پایان این اثر می گوید : «قانونی که او آموخته بود عبارت بود از اطاعت از قوی تر و زور گویی به ضعیف تر.» لندن که زیر نامه هایش را با عنوان گرگ امضا می کرد ، قیاس های آشکاری میان دنیای انسان و حیوان می کند؛ ولی از جنبه ی انسانی و بخشیدن بی اندازه به حیوان پرهیز می کند .دوگانگی ناگشوده بین فردگرایی و سوسیالیسمِ که وی در زمان زندگی پاسخش را یافت ، پایان این رمان را رقم می زند. سپید دندان در تقابل با باک در “آوای وحش “، جامعه را می پذیرد بی آن که تمامی ، خصوصیات و خوی وحشی اش را به کناری نهد .

در آغاز کتاب می خوانیم:«جنگل وسیع درختان کاج، در دو طرف شط منجمد، با حالى پر از ابهام و تهدید گسترده بود. درختان که از وزش باد تازه‌اى قباى سفید برفى نشان از تن افتاده بود، سیاه و مغموم، در برابر شعاع پریده‌رنگ خورشید رو به زوال غروب درهم مى‌لولیدند، گویى از فرط حزن و وحشت مى‌خواستند به هم تکیه کنند. زمین بیابانى مرده و بى‌انتها بود که در آن جنبده‌اى نمى‌جنبید و پرنده‌اى پر نمى‌زد، و چنان سرد و متروک و غم‌انگیز بود که اندیشه آدمى در برابر رعب و صولت آن تابه وراى اقلیم غم و وحشت مى‌گریخت. روح مغموم آدمى را هوس خنده‌اى مخصوص، خنده‌اى شبیه به زهرخند حزن‌انگیز ابوالهول، خنده‌اى خشک و بى‌روح و بى‌نشاط، خنده‌اى مانند نیشخند مقام ابدیت به دستگاه پوچ و بى‌معناى کائنات و به تلاش‌هاى مسخره و بیهوده وجود بى‌اثر ما، فرا مى‌گرفت. این زمین بیابان وحشت‌خیز و افسرده شمال بود که تا بطون آن یخ بسته بود.

سورتمه‌اى که به چند سگ گرگ‌نژاد بسته بودند، بر سطح منجمد رودخانه به زحمت پیش مى‌رفت، گویى با هیبت و وحشت بیابان شمال در ستیزه بود. مو بر تن سگان سورتمه راست ایستاده بود و برف بر آن‌ها سنگینى مى‌کرد. هنوز نفس گرم از دهانشان بیرون نیامده، یخ مى‌بست و به شکل بلورهاى شفاف بر سرشان فرو مى‌ریخت، گویى به‌جاى کف، خرده یخ از دهان بیرون مى‌ریختند.

تنگ سگان را با تسمه‌هاى چرمین بسته بودند و زین و یراقى با بند و افسار آن‌ها را به سورتمه لرزانى وصل مى‌کرد که قدرى دورتر، از عقبشان کشیده مى‌شد. این سورتمه سرسره نداشت و از پوست درختان جنگلى که محکم به هم بسته بودند درست شده بود، و پهناى کف آن کاملا روى برف قرار مى‌گرفت. قسمت جلوى آن به شکل استوانه خمیده بود تا بتواند توده‌هاى مواج و سنگین برف را، بدون این‌که در آن فرو رود، از زیر خود رد کند و بگذرد.»

چاپ چهارم«سپید دندان» اثر«جک لندن» با ترجمه«محمد قاضی» را موسسه انتشارات نگاه چاپ کرده است.

کد خبر 652943

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha