به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام و المسلمين محمود اباذری، کارشناس و مولف مهدوی در سخنرانی با عنوان امام مهدی(عج) از منظر قرآن آورده است:
با توجه به این که در قرآن اصول و کلیات بیان می شود و تبیین و توضیح آن به عهده رسول خدا(ص) می باشد و به حکم غدیر و سایر ادله عقلی و نقلی، این شأن پس از ایشان بر عهده اهل بیت(ع) می باشد، اصل مهدویت یعنی نجات مظلومان عالم و مدیریت جهانی عالم توسط شایستهترین بندگان صالح خداوند و جهانی شدن دین اسلام، در قرآن مطرح شده و این حقیقت در روایات معصومین(ع) که 560 حدیث آن از رسول خدا(ص) است، تبیین شده است.
در یک نگاه کلی برخی از آیات مهدویت از قرار ذیل است:
1- موعود
در آیاتی مثل: توبه: 32 و 33، انبیاء: 105، نور: 55، قصص: 5، فتح: 28، صف: 8 و 9
2- موعود موجود
با توجه با آیاتی مثل: قدر: 4، رعد: 7
3- موعود موجود غائب
در آیاتی مثل: بقره:3، حج: 45، لقمان: 20، ملک: 30
4- ویژگی های موعود موجود غائب
با توجه به آیاتی مثلِ: هود: 86، نمل: 62
4- وظایف منتظران موعود موجود غائب
با بیان آیاتی مثل: آل عمران: 200، حدید: 16
اشاره به نمونه ای از آیات
حاکمیت جهانی اسلام
«یریدُونَ أَنْ یطْفِؤُا نُورَ اللّه بِأَفْواهِهِمْ وَ یأْبَى اللّه إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون؛ هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون (آیه 32 و 33 توبه)؛ آنها مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، ولى خدا جز این نمىخواهد كه نور خود را كامل كند، هرچند كافران ناخشنود باشند. اوست كه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، هرچند شركورزان ناخشنود باشند.
آیه اول به تلاش مستمّر دشمن در ضربه زدن به دین اشاره دارد و به جنگ روانی و به اصطلاح، جنگ نرم دشمن هشدار میدهد. بدیهی است كه جنگ نرم، خطرناكتر از جنگ نظامی است، زیرا سلاح آن شایعه، شبههافكنی و دامن زدن به اختلافات داخلی است و اثر آن، غبارآلود شدن و مشتبه شدن حق و باطل است و توان و انرژی جبهه حق، به جای آن كه متوجه دشمن اصلی شود، در درگیری داخلی و برادركشی مصرف میشود.
برای مثال، معاویه در مبارزه با امام حسن مجتبی(ع) به همین شیوه دست یازید. وقتی متوجه شد از راه نظامی كاری از پیش نمیبرد، به جنگ نرم روی آورد و با شایعهافكنی و دروغپردازی، مثل: پیوستن سعد بن عباده انصاری به معاویه و یا صلح امام با معاویه، كاری كرد كه خودِ یارانِ حضرت به خیمهاش حمله نموده، خیمه را غارت و امام را مجروح كردند. جالب اینجاست كه دشمن در این شیوه، فقط به تماشای این حوادث میپردازد.
این همان حقیقتی است كه در ادبیات دینی ما با نام «دجّال» مطرح شده است. «دجّال» از ریشه «دَجَل» به معنای دروغ، نیرنگ و تزویر است و در اصطلاح، به کسی یا کسانی گفته میشود که در برابر حق قد علم میکنند و تمام سعی و تلاش خود را در خاموش كردن نور حق به کار میگیرند (یریدُونَ أَنْ یطْفِؤُا نُورَ اللّه بِأَفْواهِهِم) و از سوی دیگر، خود را حق جلوه میدهند. پس دجال دارای دو ویژگی است:
1- باطل جلوه دادن حق از طریق ایجاد شک و تردید، دروغ، افترا، و...؛
2- حق جلوه دادن باطل با استفاده از نمادهای حق.
آنچه برخی از اهل کتاب درباره نبیّ مکرم اسلام(ص) انجام دادند و کاری که معاویه درباره امام علی(ع) انجام داد و آنچه سینمای هالیوود امروزه درباره حضرت مهدی(ع) در پیش گرفته، نمونهای از این حقیقت است. سینمای هالیوود، امام مهدی(عج) را پادشاه وحشت و کسی که یاد و خاطره چنگیز را در اذهان زنده میکند و کاری جز ویرانگری و کشتار از او سر نمیزند، معرفی میكند و از سوی دیگر، غرب و رئیسجمهور آمریکا را مهربانتر از مادر نشان میدهد که برای نجاتِ کودکی، جان خود را به خطر میاندازد!
حضرت علی(ع) فرمودند: «اگر باطل به طور خالص ارائه میشد، هیچ نگرانی نبود، چراکه هیچ عاقلی آن را اختیار نمیكرد و اگر حق خالص ارائه میشد، هیچ اختلافی باقی نمیماند (یعنی همه حق را برمیگزیدند)؛ اما مقداری از این و قدری از آن را برداشته و در هم میآمیزند؛ اینجاست که شیطان به سوی پیروان خود میشتابد و فقط کسانی که از طرف خداوند، نیکی برایشان سبقت گرفته، رهایی مییابند.«
حاصل این که، پیوسته در برابر جریان حق، جریان باطل وجود داشته است، اما بر اساس روایات، گستردهترین برنامه انحرافی در آخرالزمان شکل میگیرد و موجبات گمراهیِ بسیاری را فراهم میآورد. بخش امیدوار كننده آیه این است كه در برابر اراده دشمن، خداوند متعال اراده كرده است نقشههای آنان را نقش بر آب كند«وَ یأْبَى اللّه إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ» و تاریخ، گواه خوبی بر این امر است. تلاش و اراده نمرودیان، فرعونیان و امثال آنان در محو و نابودی حقّ و اراده الهی در برابر اراده آنها، نمونهای از این حقیقتِ امیدبخش است.
و اما در رابطه با آیه 33 توبه مشهور میان مفسران شیعه و اهلسنت این است كه این آیه شریفه، بیانگر برقراری حكومت واحد جهانی است و بر اساس روایات، این حقیقت به دست حضرت مهدی(ع) اتفاق خواهد افتاد.
علامه طباطبایی(ره) درباره این دو آیه مینویسد:
این دو آیه، مؤمنان را به مبارزه با اهل کتاب تشویق میكند و این امر را بر آنها واجب میگرداند، چرا که این دو آیه دلالت میکند بر این که، خداوند اراده نموده این دین را در عالم بشری منتشر سازد؛ پس باید در این راه سعی و کوشش كرد.
روایات متعددی از فریقین بر این معنا تأکید میكند که دین اسلام، دین واحد جهانی خواهد شد. قرطبی، از علمای اهل سنت، ذیل این آیه میگوید:
سُدی (از راویان صدر اسلام) گفته است: این حقیقت (غلبه اسلام بر سایر ادیان) با قیام حضرت مهدی به وقوع میپیوندد و كسی باقی نمیماند مگر این كه مسلمان میشود، یا باید جزیه بپردازد.
محمد بن یوسف گنجی، یكی دیگر از علمای اهلسنت، در كتاب البیان فی اخبار مهدی صاحبالزمان از قول سعید بن جبیر در تفسیر آیه شریفه میگوید:
هو المهدی من ولد فاطمه؛ او مهدی از فرزندان فاطمه است (كه اسلام را بر همه ادیان غالب میگرداند).
از ناحیه معصومان(ع) روایات متعددی درباره این آیه شریفه وارد شده است. امام حسین(ع) فرمودند:
نهمین فرزند من کسی است که قیام به حق میکند و خداوند، زمین را بعد از مردنش به دست او زنده میگرداند و دین حق را به واسطه او بر همه دینها غلبه میدهد، هرچند مشرکان ناخشنود باشند.
امام صادق(ع) نیز فرمودند» :به خدا قسم، تأویل این آیه هنوز نیامده است و تأویل آن نخواهد آمد تا این که حضرت قائم(عج) قیام كند.»
صاحب شب قدر
«تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»؛ در آن [شب]، فرشتگان و روح [جبرئیل] به اذن پروردگارشان براى [تقدیر] هر امرى نازل شوند.
یکی از شگفتیهای آفرینشِ حقتعالی، قرار دادن شب قدر از همان ابتدای خلقتِ جهانِ ارضی و نزول امرِ سال به محضرِ حجّت و ولی خود ـ كه هرگز زمین از وجودش خالی نبوده و نخواهد بود ـ است.
سرّ این حقیقت، همان مسئله وساطت در فیض است. یعنی خداوند حکیم برای ارائه میزان و مقدار فیضی که مقرر شده محضر واسطه فیض افاضه شود، زمانی را به عنوان «شب قدر» قرار داده تا علاوه بر تفصیل و تقدیر امور در این شب، انسان بتواند با احیا و راز و نیاز، نقشی در مقدار فیضِ خود و افزایش آن داشته باشد.
در این شب، تفسیر امور سال به محضر حجّت زمان نازل شده و برنامه یک سالِ مربوط به عالم، از سوی خداوند متعال به محضر او ارائه میشود.
موضوع «لزوم وجود حجّت در هر زمان»، طی چهار مرحله پیگیری میشود:
1- استمرار شب قدر تا قیامت
علاوه بر روایات متعددی که در تبیین آیه4 سوره «قدر» وارد شده و بر وجود شب قدر از ابتدای جهانِ ارضی تا روز قیامت تأکید میكند و در تفاسیر اهلسنت نیز ذیل سوره قدر، روایاتی در این رابطه ذکر شده است، فعل مضارع «تنزّلُ » نیز بر استمرار این حقیقت دلالت دارد.
2- نزول امر سال در شب قدر
اگر شب قدر هر سال وجود دارد، نزول امر الهی نیز طبق این آیه و آیات ابتدای سوره «دخان» وجود خواهد داشت؛ به عبارت دیگر، با اثبات موضوع، یعنی وجود شب قدر، محمول، یعنی نزول امر سال، نیز بر اساس این آیه ثابت خواهد بود.
3- لزوم نزولِ روح و فرشتگان بر كسی
اگر کسی بگوید: لازم نیست این فرشتگان بر کسی نازل شوند، بلکه فرود آمده و برمیگردند، پاسخ این است كه: آیا نزولِ چیزی بر هیچ چیز معنا دارد ؟! یعنی اگر بر کسی نازل نشوند، در این صورت تعبیر «تنزّل» صحیح نیست، بلکه تعابیری مثل «تردّد» و امثال آن گفته میشد؛ همان گونه که درباره ابتدای این سوره نیز که سخن از نزول قرآن به میان آمده است، معقول نیست کسی بگوید: قرآن در این شب نازل شد، ولی لازم نیست بر کسی نازل شده باشد.
از سوی دیگر، همه پذیرفتهاند که در زمان حضرت رسول(ص)، جبرئیل و فرشتگان بر ایشان نازل میشدند.
شایان ذكر است، دقت در آیه دوم سوره «نحل» نیز مطلب را روشنتر میكند.
4- ویژگیهای كسی كه میزبان و صاحب شب قدر است
آیا هر كسی میتواند میزبان این میهمانان الهی باشد؟ آیا خوبان عالَم، علمای ربانی و امثال آنان میتوانند این مسؤلیت را بر عهده بگیرند؟
ممكن است در پاسخ گفته شود: بله، چرا كه در قرآن آمده است:
به یقین كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند.
با كمی دقت و تأمل در سوره «قدر» درمییابیم آنچه در اینجا مطرح است، با آنچه در آیه 30 سوره «فصلت» آمده، بسیار متفاوت است، زیرا:
اولاً: اینجا سخن از نزول جبرئیل یا موجودی باعظمتتر از جبرئیل است و به اتفاق نظر علمای فریقین، هر کسی نمیتواند محل نزول فرشته عظیمالشأنی همانند او باشد؛ چرا که سعه وجودی او بسیار قویتر و بالاتر از سعه وجودی ماست؛ از اینرو، فقط شخصی مانند رسول گرامی اسلام(ص) و کسانی که در رتبه و منزلت او باشند، چنین ظرفیت و توانی را دارند.
ثانیاً: این «تنزّل» برای صرف ملاقات یا برای امری جزئی نیست، بلکه برای تمامی امور و مسائل مربوط به عالَم است«...مِن کلِّ أمر»
بنابراین، باید بین میهمان و میزبان، تناسب وجود داشته باشد و این میزبان از سوی حقتعالی، حائز مسؤلیت در این عالَم باشد؛ به عبارت بهتر، خلیفه خدا در زمین باشد، و چنین امر و مسئولیتی جز از معصوم، از شخص دیگری ساخته نیست. و با توجه به مطالب پیشگفته، لازم است در هر زمان انسانِ معصومی، ولیّ و خلیفه خدا باشد تا علاوه بر انجام وظایف الهی، صاحب شب قدر نیز باشد.
اهمیت و جایگاه ایمان به حجّت حی الهی
در ارزش و جایگاه این عقیده، همین بس که امام جواد(ع) فرمودند:
فضیلت کسی که ایمان به « إنّا أنزلنا » و تفسیر آن دارد، بر کسی که چنین ایمانی ندارد، همانند برتری انسان بر بهائم است.
توضیح اینكه، کسی که شب قدر و صاحب آن را نشناسد، در واقع امام زمان و«حجّت حی» خود را نشناخته است و کسی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. کسی که مرگش جاهلی باشد، یعنی حیاتش جاهلی بوده و بهرهای از اسلام و انسانیت نداشته است، چرا كه مرگ عصاره حیات است.
آنچه را امام(ع) در این روایت بیان میفرماید، همان حقیقتی است كه شیعه و سنی از نبی مكرم اسلام(ص) نقل كردهاند كه ایشان فرمودند:
كسی كه بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.
جایگاه و مسئولیت امام زمان(عج)
عظمتِ امام زمان(ع) آنگاه روشنتر میشود که در تعبیر «مِن کلِّ أمر» دقت کنیم. به بیان رسول گرامی اسلام:(ص) «بعد از این تعبیر، آیا چیزی باقی میماند که تحت آن قرار نگیرد؟»
فرشتگان در شب قدر برای ارائه برنامه همه امور، خدمت حضرت میرسند؛ بنابراین، همه امور مادی و معنوی به اذن خداوند، به دست مبارك ایشان است؛ در واقع، ایشان واسطه فیض الهیاند.
به عبارت دیگر، ولایت كلّی عالَم به اذن خداوند بر عهده امام زمان(ع) است. زمانی به عظمت امام پی میبریم كه بدانیم خداوند متعال به «آصف بن برخیا» كه در كمتر از ثانیهای «عرش عظیم» بلقیس را از فاصله صدها كیلومتر حاضر كرد، فقط یك حرف از اسم اعظم را به او داده بود؛ در قرآن آمده: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتاب»؛ در حالی كه چهارده معصوم، به 72 حرف از 73 حرفِ اسم اعظم علم دارند؛ از اینروست كه تعبیر قرآن درباره ایشان «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب» است.
بیان نورانی امام علی(ع) درباره حضور همیشگی حجت حیّ
از حضرت امیر(ع) روایت شده است:
شب قدر در هر سال وجود دارد و امرِ سال در این شب نازل میشود و برای این امر پس از رسول خدا(ص) والیانی وجود دارد. ابنعباس پرسید: اینها چه کسانی هستند؟ فرمودند: من و یازده نفر از صلب من.
نتیجه
در هر سال، شب قدر وجود دارد؛ شب قدر هر سال، امرِ سال نازل میشود؛ هماکنون این امر بر چه کسی نازل میشود و صاحب شب قدر کیست؟
بر اساس آنچه در مقدمه گذشت، قرآن اصول و كلیات را بیان میكند. آنچه از آیه 4 سوره «قدر» استفاده میشود، لزوم وجود «حجّت حی» است، كه تبیینِ آن بر عهده روایات است؛ برای نمونه، در تفسیر نور الثقلین، ذیل این سوره، بیش از یكصد روایت درباره این موضوع بیان شده است. البته با دقت نظر در خودِ آیه، میتوان به نكات بسیار مهمی درباره جایگاه و شؤن امام دسترسی پیدا كرد.
آیات ابتدایی سورة مباركه «دخان» نیز بیانگر همین حقیقت است و روایات متعددی ذیل آن، از معصومان(ع) به دست ما رسیده است؛ برای مثال: راوی از امام صادق(ع) میپرسد: چگونه بفهمم كه در هر سال، شب قدر وجود دارد؟ حضرت فرمودند:
بقیّة الله
«بَقِیتُ اللّه خَیرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عَلَیكُمْ بِحَفیظٍ»؛آنچه از جانب خدا برایتان باقى مىماند، براى شما بهتر است؛ اگر به راستى ایمان آوردهاید، و من نگهبان شما نیستم.
خداوند متعال در شب معراج به پیامبر(ص) فرمود: «ای احمد! عبادت ده جزء است؛ نُه جزء آن در طلب حلال است.» حضرت شعیب(ع) در آیه مزبور، به قومش همین توصیه را بیان میكند: «مال حلال برای شما بهتر است، اگر ایمان داشته باشید.»
بطن آیه درباره آخرین حجّتِ الهی، «بقیّة اللّه الاعظم»، است. در روایات متعددی از فریقین، لقبِ امام مهدی(ع)،«بقیّة اللّه» معرفی شده است.
امام محمد باقر(ع) فرمودند:
اولین سخنی که امام مهدی(ع) هنگام ظهور بیان میکند، «بقیّة اللّه خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین» است. سپس میفرماید: من بقیت اللّه و حجت خداوند و خلیفه او بر شما هستم، پس هیچ سلامكنندهای بر او سلام نمیكند مگر اینكه میگوید: «السلام علیك یا بقیة اللّه في ارضه.»
همچنین، راوی از امام صادق(ع) درباره نحوه سلام کردن به حضرت مهدی(عج) سؤال میکند حضرت میفرمایند: «این گونه سلام کنید: «السلام علیک یا بقیّةاللّه فی أرضه». سپس این آیه شریفه را تلاوت كردند.
شبلنجی، از علمای اهلسنت، مینویسد:
وقتی حضرت مهدی(ع) خروج كند، بر كعبه تكیه میدهد و 313 نفر از یارانش گرد او جمع میشوند. اولین سخنی كه بر زبان ایشان جاری میشود، این آیه است: «بقیةاللّه خیرٌ لكم ان كنتم مؤمنین»؛ و میفرماید: «انا بقیةاللّه و خلیفته و حجّته علیكم»؛ منم بقیةاللّه و خلیفه و حجّت خدا بر شما.
با توجه به مطالب پیشگفته، مهمترین پیام آیه شریفه این است که خیر و صلاح شما در روی آوردن به امام مهدی(ع)، آخرین حجّت الهی است. بدیهی است كه حضرت به ما نیازی ندارد؛ این ما هستیم که به حجّت الهی نیازمندیم و خیر، سعادت، رشد و تعالیِ ما در گرو توجه به اوست؛ همچنان که خود حضرت در توقیعی بر این معنا تأکید میفرمایند. امام راحل(ره) به خوبی این معنا را درك كرد و با تمام توان به میدان آمد، تا زمینه ظهور حضرت را فراهم كند. امام(ص) انگیزه خود را از انقلاب اسلامی، زمینهسازی قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(ع) بیان میکند ؛ از اینرو، وظیفه ماست با جدیّتِ هر چه بیشتر و با اطاعت و پیروی از ولی فقیه و رهبر فرزانه انقلاب، این راه را ادامه دهیم، چرا كه زمینهسازی ظهور، به عهده خود امت است.
نعمت پنهان
«أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّه سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة»؛ آیا ندیدید خداوند آنچه در آسمانها و زمین است، مسخّر شما كرده و نعمتهاى آشكار و پنهان خود را به طور فراوان، بر شما ارزانى داشته است؟!
«معرفت نفس» و «انسانشناسی» از مهمترین و ضروریترین موضوعات قابل توجه و قابل تأمل هستند.
مطابق آیه مورد بحث، انسان موجودی است كه خداوند متعال آنچه در آسمانها و زمین است، مسخّر و رام او كرده؟ و تمام نعمتهای پیدا و پنهان خود را بر سر او فرو ریخته است. حال، سؤال این است: چنین موجودی، برای چه هدفی خلق شده است؟
اگر تمام دنیا برای انسان خلق شده، پس قطعاً او برای امری فراتر از آن آفریده شده است. تأمل درباره این موضوع، به این نتیجه میانجامد كه انسان، نه تنها برای دنیا آفریده نشده، بلكه برای رفتن به بهشت نیز به این عالم نیامده است؛ در حقیقت، او برای تقرّب الی اللّه و سیر به سوی او، قدم در این وادی گذاشته است. از اینروست كه خداوند متعال هنگامی كه انسان را آفرید، خود را «احسنالخالقین» نامید.استعداد بالقوهای كه خالق حكیم در وجود انسان قرار داده، به گونهای است كه در صورت شكوفا شدن میتواند به بالاترین درجات و مراتب برسد و قطعاً رتبه و مقام، جز با رفع موانع و تقرب به خداوند، به دست نمیآید.
اگر انسان برای قرب الیاللّه به این عالم آمده، راهی پر از خطر و موانع در پیشرو دارد كه طی این مسیر، جز با وجود راهنمایی كه خود در اوج و قله آن قرار دارد، امكانپذیر نیست. این همان چیزی است كه در بیان نورانی امام كاظم(ع) بیان شده است:
راوی میگوید: از مولایم آقا موسی بن جعفر(ع) درباره آیه: «وَ أَسْبَغَ عَلَیكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة» پرسیدم. حضرت فرمودند: «مراد از نعمت آشكار، امام آشكار و مراد از نعمت پنهان، امام پنهان و غایب است.» عرض كردم: «آیا در میان ائمه كسی هست كه غایب میشود؟
فرمودند: «بله، شخص او از دیدگان مردم پنهان میشود، ولی یاد او از دلهای مؤمنان فراموش نمیشود و او دوازدهمینِ ماست. خداوند هر مشكلی را برای او آسان و هر امر دشواری را برایش راحت میگرداند و گنجهای زمین را برای او آشكار خواهد ساخت و هر دوری را برایش نزدیك میگرداند و هر زورگوی معاندی را به دستش نابود میگرداند.»
از امام باقر(ع) نیز روایت شده است:
نعمت ظاهره، نبی مكرّم اسلام(ص) و مراد از نعمت باطنه، ولایت ما اهلبیت است.
نكات:
1- از تأمل در آیه شریفه و روایات رسیده در ذیل آن، به دست میآید كه فلسفه وجودی و رسالت اصلی امام معصوم، رساندن انسانهای لایق به مقام عظیم قرب الیاللّه است، نه این كه امام را وسیلهای برای رسیدن به خواستههای مادی خود قرار دهیم و فقط در هنگام مواجهه با مشكلات و نیازهای مادی به او متوسل شویم.
راوی از امام صادق(ع) پرسید: فرج، در چه زمانی محقق میشود؟ حضرت از این سؤال ناراحت شدند، زیرا دریافتند مقصود او این است: چه وقت حضرت مهدی میآید تا راحت شویم؛ از اینرو، فرمودند:
آیا تو هم از كسانی هستی كه دنیا را میخواهند؟! كسی كه این امر را بشناسد، فرج او به جهت انتظارش حاصل شده است.
یعنی هنگام غیبت امام نیز میتوان از فیوضات و هدایتهای باطنی امام بهرهمند شد، به شرطی كه خود، امام معصوم، هدفِ خلقت و نقش امام را به خوبی بشناسیم.
از امام حسین(ع) روایت شده:
خداوند، بندگان خود را نیافرید، مگر برای این كه او را بشناسند، كه اگر او را شناختند به بندگی او روی میآورند و با چنین عبودیتی از هر چیز و هر كس، بینیاز میشوند و به مقام غنا میرسند. شخصی سؤال كرد: مراد از «شناخت خداوند» چیست؟ حضرت فرمودند: شناخت خداوند، شناختِ همان حجتی است كه بر مردم، اطاعت و پیروی از او واجب است.
بنابراین، جز در پرتو هدایت و یاری چنین امامی، دستیابی به این هدف امكان ندارد. علامه طباطبائی(ص) در تفسیر آیه 124 سوره «بقره» و آیه 73 سوره «انبیاء» و همچنین در كتاب شیعه در اسلام، به طور تفصیل به این موضوع پرداخته است.
با این دیدگاه، نوع بهرهمندی از امام، متحول خواهد شد، چرا كه هماكنون از آثار و بركات وجودی حضرت، همانند خورشید پشت ابر، بهره خواهیم برد و با ظهور حضرت «نورٌ علی نور»؛ از اینروست كه رسول خدا(ص) فرمودند:
خوشا به حال كسانی كه در زمانِ ظهور باشند؛ به شرطی كه در دوران غیبت، مطیع و فرمانبردار حضرت باشند و در امورات خود به ایشان اقتدا كنند.
از امام صادق(ع) نیز روایت شده است:
كسی كه درباره این امر معرفت داشته باشد، قطعاً فرج او به جهت انتظارش حاصل شده است.
پس چه نیكوست كه مؤمنان برای شناخت خداوند متعال و عبودیت و بندگی بهترِ او و برای نجات از وسوسههای نفسانی و شیطانی، به امام زمان متوسل شده و از او كمك بگیرند.
2- اگر انسان برای چنین هدف والایی به این عالم آمده است، بر اساس برهان لطف، همواره باید هادی و رساننده او به این هدف نیز وجود داشته باشد، چرا كه طی این مسیر به گونهای نیست كه فقط با «ارائه طریق» انجام گیرد، بلكه «ایصال الی المطلوب» لازم است، لذا یكی از اسرار مهمِ ضرورت وجود امام و خالی نبودن زمین از حجّت، همین مطلب است و آنان كه در چنین اصلی مشكل دارند و از «غدیر» فاصله گرفتند، در واقع از انسانیت فاصله گرفتند و انسان را نشناختند.
هشدار به منتظرانِ خاتمالاوصیاء و وظائف منتظران
«أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّه وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یكُونُوا كَالَّذینَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»؛آیا براى كسانى كه ایمان آوردهاند، هنگام آن نرسیده كه دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى كه نازل شده، نرم [و فروتن] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پیش بدانها كتاب داده شد و زمان (انتظار) بر آنان به درازا كشید و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند؟
وقتی باران بر زمین خاکی میبارد، زمین با آغوش باز قطره باران را میپذیرد؛ به این حالت «خشوع» میگویند. همین قطره وقتی به سنگ و امثال آن برخورد میکند، کمانه كرده و ذرهذره میشود، به این حالت «قساوت» میگویند. روح و روان ما در برابر فرمانها و دستورهای الهی ممکن است یکی از این دو حالت را داشته باشد. خداوند متعال در آیه مزبور به این دو ویژگی اشاره میفرماید. بخش ابتدایی آیه، درباره «خشوع» و بخش پایانی آن درباره «قساوت» است.
امام صادق(ع) درباره آیه مورد بحث میفرماید: «این آیه درباره مردم زمان غیبت نازل شده و «أمد» به معنای زمان غیبت است».
ویژگی اهل كتاب چه بود كه قرآن درباره آن به ما هشدار میدهد؟
آنان دستكم دو بار در آزمون «انتظار»، مردود شدند:
الف) حضرت موسی(ع) به بنیاسرائیل گفت: «من به میعاد الهی میروم و برادرم هارون در میان شماست؛ از او پیروی کنید تا من برگردم.» هنگامی که حضرت موسی(ع) بعد از سی روز نیامد، بنیاسرائیل به دنبال سامری رفتند و گوسالهپرست شدند! در واقع، آنان به وعده خداوند و پیامبرش اطمینان نداشتند. آنان باید همچنان منتظر میماندند و به این امر توجه میكردند که در این تأخیر، حکمتی نهفته است. خداوند متعال در قرآن میفرماید:
موسى خشمگین و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من، مگر پروردگارتان وعده نیكویى به شما نداد؟! آیا مدت جدایىِ من از شما به طول انجامید، یا مىخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه با وعده من مخالفت كردید؟!
ب) مژده و نوید ظهور خاتمالانبیاء(ص) به اهل کتاب داده شده بود و آنها موظف بودند با ظهورش به او ایمان آورند، اما هنگامی که انتظار، طولانی شد ناامید شده و به جای خشوع و اطمینان به وعده الهی، دچار قساوت قلب شده و دنبال هوا و هوس و دنیاطلبی رفتند و موعود خود را به کلی فراموش کردند.
پیام مهم آیه مزبور این است كه از اهل کتاب عبرت بگیریم و با طولانی شدن زمان غیبت، هرگز دچار قساوت قلب نشویم، بلكه در برابر حكم خداوند، كه در قرآن و بیانات نورانی اهلبیت(ع) تبیین شده است، مطیع و فرمانبردار بوده و هرگز دچار رخوت و سستی نشویم.
از حضرت امیر(ع) نقل شده است:
برای قائم ما غیبتی است که زمان آن طولانی است... هان! کسی که در این دوران بر دینش ثابتقدم بماند و به خاطر طولانی شدن غیبتِ امامش، دچار قساوت قلب نشود، در روز قیامت با من خواهد بود.
توضیح اینکه، در دوران غیبت امام، بسیاری از مردم با فراموش کردن امام خود و وظیفهای که در برابر او دارند،دچار دنیاگرایی میشوند و هر کسی سعی میکند در مسابقه رفاه و تجمل از دیگران عقب نماند. در چنین دورانی، اگر کسی قلبش همچنان پذیرای دستورات الهی و تمام سعیش پیروی از امام زمانش باشد، در قیامت با اهلبیت(ع) خواهد بود؛ مانند سلمان كه خواسته مولایش را برخواسته خودش مقدم میداشت. انسان عاقل باید بیندیشد که آیا در عالم هستی، پاداش و درجهای بالاتر از این وجود دارد که انسان در زندگیِ ابدی خود، همنشین اهلبیت(ع) شود؟
معنای « فَطالَ عَلَیـهِمُ الْأمَدُ»
این عبارت، در بسیاری از ترجمهها این گونه ترجمه شده است: «زمان بر آنها طولانی شد» یا «دوران طولانی بر آنها گذشت». اما با تأمل در این آیه و سایر آیاتِ مرتبط با آن، مانند آیه 86 سوره «طه» و عبارت «طال علی» که در مواردی مانند «عُمْر» هم به کار رفته، این تعبیر به معنای «طولانی به نظر آمدن» است. برای روشنتر شدن موضوع، ابتدا این تعبیر را درباره عُمْر و اَجل بررسی میکنیم. امام علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «وَ لَایطُولَنَّ عَلَیكُمْ فِیهَا الْأَمَدُ»؛ مبادا زمان عمرتان بر شما طولانی بیاید؛ یعنی مبادا تصور کنید دارای عمر طولانی خواهید بود و آخرت را فراموش کنید! در خطبه 22 نهجالبلاغه نیز نظیر این تعبیر آمده است. بدیهی است، معنای این جمله این نیست که: مبادا عمر شما طولانی شود!
درباره آیه مورد بحث نیز، همین معنا مورد نظر است؛ یعنی شما مثل اهل کتاب نباشید که زمان بر آنها طولانی آمد؛ به عبارت دیگر، تصور کردند تا زمان تحقق وعده الهی خیلی فاصله است و منتظر بازگشت حجّت خداوند نشدند.
شایان ذكر است، از آسیبهای جدّی دوران انتظار، خارج شدن از حالت انتظار و غفلت از زمینهسازی برای آمدن موعود الهی است؛ از اینروست كه در روایات آمده: «فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاء»؛ پس بامداد و شبانگاه منتظر فرج باشید.
در سوره حدید آیه 16 می فرماید:« آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده است خاشع گردد؟! و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد و بسيارى از آنها گنهكارند!»
اهل کتاب چه کردند که خداوند از امت اسلام می خواهد همانند آنان نباشند!
در آیات متعددی از قرآن پاسخ این سؤال بیان شده است از جمله در آیه 89 سوره بقره می فرماید: «و هنگامى كه از طرف خداوند، كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانههايى بود كه با خود داشتند، و پيش از اين، به خود نويد پيروزى بر كافران مىدادند (كه با كمك آن، بر دشمنان پيروز گردند.) با اين همه، هنگامى كه اين كتاب، و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او كافر شدند لعنت خدا بر كافران باد!»
یعنی منتظران خاتم الانبیاء با تحقق وعده الهی نه تنها ایمان نیاوردند بلکه به او کفر ورزیدند پیام مهم آیه شریفه 16 حدید این است که ای منتظران خاتم الاوصیاء شما مثل آنان نباشید
به راستی آنان چگونه بودند؟ و چه چیزی سبب کفرشان شد؟!
در آیات 90 به بعد سوره بقره علل گوناگونی را در این رابطه بر می شمارد از جمله این عوامل حرص به دنیا است که سبب شد چنین پیامد ناگواری را برای آنها رقم زده شود به عبارت دیگر مسابقه رفاه و تجمل جامعه منتظر بنی اسرائیل را در بر گرفت و آنان را از منتظَرشان جدا ساخت.
امام صادق می فرماید: «این آیه (16 حدید) در مورد مردم زمان غیبت نازل شده است و «أمد» یعنی زمان غیبت »
برخی از منابع موضوع مهدویت از منظر قرآن
1- معجم احادیث إمام مهدی(عج)، ج 5 (از چاپ پنج جلدی و جلد 7 از چاپ هشت جلدی) ، نشر مؤسسه معارف اسلامی قم، با ذکر بیش از 260 آیه
2- سیمای حضرت مهدی(عج) در قرآن، ترجمه المحجه، سیّد مهدی حائری قزوینی
3- بررسی تطبیقی تفسیر آیات مهدویت و شخصیت شناسی امام مهدی(عج) در دیدگاه فریقین، فتح اله نجارزادگان، نشر سمت
4- معجم مهدویت در تفاسیر شیعه و اهل سنت، محسن طباطبائی و همکاران، قم، بوستان کتاب
5- امام مهدی(عج) در قرآن، مهدی یوسفیان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج)
6- فصلنامه انتظار موعود، مرکز تخصصی مهدویت قم، شماره 19
7- قافله سالار، محمود اباذری، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج).
*برگرفته از کتاب حدیث انتظار(1) – مجموعه کتاب های تبلیغ معارف مهدوی معاونت تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت
نظر شما