شیوه مبارزاتی امام باقر(ع) با تحريف معارف و احكام اسلام/ اصحاب السّر چه کسانی بودند؟

خبرگزاری شبستان: دوران زندگي امام پنجم، امام باقر(ع) به طور كامل ادامه منطقي دوران زندگي امام سجاد(ع) است. اكنون ديگر، جمعي گرد آمده‌اند و شيعه دوباره احساس وجود و شخصيت مي‌كند.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در کتاب «انسان 250 ساله» براساس بیانات مقام معظم رهبری پیرامون سبک زندگی سیاسی و مبارزاتی امام باقر(ع) آمده است:

 

دوران زندگي امام پنجم، امام باقر(ع) به طور كامل ادامه منطقي دوران زندگي امام سجاد(ع) است. اكنون ديگر، جمعي گرد آمده‌اند و شيعه دوباره احساس وجود و شخصيت مي‌كند.

دعوت شيعي كه چند سالي بر اثر حادثه كربلا و حوادث خونين پس از آن - مانند حادثه حره و حادثه توابين-  و سختگير‌ي‌هاي خلفا، متوقف مانده بود و جز در پوشش‌هاي بسيار ضخيم ارائه نمي‌شد، اكنون در بسياري از اقطار كشورهاي اسلامي، مخصوصاً در عراق و حجاز و خراسان، ريشه دوانيده و قشر وسيعي را به خود متوجه ساخته و حتي در داير‌ه‌اي محدودتر به صورت يك پيوند فكري و عملي كه مي‌توان از آن به يك «تشكيلات حزبي» تعبير كرد، درآمده است. آن روزي كه امام سجاد(ع)  می فرمود:«در همه حجاز، دوستان و علاقه‌مندان ما به 20 نفر نمي‌رسند»، سپري شده و اكنون هنگامي كه امام باقر(ع) به مسجد پيامبر در مدينه وارد مي‌شود، جماعت انبوهي از مردم خراسان و ديگر مناطق، گرد او را مي‌گيرند و از مسائل فقهي سؤال مي‌كنند.

 کسانی چون طاووس یمانی و قتاده بن دعامه و ابوحنیفه و دیگران که رجال نام آور دانش دین و البته در غیر جهت گیری امامت و شیعه به شمار می آیند ، آوازه دانش وسیع امام را شنیده و برای استفاده و برای احتجاج و مجادلخ، به او روی می آورند. شاعری چون کمیت اسدی با آن زبان فصیح و هنر سرشار، مهمترین اثر هنری اش، قصیده هایی است به نام «هاشمیات» که دست به دست و زبان به زبان می گردد و مردم را با حق آل محمد و فضل دانش و ارج معنوی آنان آشنا می سازد . از سوي ديگر خلفاي مرواني بدان جهت كه پس از دوران اقتدار 20 ساله عبدالملك بن مروان - متوفي به سال 86 - و فروكوفتن همه سرهاي داعيه‌دار و فرونشاندن همه شعله‌هاي مخالفت، احساس امن و رضايت مي‌كنند، و هم بدان جهت كه متاع آسان به دست آمده خلافت را مانند گذشتگان خود قدر نمي‌دانند، و هم نيز به جهت سرگرمي‌هايي كه معمولاً لازمه آن جاه و جلال است، چندان به كار تشيع نمي‌پردازند و در نتيجه، امام و يارانش تا حدودي از تعرض‌هاي آنان در امانند.

 باري، اوضاع از چندين جهت به سود امامت و تشيع تغيير يافته است، پس قهراً مي‌توان نتيجه گرفت كه امام باقر(ع) در دوران امامت خود، گامي پيش رفته و تلاش و مجاهدت شيعي را به سمت آخرين گام، مرحله‌اي فراتر برده است و همين است كه شاخصه دوران امامت امام باقر(ع) را تشكيل مي‌دهد.

در مورد امام باقر(ع) حرف های زیادی هست، منتها به دو نكته از زندگى آن حضرت من اشاره مي‌كنم. يكي عبارت است از مبارزه آن حضرت با تحريف در معارف اسلامى و احكام اسلامى؛ اين چيزى بود كه در دوران امام باقر(ع) از هميشه پيش از زمان آن حضرت، مشرو‌ح‌تر و مبسو‌ط‌تر و گسترده‌تر انجام شد. یعنی چه مبارزه با تحریف؟ مقصود از مبارزه با تحریف این است که دین مقدس اسلام اساسا با معارف و احکامی که دارد و با آیات قرآن برای جامعه اسلامی، یک خصوصیاتی را و شرایطی را مقرر کرده، بلکه برای دنیای انسانی و زندگی بشر که اگر مردمی آن معارف را بدانند و به آن پایبند باشند، ممکن نیست در جامعه ای که به نام اسلامی وجود دارد، بعضی چیزها را تحمل کنند. مثلا حکومت ستمگران را، یا حکومت فاسق و فجار را، یا حکومت از دین بی خبرها را تحمل نمی کنند. تبعیض را و تقسیم غیرعادلانه ثروت در جامعه را قهرا تحمل نمی کنند و بسیاری از این فسادهایی که در جامعه را قهرا تحمل نمی کنند و بسیاری از این فسادهایی که در جوامع اسلامی هست، این با احکام اسلامی و با نظام اسلامی سازگار نیست.

 بعضى از سلاطين و زمامدارانى كه به عنوان خلافت پيغمبر بر سر كار آمدند مثل بني اميه و مرواني‌ها  اينها چون شايسته آن نبودند كه بر جامعه اسلامى حكومت كنند و در دوران زمامدارى خودشان انواع فسق و ظلم و فساد و تبعيض و جهل و خلاصه انحراف‌هاى گوناگون وجود داشت اگر قرار بود احكام اسلامى و آيات قرآنى همانطورى كه هست، براى مردم تبيين بشود، امكان ادامه حكومت و زمامدارى و قبضه كردن قدرت براى اينها نبود؛ اين بود كه دست به تحريف مي‌زدند.

حالا تحريف را هم از چندين راه انجام مي‌دادند. يكي‌اش اين بود كه بعضى از فقها و علما و محدثين و قراء و چهره‌هاي موجه و اينها را مي‌فريفتند و در كنار خود نگاه مي‌داشتند، به آنها پول مي‌دادند يا آنها را مي‌ترساندند. بعضى را با طمع، بعضى را با ترس وادار مي‌كردند كه همان چيزى را كه مورد علاقه آنهاست در بين مردم ترويج كنند.  لذا شما اگر به تاريخ يكي دو قرن اول اسلام نگاه كنيد، يك منظره عجيبى مي‌بينيد؛ اين قدر چهره معروف قدس و تقوى و علم، انسان مي‌بيند كه اينها در خدمت حكام و زمامداران جور بودند و يك احكام عجيب و غريبى را به نام اسلام اينها به خورد مردم دادند. حالا ببینید مثلا از باب نمونه این چه‌جور حکمی است که یک عالمی این‌جور بگوید که خدای متعال و قرآن که به ما گفتند از اولی‌الامر پیروی کنید، این اولی‌الامر هر آن کسی است که به هر وسیله‌ای بر مردم تسلط پیدا بکند؛ این اولی‌الامر است! ولو با دغل‌بازی و حیله و شمشیر و زور و قلدری و سرِ گردنه گرفتن، بالأخره بتواند بر مردم حاکمیت پیدا کند؛ این می‌شود اولی‌الامر!

 يكي از راه‌هاى تحريف دين اين بود، حالا ائمه مي‌خواهند حكومت اسلامى درست را بر سر پا كنند؛ مي‌خواهند نظام علوى را برقرار بكنند، چه بايد بكنند؟ اولين كار اين است كه ذهنيت مردم را عوض كنند؛ فرهنگ به اصطلاح اسلامى ضداسلامى را كه در ذهن مردم رسوخ كرده، از آنها بگيرند و جاى آن را با فرهنگ خوب و صحيحى و قرآن حقيقى و توحيد واقعى جايگزين كنند؛ اين همان مبارزه فرهنگى است. پس مبارزه فرهنگى فقط نشستن و از احكام اسلام چيزهايي را بيان كردن بدون يك جهت‌گيرى، بدون يك سَمت‌گيرى انقلابى نيست، اين مبارزه نيست. بلكه مبارزه فرهنگى اين است كه سعى كنند ذهنيت مردم را و فرهنگ حاكم بر ذهن‌هاي مردم را عوض كنند، تا راه را براى حكومت الهى هموار كنند و راه را بر حكومت طاغوتى و شيطانى ببندند و امام باقر اين كار را شروع كرد.

كار ديگرى در زندگى آن حضرت هست كه آن عبارت است از تشكل. يعنى چه؟ يعنى اين معارف را، همين تغيير فرهنگى و مبارزه فرهنگى را يك وقت انسان همينجور پرتاب مي‌كند در ميان جامعه، خُب مثل بذرى است كه انسان بي‌حساب آن بذر را بريزد توى يك سرزمينى.

خُب يك بذر سبز خواهد شد، يكي از بين خواهد رفت، يكي بعد از سبز شدن خشك خواهد شد، يكي بعد از سبز شدن لگدمال خواهد شد، از بين خواهد رفت، خيلى مثمرثمر نيست اينجور بذر پاشيدن. يك وقت نه، آن باغبان ماهر آن زراعت‌گر چيره‌دست و عاقل علاوه بر اينكه بذر را مي‌پاشد آن را حفظ هم مي‌كند؛ حفظ او به چيست؟ به اين است كه يك عده‌اى را بگمارند، افرادى را مأمور كنند در سرتاسر دنياى اسلام براى اينكه آن كسانى كه تحت تأثير اين تبليغات و تعليمات عاليه قرار مي‌گيرند، اينها اشكالاتشان را با آنها برطرف كنند و مطرح كنند؛ معرفت بيشترى پيدا كند، تحت تأثير القائات دشمن قرار نگيرند، اشتباه نكنند، پيوستگي‌شان را با همديگر حفظ كنند، خلاصه يك تضمين كافى براى سبز شدن اين بذرهاى سالم در آن سرزمين آماده و مستعد به وجود آوردن، يكي از كارهاى امام باقر همين بود كه كسانى را از شاگردان خود و از دوستان خود تربيت كند، بالا بياورد، به صورت اختصاصى آنها را مورد توجه قرار بدهد؛ شاگردان ويژه آن حضرت.  بعد آنها را به همديگر وصل كند و در سرتاسر دنياى اسلام آنها را به عنوان يك قطبى، يك ركنى، به عنوان وكيل خود، نايب خود بگذارد كه آنها كار آن حضرت را دنبال كنند و ادامه تبليغات و تعليمات آن حضرت را به گردن بگيرند و به عهده بگيرند.

اين سازماندهى پنهانى امام باقر(ع)بود، كه از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت يك هيجان بيشترى پيدا كرد و البته در زمان امام صادق و امام موسي‌بن‌جعفر به اوج خودش رسيد؛ اين هم كار ديگر بود، كه كارى بود بسيار خطرناك.

لذا شما می بینید در روایات بعضی از اصحاب امام باقر علیه السلام به عنوان «اصحاب السّر» شناخته شدند، مثل جابر بن یزید جُعفی. جابر جعفی به عنوان اصحاب السّر، راز دار امام بود.

رازداران چه کسانی اند؟ همین افرادی هستند که در گوشه و کنار دنیای اسلام، در همه جا اینها حضور دارند، و راهنمایی و دستگیری و هدایت و خلاصه اشباعِ ذهن های مردمانِ مستعد و علاقه مند به عهدة این هاست. دستگاه هم هر وقت اینها را پیدا می کرد، این جور افراد را زیر سخت ترین فشارها قرار می داد.

ادامه دارد ...

کد خبر 651914

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha