آرامش ابدی «راوی هنرمندانه» قطعه ای از تاریخ این مرز و بوم

خبرگزاری شبستان: و امروز موعد دیدار دوباره با استاد بود. اما نه چهره به چهره و در قالب گفت وگو. امروز راوی هنرمندانه قطعه ای از تاریخ این مرز و بوم، سفید پوش و خاموش به زادگاهش بازگشت تا در کنار قبر پدرتا ابدیت آرام گیرد.

خبرگزاری شبستان-اصفهان:

نخستین بار او را در قاب تلویزیون دیدم. بین دهه های ۷۰ تا ۸۰ اخبار سراسری با صدای نافذ و جذاب او پخش می شد. قبل از آن گوینده خبر ساعت  ۱۴ و به موازات آن صدا پیشه سریال ها و فیلم های سینمایی را در حرفه خود تجربه کرده بود. هر گاه تصویر او بر پهنه تلویزیون نمایان می شد در هنر این همشهری بر خود می بالیدم.

 

محله تاریخی بازار، زادگاه و خانه آبا و اجدادی او بود و هر از چندی به رسم متعارف به خانه پدری سر می زد اما در دو مقطع از ایام سال حضورش در شهر بیشتر به چشم می آمد؛ یکی عید نوروز برای بجا آوردن رسم زیبای دید و بازدیدهای نوروزی و دیگر محرم و ایام تاسوعا و عاشورای حسینی.

 

در روزگاری، توام با دوران کودکی و نوجوانی من، حضرت والد ذاکر هیات پرهیبت زنجیر زنی حسینی بازار بود و چه شب ها و روزها که زیر این خیمه عشق حسینی به سر شد و کودکی را به جوانی رساندیم. دومین تلاقی دیدار سالیانه با آن چهره آرام با متانت و پر جاذبه رسانه ملی همین هیات حسینی بازار بود.

 

خود را سرباز اباعبدالله(ع) می دانست و همچون همه سربازان حسینی بی هیچ تفاخرو غروری در صف زنجیر زنان عزادار حضرت اباعبدالله می ایستاد و عاشقانه بر این خاندان ارادت می ورزید.

 

 

آخرین سخنرانی در حیات فرهنگی و هنری

سومین دیدار پرخاطره با آن شخصیت محبوب هنرمند به جشنواره ملی فیلم و عکس فانوس آران وبیدگل باز می گردد. این جشنواره هنری در سال1394 به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آران وبیدگل و با حضور فيلم سازان کشوری و داوران بزرگی چون کیومرث پور احمد و محمد رضا اصلانی برگزار شد.

 

به دلیل مناسبت این رویداد هنری با فعالیت های ارزشمند هنری استاد، برآن شدیم تا آیین نکوداشتش را برگزار کنیم. از او دعوت کردیم کریمانه پذیرفت و به رغم شروع دوران نقاهت و بیماری به احترام هنر از تهران به زادگاهش آمد.

 

با آغاز برنامه و پس از سخنرانی و خيرمقدم گویی بنده به عنوان میزبان و دبیر جشنواره از او خواستم تا با جمع هنرمند حاضر در سالن قدری از خود و خاطرات خود بگوید و وقتی در جایگاه حاضر شد به تفصیل سخن گفت. سخنانی که شاید جدی ترین و آخرین سخنرانی رسمی او در حیات فرهنگی و هنری اش بود. حرفهایش دل انگیز و غرور آفرین بود. بوی مهربانی داشت و صدای ایستادگی در برابر نامهربانی ها.

 

وقتی آیین تجلیل او  با حضور مقامات و هنرمندان کشوری انجام شد، اشک شوق در چشمش حلقه زد و با تواضع فراوان به جمع ادای احترام کرد. رضايتمندی او از مراسم را همان شب پس از تماس تلفنی ایشان دریافتم. با صدای فاخر و استوارش سپاسگزاری کرد و راهی تهران شد.

 

روز خبرنگار، آخرین دیالوگ استاد

آخرین حلقه ارتباطی با استاد به ۱۷ مرداد ۹۶ بر می گردد. به بهانه روز خبرنگار در مراسمی که با حضور خبرنگاران در فرمانداری برگزار شد، با نمایش کلیپی از دیدار همکاران گوینده اش برای سلامتی این استاد صداپیشگی دعا کردیم.

 

دلمان نمی آمد به همین بسنده کنیم. گوشی را برداشتم و از جلسه با او تماس گرفتم. آنسوی خط صدای نحیف و لرزانی پاسخ داد. خودش بود اما نه با همان صدا و نه با روحیه قبلی ولی با همان ادب و متانت.

 

از او جویای احوال شدم و درخواست ملاقات مسؤولان و خبرنگاران شهر با او و به بهانه روز خبرنگار را با وی در میان گذاشتم، فروتنانه سپاسگزاری کرد و همگی را سلام رساند. بدلیل شرایط نامساعد جسمی اش نخواستیم و نتوانستم چهره رنجورو غم زده اش را ببینیم و خدا حافظی گرمی کرد. گویی می دانست این آخرین دیالوگ و صدای او برای دوستدارانش در این جمع بود.

 

آرامش ابدی راوی هنرمندانه قطعه ای از تاریخ

و امروز موعد دیدار دوباره با استاد بود. اما نه چهره به چهره و در قالب گفت وگو. امروز راوی هنرمندانه قطعه ای از تاریخ این مرز و بوم، سفید پوش و خاموش به زادگاهش بازگشت تا در کنار قبر پدرتا ابدیت آرام گیرد.

 

بی شک نام و صدای  استاد ناصر خویشتن دار در حافظه تاریخی هنر دوستان و هنرمندان ایران به نیکی و جاودانه خواهد ماند. روانش شاد و روحش در روضه رضوان با سالار شهيدان محشور باد.

 

میثم نمکی؛ رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آران و بیدگل

کد خبر 651611

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha