به گزارش خبرگزاری شبستان از قزوین، «به نماز نگویید کار دارم به کار بگویید نماز دارم» این جمله را بسیاری از ما شنیده ایم ولی شاید نمی دانستیم گوینده آن تنها رئیس جمهور شهید دنیا یعنی شهید محمد علی رجایی است.
شهید رجایی دومین رئیس جمهور ایران اسلامی بود که بر اثر انفجار بمبی توسط منافقین در ساختمان نخست وزیری به همراه حجت الاسلام باهنر نخست وزیر وقت به شهادت رسید، ویژگی های شخصیتی این شهید زبانزد عام و خاص است و همین ویژگی ها موجب شد این شهید به الگویی فراموش نشدنی در تاریخ ایران اسلامی مبدل شود.
هفته دولت که به نام شهید رجایی و شهید باهنر مزین است، فرصتی است تا مروری کنیم بر زندگی شهید رجایی که از خطه قزوین و افتخاری بزرگ برای این شهر است، شهیدی که در مسیر خدمت به مردم ذره ای کوتاهی نکرد و از حرکت در این راه هم خسته نشد چراکه پیرو امام حسین (ع) بود، امامی که می فرماید: درخواست های مردم از شما، از نعمت های الهی است برای شما، از این نعمت ها ملول و خسته نشوید.
یکی از ویژگی هایی که موجب شده تا شهید رجایی از اذهان فراموش نشود حمایت وی از مستضعفان بود به طوری که در کلامی از این شهید آمده است: شما باید هر وقت من را می بینید، بپرسید چه می کنی؟ و حتی سر من فریاد بکشید؛ البته فریادی برادرانه و همچون اعضای یک خانواده، که برای مستضعفان چه کرده ای؟
ویژگی های شهید رجایی بسیار شاخص و برجسته است به طوری که مقام معظم رهبری در خصوص این شهید فرمودند من، شهيد رجايی را به عنوان يکی از اسوه های بزرگ تقوا، اخلاص و ايمان می شناسم؛ این ویژگی ها ما را بر آن داشت تا گوشه ای از زندگی این شهید را در این گزارش بازگو کنیم، زندگی که درسی بزرگ برای همه ماست و ما را در مسیر و خط شهدا قرار می دهد.
شهید محمد علی رجایی در 25 خرداد سال 1312 در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش در بازار قزوین به فروش وسایل خرازی اشتغال داشت، محمد علی رجایی در سن چهار سالگی پدر خود را از دست داد، در آن شرایط برادر بزرگتر وی برای تأمین هزینه های زندگی، بیرون از خانه کار می کرد و مادر او هم از صبح تا شب به کارهایی نظیر پاک کردن پنبه، شکستن گردو و فندق برای تأمین مخارج زندگی مشغول بود.
محمدعلی رجایی بعد از اتمام کلاس ششم به دلیل وضعیت بد اقتصادی، برای کار به تهران آمد و در آنجا ابتدا در بازار آهن فروشان مشغول به کار شد و با توجه به سنگینی کار به دستفروشی روی آورد و بعد از مدتی هم در چند حجره در بازار تهران به شاگردی پرداخت، محمد علی رجایی با وجود اینکه سن کمی که داشت می کوشید تا با کسب درآمد کمک حال خانواده در تأمین معاش باشد.
با توجه به جذب نیرو در نیروی هوایی از کسانی که مدرک ششم ابتدایی داشتند، رجایی برای خدمت در نیروی هوایی داوطلب شد چرا که اینگونه او می توانست با حقوقی که دریافت می کرد تغییری در زندگی خود و مادرش ایجاد کند و به تحصیلات خود هم به صورت شبانه ادامه دهد.
وی در دوران خدمت پیمانی در نیروی هوایی در جلسات تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی شرکت می کرد و بعد از گذراندن سه ماه دوره آموزشی با گروه فداییان اسلام آشنا شد و همکاری خود را با این گروه شروع کرد.
رجایی پس از طی دوره آموزشی و دریافت درجه گروهبانی، در کنار کار به تحصیل هم ادامه داد و در سال 1332 دیپلم گرفت و سپس به بیجار رفت و در دبیرستانی زبان انگلیسی تدریس کرد و بعد از آن به تهران آمده و در دانشسرای عالی تربیت بدنی معلم به تحصیل پرداخت و سپس به دانشسرای عالی رفت و لیسانس ریاضی گرفت و به استخدام آموزش و پرورش درآمد و بعد از آن هم در دوره فوق لیسانس در رشته آمار مشغول به تحصیل شد که در کنار تحصیل، فعالیت های سیاسی هم داشت.
رجایی در سال 1341 با دختر یکی از بستگانش ازدواج کرد و هفت ماه بعد از ازدواج به دلیل عضویت در نهضت آزادی دستگیر شد و بعد از مدتی از زندان آزاد شد ولی با توجه به جو خفقانی که در سال های 1342 تا 1346 وجود داشت فعالیت های سیاسی وی هم کاهش یافت ولی بعد از آن، فعالیت های سیاسی رجایی دوباره پررنگ تر شد به طوری که مجدد دستگیر شد و با وجود شکنجه های فراوان ولی مسیر خود را تغییر نداد.
محمدعلی رجایی در زندان مفاهیمی نظیر دعا، تقوا و توبه را تبیین می کرد و در سلول اذان می گفت و روزه می گرفت و محور تشکل عناصر مومن و معتقد به روحانیت و در رأس آنها امام خمینی (ره) بود، این شهید در زمانی که در زندان بود بسیار مورد شکنجه قرار گرفت به طوری که در یکی از شکنجه ها، وی را به صورت عریان در سلول نگه می داشتند و به او اجازه نمی دادند از لباس های معمولی زندان استفاده کند و هر کسی بر روی در سلول لباس آویزانی می دید متوجه می شد در این سلول شهید رجایی است.
رجایی در آبان 1357 از زندان آزاد شد و به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد به طوری که بعد از آزادی، انجمن اسلامی معلمان مبارز را برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی تأسیس کرد، محمدعلی رجایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به کفالت وزارت و سپس به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد که از جمله مهمترین اقدامات شهید رجایی، تأسیس نهاد امور تربیتی و تقویت مراکز تربیت معلم بود.
وی در سال 1359 با یک میلیون و 209 هزار و 12 رأی به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و پس از گذشت شش ماه از این مسئولیت، با انتخاب بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و با اصرار برخی از سران انقلاب، به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی شد و با 153 رأی موافق به نخست وزیری رسید.
بعد از عزل بنی صدر، رجایی با حمایت جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی و در سن 48 سالگی به عنوان دومین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد که در کمتر از یک ماه از شروع کار دولت جدید، در هشتم شهریور ماه سال 1360، با انفجاری که توسط منافقان در ساختمان نخست وزیری رخ داد، محمد علی رجایی و محمد جواد باهنر و عده ای از همراهان به شهادت رسیدند.
شهید رجایی در طول عمر کوتاه خدمت خود رسیدگی به حل مشکلات مردم، ساده زیستی، ایستادگی در برابر ظلم، قانون گرایی، تبعیت از ولایت فقیه، انقلابی بودن، اخلاص در عمل و اخلاق حسنه را به معنای واقعی کلمه نشان داد و همین ویژگی ها هم سبب شد با وجود گذشت 36 سال از شهادت این شهید هنوز نام و یاد وی در اذهان همه زنده بوده و به عنوان الگویی برای همه به ویژه مسئولان مطرح باشد.
امروز خیابان، کوچه و مکان های متعددی به نام شهید رجایی است، ولی آنچه بیش از نامگذاری یک خیابان به نام این شهید، به آن نیاز داریم الگوگیری از زندگی و سیره این شهید است، شهیدی که فرمود اگر می خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد، اهل قزوینم که قبلا دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم و هر گاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید، این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است.
نظر شما