به گزارش خبرنگار تئاتر شبستان، کارکردِ اجتماعی تئاتر و ظرفیت های فرهنگی آن، یکی از دلایل اهمیت این هنر نزد مسئولان فرهنگی کشور است. اهمیت و توجه ای که از طرفی به انتظارات متقابل مسئولین بالادستی فرهنگ از تئاتر و انتظارات جامعه ی تئاتر از مدیران فرهنگی منجر می شود. انتظاراتی که گاه در آن، اختلاف سلیقه ی قابل توجه ای به نسبت دیدگاه دو طرف به چشم می آید. اینکه چرا جامعه ی تئاتر؛ هم کارورزان، هنرمندان و فعالان حرفه ای و دانشگاهی و هم مدیران تئاتری گاها در بحث های کلان فرهنگی، درباره ی مسئله ی کارکرد اجتماعی و ظرفیت های تئاتر ممکن است با مدیران فرهنگی کشور اختلاف نظر داشته باشند، بهانه ی گپ و گفتی با حسین مسافر آستانه شد.
کسی که افزون بر کارگردانی و بازیگری در نمایش های متعددی از سال ۱۳۶۶ تا به امروز، مسئولیت های همچون ریاست مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت مرکز هنرهای نمایشیِ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، دبیری دورهای مختلف جشنواره های سراسری تئاتر دفاع مقدس و جشنواره بین المللی تئاتر فجر و تدریس در دانشگاه های سوره ی اراک و اصفهان، از جمله ی تجربیات هنری و مدیریتی او در بدنه ی دولت است.
* به نظر می آید، گاهی انتظارات فعالان و مدیران تئاتر با انتظارات مسئولان بالادستی فرهنگ از تئاتر فاصله دارد. دلیل این تفاوت نگرش را درباره ی ماهیت و کارکرد اجتماعی تئاتر چه می دانید؟
حقیقت این است که نه فقط مسئولین بالادستی فرهنگ، که گاهی برخی از فعالان و مدیران تئاتر،نگاه ابزاری به تئاتر دارند. فکر می کنند تئاتر وسیله ای برای انجام کاری است. تا وقتی این تفکر حاکم باشد، هرگز توافقی میان این دو دسته شکل نمی گیرد. این تفکر با ذات هنر منافات دارد، هنر بویژه تئاتر امری خلاقانه است که محل تولد اندیشه هاست. اینکه ما بخواهیم با تئاتر حرفی بزنیم که جنبه ی تبلیغ دارد، هرگز حاصل نمی شود. این نگاه ابزاری، تئاتر را به مثابه ی یک چاقو می بیند و این ترس وجود دارد که نکند چاقو، دستی را ببرد. همیشه این تردید وجود دارد که با چاقو می توان دست کسی را هم برید، در حالیکه هنر اینجوری نیست.
* یعنی تئاتر تهدیدی برای جامعه به حساب نمی آید؟
دقیقا. هنر به هیچ وجه اتفاق خطرناکی نیست. چون ماهیت تئاتر را نمی شناسیم، به آن ابزاری نگاه می کنیم. ماهیت تئاتر، هرگز به وسیله بودن تن در نمی دهد. تئاتر محلِ طرح مسائل مختلف است که انسان را به اندیشیدن دعوت کند. بنابراین اگر چیزِ منفی در آن مطرح می شود، نتیجه ای مثبتی را در پی خواهد داشت. تئاتر با نقدِ یک مسئله ی سیاسی، دنبال نفیِ سیاست نیست بلکه به اصلاح آن فکر می کند. با طرحِ مسائل اخلاقی همواره به اصلاح آن می پردازد، چرا که هیچ تماشاگر تئاتری، حتی اگر تخصصی در تئاتر نداشته باشد، از امر منفی درتئاتر تبعیت نمی کند. این ذاتِ بشر است، ما نه ماهیتِ تئاتر را می شناسیم و نه ذاتِ بشر را.
* در واقع طرح مسائل مختلف در تئاتر، به منزله ی ترویج و تبلیغ نیست.
قطعا. در بدترین شرایط، حتی انسانی که خطاکار است وقتی واکنشِ خطایی از شخصیت نمایش می بیند، انگار که آینه ای برابرش گرفته باشند، آن تصویر از خودش را دوست ندارد و پس می زند. این که فکر می کنیم طرحِ یک مسئله ی منفی در تئاتر، ترویج و تبلیغ آن است، توهین به مردم است. مردم آگاهانه با پدیده های اجتماعی مواجه می شوند و نگاهِ منتقد دارند. این توهین به مردم است که فکر کنیم چشم و گوش بسته با پدیده ها مواجه می شوند.
* آیا فضای فرهنگی کشور نوعِ خاصی را از تئاتر انتظار دارد؟ یعنی علاقه دارد که گونه ای خاص را از تئاتر ترویج بدهد؟
فضای فرهنگیِ کشور به دلیلِ عدم شناخت درست از کارکردِ اجتماعی تئاتر نمی تواند گونه ای خاص را انتظار داشته باشد و یا طلب کند. ممکن است درخواستِ تاثیر ابزاری، از تئاتر داشته باشد. تولید نمایش هایی را طلب کند که به تبلیغِ یک امر خاص می پردازند که دیگر تئاتر نیست. وقتی نگاه به تئاتر ابزاری باشد، اصل فهم نسبت به تئاتر غلط است. وقتی درکی از ماهیت تئاتر وجود نداشته باشد، چه بخواهید در نمایشی امری را تبلیغ کنید و یا مانع ترویج آن شوید، اثر منفی خواهد داشت.
* پس اینکه یک گونه ای از تئاتر رشد می کند و یک گونه ی دیگر رشد نداشته را چگونه تفسیر می کنید؟ به اقتضای زمانه است و یا محصولِ جریان های فردی است؟
بله. محصولِ جریان های فردی و یا نیازهای اجتماعی می تواند باشد. محصولِ تاثیر سایر فعالیت ها در تئاتر می تواند باشد. یک وقت هایی نوعی جریان هنری بر اساسِ ذائقه ی عوامانه رشد می کند، در حالیکه نه فقط مسئولین که جامعه ی هنری هم آن را نفی می کند. شبیه نوعی از موسیقی و یا تئاتر که ممکن است خیلی هم طرفدار داشته باشد اما نمی شود تحلیلِ کارشناسی فنی از آن ارائه کرد. ما نوعی تئاتر عامیانه داریم که اگرچه کارکرد خود را دارد و من نمی خواهم آن را نفی کنم اما جایگاهی برای دعوت به اندیشیدن ندارد. یعنی نه جامعه ی فعالان تئاتر و نه دستگاه کوششی برای تبلیغ آن نداشته اند اما رشد کرده، نه از نظر کارشناسی فنی مورد نیاز است و نه از حمایت دولتی برخوردار می شود، اما خیلی رشد می کند.
* ذائقه ی اجتماعی تاثیر گذار است؟
بله. ذائقه ی اجتماعی را راضی می کند. گونه هایی از تئاتر و موسیقی شکل می گیرند و جریان می شوند، چرا که نیاز ذائقه ی اجتماعی را تامین می کنند. وقتی فکری برای جلب رضایت ذائقه ی اجتماعی نمی شود، این نیاز از محل دیگری تامین می شود. چون نیاز به خواستِ اجتماعی به شکل درست هنری پاسخ داده نمی شود، مخصوصا برای نسل جوانی که هنوز اتفاقات جامعه را با نگاهی حاصل از تفکر مستقل نمی بینند، به محضی که نیاز جوان را در یک امر پاسخ نمی دهید، نیاز خود را از محل دیگری تامین می کند. اگر طرح آن نیاز با ممانعت سلیقه ای مواجه نشود و در جای درست به ان پاسخ بدهیم، آن موقع به شکل بد بروز نمی کند. امکان جلوگیری از طرحِ نیازهای اجتماعی وجود ندارد، دست کم می توانم بگویم که در تئاتر، امکان پذیر نیست.
* و این ملاحظات گاها سلیقه ای را می توان یکی از عوامل گسترش شبکه های ماهواره ای به حساب آورد؟
دقیقا. یکی از مشکلات اصلی تلویزیون ما این است که بیش از آنچه راهکار ارائه کند، ممنوعیت دارد. خطِ ممیزی روز به روز وسیع تر می شود و چیزهای بیشتری را محدود می کند. البته، تلویزیون و سینما بنا به ویژگی های خودشان می توانند تاثیر تبلیغی بر مردم بگذارند اما تئاتر نمی تواند بک مسئله ی خاص را به مردم حُقنه کند. تماشاگر تئاتر، تحمیل و حُقنه کردن را پس می زند. کسی که تئاتر می بیند، متفاوت از بیننده ی تلویزیون است. وقتی به سالنِ نمایش می رود، هرچه را که با ذاتِ انسان منافات دارد، پس می زند.
ادامه دارد...
گفت و گو از علی یزدان دوست
نظر شما