به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون دکتر مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن؛ دکتر مجتهد شیستری، پروفسور امین، استاد منوچهر صدوقیسها، سیداحمدمحیط طباطبایی و نوشآفرین انصاری برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ استاد سید عبدالله انوار، استاد نصرالله حدادی، پژوهشگر و تهرانشناس و دکتر نصرالله صالحی، عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان به ایراد سخنرانی پرداختند.
دکتر حسن بلخاری در سخنانی در این مراسم گفت: ایران در سه چهار قرن گذشته تحولات عظیم و بیسابقهای را تجربه کرده است. بیش از چهار قرن گذشته از دل صوفیه، صفویه بیرون آمد و شیخ صفی روح و بنیاد حکومت صفوی گردید. تحولات عظیمی در همه ابعاد به وقوع پیوست و برای نخستین بار پس از ساسانیان حکومتی مقتدر و واحد اجزای پراکنده ایران را به هم نزدیک و متحد ساخت.
وی بیان کرد: گرچه متاسفانه سرانجام و فرجام کار به خوش یمنی و صلابت و صداقت آغاز کار نبود و بر سر ایران رفت آنچه نباید میرفت (حمله محمود افغان). پس از صفویه، نادر و پس از او کریمخان گرچه خوش درخشیدند لکن دولت مستعجل بودند ظهور قاجار ظهور مجدد دولت یکپارچه بود اما گرچه صاحب نامانی بزرگ چون قائممقام و میرزا تقیخان را داشتند لکن با کشتن آنان نشان دادند.
بلخاری توضیح داد: سلسله نجات ایران از جهل و بیخبری و استعمار نیستند. مرگ میرزا تقیخان آغاز انحطاط بود، انحطاطی که سرانجام مسبب آن (ناصرالدین شاه) را در خون خود نشاند. مظفر جانشین او اینک وارث حکومتی شده بود که ایران را به حراج گذاشته بود. طغیان علیه استبداد حاکم صدور فرمان مشروطیت را در 14 مرداد 1284 شمسی سبب شد و این آغاز دوره مشروطیت در ایران بود دورهای بسیار حساس که میتوانست سرآغاز درخشانی برای ظهور یک ایران متکی بر دین و مردم باشد اما چون دولت صفوی سرانجامی دیگر یافت.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت : در این بحث سوالی دارم مشروطیت که چون صفوی جلوههای خیلی خوبی چون ظهور موثر مراجع در جریانهای سیاسی، بیداری مردم، خروج از مطلقه بودن شاهان و ظهور نهادهای دموکراتیکی چون مجلس را داشت چرا چون قدرت گرفت و تهران را فتح کرد و محمدعلی شاه را مجبور به پناهندگی به سفارت روسیه کرد، احمدشاه 13ساله را به قدرت نشاند؟ انتخابی که زمینه ظهور رضاشاه را فراهم ساخت نهضتی که برای دفع استبداد و نجات از ظلم شاهان ظهور کرد خود ناگریز شد به همان جایی پناه برد که بر ضدش قیام کرده بود.
وی افزود: جواب در تحلیل دو نکته است اولاً این طفل نارس بود، زود رس بود. مشروطیت نهضتی جاری در تمامی اقشار جامعه با اتکا به بنیانهای نظریاش نبود بهویژه در درک و فهم آن این نظر واحد وجود نداشت که اگر داشت مشروطه ظرف ظهور مشروعه میشد نه این که نائینی و نوری مقابل هم قرار گیرند در تبیین نسبت میان آزادی و دین. و مشروعه ضد مشروطه و در جریان تحصن برخی متحصن حضرت عبدالعظیم و برخی سفارت انگیس!
بلخاری بیان کرد: قیام مردم، نفی و رد استبداد بود اما مشروطیت برای بعد از پیروزی و رفع استبداد برنامه و ایده نداشت. نفی، محصول احساس فشار و خفقان است اما اثبات ایده و فرهنگ میخواهد. مشروطیت نفی خفقان بود تا اثبات و اجرا و تحقق یک فرهنگ. مشروطیت فاقد این وجه اثباتی بود.
وی در آخر توضیح داد: تکرار میکنم وقتی در جریان مشروطیت همزمان در سفارت انگلیس و صحن عبدالعظیم حسنی بست مینشینند این یعنی چه؟ هنگامی که مشروطه و مشروعه به جای این که ظرف و مظروف شوند مقابل هم قرار میگیرند یعنی چه؟ این نهضت فاقد رهبری بود و مهم تر فاقد برنامهای که بداند بعد از پیروزی چه کند؟ آن چه در نارس بودن این نهضت عرض کردم منظورم این بود.
نظر شما