خبرگزاری شبستان // بیرجند
خورشید حقیقت همواره در آسمان دل های باورمند طلوع می کند و با حضورِ نور، ظلمت های ضلالت غروب می کند و از آن روز که باغبان هدایت، محمد(ص)، پای بر گلستانِ هستی نهاد، با دستان الهی خود بذر حقیقت را در سرزمین وجود انسان ها بیافشاند و معرفت را که دردانه گمشده فطرت ها بود، به ارمغان آورد.
آری؛ از آن روز گل های بینش و بصیرت یکی پس از دیگری شکفتند و در گستره گیتی عطرافشانی کردند و او نماز را آورد تا ستونی محکم برای بنای انسانیت باشد و تندیسی برای تقوا ساخت با حکمِ روزه، و حج را که کنگره ای همه ساله بود، تا مسلمانان دین باور به زیارت خدا و بندگان خدا روند و ... .
و آن گاه که اکسیر معرفت در جان مؤمنان جای گرفت و بُرج های بلند اصول دین و فروع آن از منظر آنان هویدا گشت، حکمی دیگر آمد و حکمی به عظمت همه زیبایی ها و حکمت ها؛ حکم حجاب.
رسول خدا(ص)، آن گاه که شناخت و معرفت، میهمانِ دلهای مسلمانان شد، حکم حجاب را آورد؛ تا با آگاهی و بصیرت آن را پذیرا باشند؛ یعنی احکام دیگر در مکه بیان شد و حجاب در مدینة النبی.
تعریف حجاب
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می شوند و در نگاه اول به نظر می آید هر دو به یک معنا باشند، اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه ها به نکته قابل توجهی می رسیم و آن تفاوت این دو واژه است.
در برخی کتب لغت حجاب را این گونه تعریف کرده اند: الحجابُ: المنعُ من الوصول؛ حجاب یعنی آنچه مانع رسیدن می شود و برخی گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه «وَ مِنْ بَیْنَنا وَ بَیْنَک حِجابٌ»را ذکر کرده اند.
در دیگر کتاب های لغت حجاب را به معنای «پرده» آورده و نوشته اند: امرأةٌ محجوبةٌ (محجّبة)؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی.
با توجه به معانی ذکرشده درمی یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگر چه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است، ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد؛ یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می گویند، که مانع از نگاه نامحرم به آنان می شود.
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.
دیدگاه امام خمینی در مورد حجاب
امام خمینی، پیام آور ارزش های الهی، درباره حجاب و عفاف می فرماید: «توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ ارزشهای شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است ـ چه برای مرد و چه برای زن ـ برای این است که آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه های شیطانی یا دستهای فاسد استعمار پایمال شوند، این ارزشها زنده بشوند.»
آثار فردی و اجتماعی حجاب
آن گاه که از آثار و فلسفه حجاب و عفاف بحث می شود، موارد بی شماری از آثار ذکر می شوند که با نگاهی عمیق فلسفه حجاب را در آن آثار می بینیم. به نظر می رسد جدا کردن این دو مقوله از یکدیگر برای تبیین بهتر، ضروری است. از این رو فلسفه حجاب را که مبحثی مبنایی است و ریشه در پیشینه دینی ما دارد مورد بحث قرار داده و سپس به آثار آن می پردازیم.
حجاب در آیین اسلام
بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. قرآن کریم میفرماید: «و به بانوان باایمان بگو چشمهای خود را فروپوشند و عورتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینتهای خود را، جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسریهای خود را بر سینه خود افکنند و زینتهای خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان همکیششان، کنیزانشان و مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و کودکانی که از امور جنسی بیاطلاعند و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینتهای پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای مؤمنان؛ باشد که رستگار شوید».
پوشش و عفاف از آن جهت که یک امر فطری است و برای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد، در ادیان و مذاهب الهی دارای جایگاه خاصی است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمردهاند و جامعه بشری را به سوی آن فراخواندهاند؛ زیرا حیا و لزوم پوشش به طور طبیعی در نهاد زنان به ودیعت نهاده شده و احکام و دستورهای ادیان الاهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است.
بر اساس اصل لزوم هماهنگی و تناسب آفرینش و قانونگذاری، خداوند لباس و پوشاک را در لابلای نعمتهای بیکرانش به بشر ارزانی داشت و اشتیاق درونی زنان به «حجاب» را با تشریع قانون پوشش مستحکم ساخت تا گوهرِ هستی «زن» در صدفِ پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن در گرداب فساد و تباهی نجات یابد.
بدون تردید جهان بینی و انسان شناسی هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسی و مهمّی در انتخاب نوع و کیفیت پوشش دارد و بر اساس جهانبینی ادیان الاهی که انسان خلیفه خداوند و مرکز و محور جهان هستی است و رسالت کسب معرفت و تهذیب نفس و اصلاح جامعه را بر دوش دارد و حیاتش در جهان آخرت نیز ادامه دارد، باید جسم زن و چشم مرد پوشیده گردد تا غرایز شهوانی مهار و کنترل شود و استعدادهای معنوی و عقلانی بشر در پرتو رهیافتهای فطری و هدایتهای وحیانی شکوفا گردد. گرچه انتخاب لباس و پوشاک برآیند اندیشه و اراده آدمی است، ولی بر بینش و اراده انسانی نیز تأثیر میگذارد و میتواند به عنوان زمینهساز تعالی یا انحطاط فردی و اجتماعی نقش آفرینی نماید.
حجاب در آیین مسیحیت
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سختگیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب میشد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود.
حجاب، حقِ خدا
یکی از نکات اساسی که زمینه ای برای عمل به احکام است، شناخت جایگاه هر چیز در نظام هستی است البته در نظامی که خداوند متعال در جای جای آن دیده می شود و ارتباط اشیاء و اعمال با خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور، بسیاری از مشکلات زندگی بشر حل می شود.
«حق»، به عنوان زیباترین و پسندیده ترین واژه آفرینش در تمامی ادیان و جوامع بشری مورد توجه قرار گرفته است و حقوق و ادای آنها فراتر از زمان ها و مکان ها و اشخاص و ادیان است.
در واقع هر فردی از هر طبقه اجتماعی و از هر دین و ملیت، نسبت به ادای حقوق دیگران حساسیت نشان می دهد و این مطلب، حق و حقوق را فرا زمانی و فرا مکانی می کند.
برخی از اندیشه گران و حکیمان بر این باورند که حجاب، حق اللّه است و در این باره می گویند:
«حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه مال شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد. همه این ها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللّه مطرح است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم. از اینکه قرآن کریم می گوید: هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حدِّ الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می شود عصمتِ زن حق اللّه است.»
واضح است آدمی نمی تواند حقوق الهی را کاملاً ادا کند ولی با انجام برخی کارها می توان رضایت الهی را به دست آورد.
اگر چه حق خدا بزرگ است و قابل ادا نیست، ولی ادای وظایف و اطاعت از خداوند متعال به نوعی ادای حق محسوب می شود. حجاب که امر خدا است و شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروریِ دین آن را واجب کرده است، باید حفظ شود.
حفظ این واجب الهی اطاعت از او است و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است. و هر انسان باورمندی باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومی و ... این حد و حق الهی را ادا کند.
پس حکمت حجاب، سنجش میزان عبودیت و اطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب می توانند اطاعت را، که روح و پیام اصلی عبادات بشر است، اثبات کنند و در زمره اطاعت کنندگان الهی قرار گیرند.
حرمت زن و حجاب
بانوان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی که در دامان خود انسان های پاک و برجسته می پرورانند، دارای حرمت و احترام ویژه ای می باشند. آنان معلمان عاطفه هستند و پیکره اجتماع، با محبت و تربیت آنها استوار خواهد ماند. مفسران و اندیشه گران بر این باور هستند که «قرآن کریم وقتی در باره حجاب سخن می گوید، می فرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قایل شدن برای زن، که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. در قرآن علت و فلسفه حجاب را چنین ذکر می کند که: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین [احزاب، 33/59]، یعنی برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.»
نقش حجاب در کاهش بزه کاری های اجتماعی
افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست.
نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند.
این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نمی شود.
منابع:
1- سایت - باشگاه اندیشه
2- فصلنامه تاریخ درآینه پژوهش، شماره سوم
3- سایت پایگاه حوزه
4- سایت خبرگزاری فارس
پایان پیام/
نگارنده : زهرا رجائی مقدم
نظر شما