به گزارش خبرنگار تئاتر شبستان، جشنواره ی تئاتر رضوی از معدود رویدادهای دینی حوزه ی تئاتر است که همچنان به حیات خود ادامه می دهد. رویدادی که نخستین دوره ی آن در سال ۸۲ و در بخش جنبی جشنواره ی فرهنگی هنری امام رضا (ع) برگزار شد و تا کنون دوازده دوره برگزاری را در شهرهای مشهد، تهران و بجنورد تجربه کرده است. جشنواره ای که هدف از برگزاری ان بازشناسی فرهنگ رضوی و ارائه ی آن در قالب هنرهای نمایشی و همچنین جریان سازی تولید تئاتر دینی در کشور بوده است.
پیام دهکردی، بازیگر مولف تئاتز ایران که در طی دو دهه فعالیت خود آثار قابل توجه ای را به یادگار گذاشته، یکی از داوران دوازدهمین دوره ی جشنواره ی تئاتر رضوی بود. بازیگری که هماره مسائل فرهنگ و هنر، دغدغه ی او بوده و مرور آثار نمایشی او و شناخت اندیشه هایش، او را بازیگری مستقل و صاحب اندیشه معرفی می کند. در حاشیه ی برگزاری این جشنواره در شهر بجنورد فرصتی پیش آمد تا با او درباره ی ساختار جشنواره ی تئاتر رضوی، بحران ها و موانع رشد کیفی جشنواره و راهکارهای موثر گسترش این رویداد گفت و گو کنیم.
* جشنواره های موضوعی اغلب گرفتار شعارزدگی هستند، چرا با وجود کوشش هایی که برای برگزاری همایش ها، چاپ نمایشنامه و تولید متن های نمایشی انجام شده، همچنان این بحران حل نشده است؟
یک وجه ماجرا به پیگیری جدی نیاز دارد. باید کسی یا کسانی پیگیری کنند تا هر آنچه اتفاق افتاده و یا مصوب کارگروهی مشخص است، از مسیر خارج نشود. دیگر اینکه نظارت درستی انجام شود. باید نتیجه ی فعالیت هر همایش و یا کارگروهی محرز باشد، تصویب و اجرایی شود. یعنی مجموعه ای که مسئولیت می پذیرد باید بر همان اساس پیش رود و گزارش های خود را اعلام کند تا به خروجی مطلوب برسیم و نظارت کیفی همواره وجود داشته باشد.
* چرا این راهکارها معمولا در نیمه ی راه رها شده و شکست می خورند؟
چون روح حاکم بر همه ی جریان های فرهنگی و جشنواره ای کشور ما، روح بیلان کاری است. تعداد اجراها برای ما مهم است، اینکه پارسال ده نمایش بوده و امسال پانزده تا. در صورتی که این ها گشایشی ایجاد نمی کند. باید نگاه کیفی و نظارتی وجود داشته باشد که مثلا جشنواره ای در یک سالی به لحاظ کیفی نمره ی یازده می گرفته، در سال یعد هجده باشد و دبیر بعدی برای رسیدن به نمره ی مطلوب تری برنامه ریزی کند. وقتی این اتفاق نیفتد ما به ارائه ی بیلان کاری مراجعه می کنیم، که همایش برگزار کرده ایم، کتاب به چاپ رسیده و غیره. ما تمام ذهن مان را معطوف فعالیت می کنیم، در حالیکه بروز فعالیت مهم تر از نفس فعالیت است. کاری که شما انجام می دهید باید بازخوردی داشته باشد و اگر نداشت، فایده ای ندارد.
* پس اگر بازخوردی وجود نداشته باشد، هر فعالیتی بی اثر است؟
بله. حتی اگر هزار همایش برگزار شود و برترین نمایشنامه نویسان ایران و جهان برای تولید اثر در حوزه ی رضوی دعوت شوند، تا زمانی که پیگیری و نظارت مستمر کیفی بر جریان وجود نداشته باشد، به نتیجه ای نمی رسیم. ما به سخت گیری نیاز داریم و نباید به کار فرهنگی با نگاه تساهل و تسامح نگریسته شود. خروجی نگاه ساده انگارانه به مسئله ی فرهنگ این است، منی که شایسته گی نشستن روی زمین را دارم، روی صندلی بنشینم و توهم این را داشته باشم که نشستن بر صندلی حق من بوده است. وقتی چیزی را ساخته ایم و به جایی رسانده ایم که نمی دانیم باید چه با آن بکنیم، نه کیفیت مدنظر حاصل می شود، نه باورها و اعتقادات به شکل عمیق و فکر برانگیز شکل می گیرد. نتیجه ی این بی فکری ها ملغمه ای است که ما را به انسداد می رساند.
* چرا بسیاری از جشنواره های ما سروشکل مشخصی ندارند و ممکن است با تغییر دبیر جشنواره دستخوش تغییرات گسترده شوند؟
این مشکل همیشگی تئاتر است. تئاتر به یک سازمان نیاز دارد و البته حتی اگر سازمان تئاتر وظایف خود را درست انجام ندهد، اتفاقی نمی افتد. ما نیاز به یک برنامه ریزی مدون و قانون مندی داریم که هیچ فردی نتواند آن ها را بر اساس سلایق شخصی به سمت دیگری تغییر بدهد. در هیچ کجای جهان اینجوری نیست که وقتی نفر عوض شده، جهان مجموعه کن فیکون شود. باید کارگروهی تشکیل شود تا با آسیب شناسی و نیاز سنجی مقدمات تشکیل شورای سیاستگذاری را فراهم کنند. پس از آن، شورای سیاستگذاری نه به شکل تشریفاتی که مطالبه گر شکل بگیرد و آدم ها در آن مجموعه تصمیم گیری کنند. در آن صورت، بنیان و شاکله ی جشنواره شکل گرفته و هر دبیری که بیاید در ادامه ی آن حرکت می کند.
* در واقع دبیری که در چنین شرایطی اداره ی جشنواره ای را بر عهده می گیرد، گاه ناچار به انجام تغییرات است؟
بله. تا زمانی که بستر لازم فراهم نشود، هر دبیری در ادامه ی این مسیر حرکت می کند. دبیری می آید و ناچار به تغییر بخشی از جریان است، چرا که بخشی از بنیان ها ممکن است غلط باشند. چرا غلط است؟ چون همه چیز در یک فرایند آنی، هیجانی و شورمند اتفاق افتاده است. اگر خشت های اولیه ی هر رخداد فرهنگی با درنگ و کار تحقیقاتی اتفاق افتاده باشد، اجرای ساده ای دارد. در پیش تولید کار دشوار است. آنجاست که کار پیچیدگی دارد. جشنواره ی رضوی و هر جشنواره ی دیگری اگر این اتفاق ها را داشته باشد، ماندگار می شود و در غیر این صورت نه. در جشنواره های اغماری به شکلی تجدید خاطرات تلخ شکل می گیرد، انگار فیلمی را ده سال قبل دیده اید و حالا در قالب یک نمایش با آن مواجه می شوید.
ادامه دارد...
گفت و گو از علی یزدان دوست
نظر شما