به گزارش خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت رئیس مکتب جعفری که در همه علوم دانشمند و عالم بود، با حجتالاسلام والمسلمین احسن، کارشناس امور دینی حوزه علمیه گفتوگو کردهایم که متن آن را در زیر میخوانید؛
ـ دلیل این موضوع که امام صادق را صاحب مذهب جعفری میدانند چیست؟
امام صادق در بین سالهای ۱۱۵ ـ ۱۴۸ قمری فرصتی را پیدا کرد که بر رلوی علوم مختلف کار کند. این در حالی بود که پیش از امام صادق و پس از ایشان هیچ گاه چنین فرصتی برای ائمه اطهار پیش نیامد. همین موضوع نشان میدهد که چرا ایشان را رئیس مکتب جعفری مینامند. این مکتب مدیون امام صادق و نهضتی است که ایشان در جامعه ایجاد کردند.
علت پدید آمدن چنین فضایی آن بود که حکومت حکومت بنیامیه رو به ضعف رفته بود و ابتدای ایجاد شدن حکومت جدید بنی عباس بود. در چنین فضایی امام صادق روش علمی را انتخاب کردند و با اهداف و برنامههایی که داشتند به پیگیری این موضوع پرداختند و معتقد بودند که در این شرایط، مقابله علنی و جنگ نمیتواند کارساز باشد.
ـ لطفاً درباره ارتباط امام صادق با ادیان مختلف و تاثیری که ایشان در این رابطه به جا گذاشتند برای ما بگویید.
ایشان ارتباط بسیاری در این دوران با پیروان ادیان مختلف داشتند. امام صادق شاگردان زیادی را پرورش دادند که گاه میگویند ۴ هزار و بلکه 20 هزار نفر از آنها یاد شده است. ایشان همچنین شرایط فرهنگی خاصی را ایجاد کردند و به ایجاد دانشگاه جعفری پرداختند. دانشگاهی که افرادی مانند هشام بن حسن، محمد بن مسلم، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر، جابر بن حیان در آنها مشغول به یادگیری علوم بودند. هر یک از این افراد دانشمندان بزرگی در عالم اسلام شدند.
امام صادق از همه ادیان شاگردانی داشتند. نه فقط از ادیان مختلف، بلکه ایشان شاگردانی از فرق مختلف نیز که گاه به هیچ چیزی اعتقاد نداشتند نیز داشتند که از آن جمله میتوان ابن ابی العوجا اشاره کرد. امام صادق از فرصت ایجاد شده استفاده میکردند و با آنان به مناظره میپرداختند. ایشان با تربیت شاگردان خود به سمت تخصصی شدن علوم پیش رفتند. جابربن حیان بیش از ۵۰۰ رساله علمی در ریاضیات دارد. ابو زراره در حوزه فقه و شاگردان دیگر در حوزههای مختلف دیگر صاحب رساله هستند.
ـ نحوه تعامل امام صادق با شاگردان ایشان به چه صورت بود؟
در دوره امام صادق همه ادیان مختلف به مدینه میآمدند. بر این اساس امام صادق این خطر را احساس کردند که با حضور این افراد ممکن است زمینه تضعیف عقاید مسلمانان ایجاد شود. از این رو امام صادق به پرورش شاگردان مختلف اقدام کردند و روش بسیار مناسبی با آنها داشتند و از مناظرات علمی استقبال میکردند.
افراد زیادی امام را به مناظره دعوت و امام، شاگردان خود را برای این کار اعزام میکردند. برای مثال مردی شامی به نزد امام آمد و خواستار مناظره شد که میگفت شنیدهام شما به تمام سوالات پاسخ میدهید. امام فرمودند در چه موردی سوال داری؟ مرد شامی گفت در کیفیت قراهت قرآنو امام رو به یکی از شاگردان کردند و گفتند با این شخص به مناظره بپرداز. مرد مقاومت کرد و گفت میخواهم با شما بحث کنم. امام صادق فرمودند اگر قانع نشدی بیا و با من بحث کن. شاگرد امام و آن مرد شروع به مباحثه کردند تا اینکه مرد قانع شد. مرد باز گفت در حوزه فقه سوال دارم. باز همین رویه توسط امام پیش گرفته شد و آنقدر ادامه یافت که مرد گفت دیگر سوالی ندارم.
امام صادق مناظرات علمی را در دستور کار خود قرار دادند و از عقاید سایر ادیان و سوالات و اشکالات آنها استقبال میکردند. یکی از شاگردان امام صادق در حین مناظره عصبانی شد. فرد مقابل به او گفت، «اگر تو از شاگردان صادق آل محمد(ص) هستی، باید بدانی که ایشان هیچ گاه با ما این گونه مناظره نمیکرد و سخن نمیگفت. در موارد بسیاری سوال داشتم و به ایشان حتی توهین کردم، ولی ایشان بسیار خردمندانه و با متانت و به دور از خشم با ما برخورد و صحبت کردند.»
همچنین افرادی از اهل سنت بودند که بزرگان آنها مانند ابوحنیفه با امام به مناظره میپرداخت. از وی نقل شده است که «در طول عمرم عالم و دانشمندی را بزرگتر از صادق آل محمد ندیدم که عالم به همه علوم بود.
امام صادق به ابوحنیفه میگفتند بر اساس قیاس خود فتوا نده. اصول شرع را از ما اهل بیت بیاموز. اگر قیاس کنی، قوانین فقهی زیر سوال میرود. برای مثال امام صادق به او میگفتند، نماز مهمتر است یا روزه، ابوحنیفه میگفت نماز. امام میفرمودند پس چرا قضای نماز بر زن حائض واجب نیست، ولی قضای روزه واجب است؟ بر این اساس امام تاکید میکردند که فقه ما با قیاس سازگار نیست.
نظر شما