به گزارش خبرنگار شبستان، احمد شاکری، نویسنده و منتقد عصر دیروز در سومین نشست از سلسله گفتوگوهایی در حوزه رویکردها در داستان دفاع مقدس با بررسی کتاب نگهبان تاریکی که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، گفت: از جمله موقعیتهای مورد علاقه ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس موقعیت صلح در ضمن جنگ است. تمرکز ادبیات سیاه دفاع مقدس بر این موقعیت درصدد تحقق اهداف متعددی است. نخست آنکه در مخالفت با جنگ و انواع مختلف آن اصل جنگ را مورد تردید قرار دهد. هدف دوم به چالش کشیدن اصول اعتقادی و دینی تجویزکننده جنگ و دفاع از اندیشه دینی در مقابل ارزش های عام و خواسته های عام انسانی است.
شاکری ادامه داد: سومین هدف، نمایش صلح و تقابل آن با جنگ است. نکته و هدف دیگر تمرکز بر نقاط اشتراک به جای نقاط افتراق و تاکید بر نقاط اشتراک فرامذهبی و فرااعتقادی است. داستان آب در این فضا رخ می دهد. از جمله نکات مطرح در ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس اعتماد به دشمن است. این اعتماد تلاش دارد تا تصویر رایج را درباره دشمن بودن دشمن به چالش بکشد، در داستان آب نیز همین اتفاق می افتد.
وی خاطرنشان کرد: در ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس مقاصد شخصیتهای داستانی ناظر بر حفظ زندگی دنیوی و بهره مندی از مواهب آن است. این شخصیتها عموما بی آرمان و بی اعتقادند و اساسا نگره دینی بر رفتار و اعمال شان صادق نیست. آنچه در داستان آب دیده می شود نیز از این دسته است.
شاکری تصریح کرد: از جمله پیش فرض های ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس که بعضا نویسندگان نسل اول ادبیات دفاع مقدس را نیز با خود همراه ساخته آشناییزدایی از ادبیات دفاع مقدس است. این گروه با این تحلیل غلط به این نتیجه رسیده اند که ادبیات داستانی دهه 60 و مرامنامه آن در انعکاس ارزش ها، آرمان ها و حماسه های دفاع مقدس ادبیاتی تاریخ مصرف دار و تمام شده است.
این منتقد ادبی با اشاره به داستان " یکی خوابیده زیر درخت کنار" یادآور شد: از جمله خصوصیات مشترک داستان های مجموعه نگهبان تاریکی ابهام در روایتگری کنش داستانی و ضعف پیرنگ در این داستان ها است، به نحوی که گویا آنچه داستان درصدد بیان آن است نه عملی تمام شده، معنی دار و کامل که تنها یک موقعیت است. این موقعیت ها بعضا برش هایی از عملی کامل در جهان نفس الامری داستان هستند که قبل و بعد آن از چشم مخاطب پوشیده مانده است.
وی با اشاره به داستان " آصف خروس ندارد" گفت: منطقی که در جریان ادبیات داستان سیاه دفاع مقدس در توصیف جبهه وجود دارد در روایت از بازماندگان جنگ در شهرها نیز دیده می شود. مجروحان جنگی که آسیب دیدگان جنگ هستند موضوعات مورد علاقه این جریان برای روایت اند. نقطه تمرکز ادبیات سیاه بر خسارت هایی است که این افراد متحمل شده اند. مجروحان جنگ جان خود را بر سر جنگ گذاشته اند و اکنون چیزی جز درد و بی مهری از سوی اطرافیان، جامعه و خانواده عایدشان نشده است تا جایی که آرزوی مرگ می کنند و حتی اطرافیان شان را برای کشتن خود ترغیب می کنند. در این دیدگاه جانبازان جنگ تاریخ مصرف شان تمام شده است و جامعه و مدیران دولتی خواهان نابودی آنها هستند. این فضا در داستان " آصف خروس ندارد"، دیده می شود.
شاکری در مورد داستان "در را باز کن" تصریح کرد: سه موقعیت قرین شکست نظامیاند؛ شهادت، اسارت و فرار از جنگ. ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس بیش از شهادت یا اسارت به فرار علاقه نشان داده است. شهادت ورود به عالم غیب و زندگی ابدی است. اسارت به گواه تاریخ دفاع مقدس و ارزش های حاکم بر آن مشمول پایداری است اما فرار با این دو متفاوت است. فرار از جنگ ضمن آنکه مقدمه ای بر شکست نظامی است گویای ترس و زبونی و تردید فردی نیز هست. "در را باز کن" داستان فرار از خط نبرد است.
این نویسنده در مورد داستان " کاتب " خاطرنشان کرد: همانند برخی داستان های مجموعه نگهبان تاریکی در داستان کاتب نیز شاهد جنگ شخصیت اصلی با دشمن نیستیم. در ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس دشمن مقوله ای مجهول است و هر جنگی معلول جهل به دشمن است.
وی با بیان اینکه داستان "ساقه پلاتین" جزو مبهم ترین داستان های نگهبان تاریکی است، افزود: دنیای راوی دنیایی است که از جنگ و اشخاص و حتی آثار جنگ نیز فاصله گرفته است. روایت از دفاع مقدس در نگاه نویسندگان سیاه روایتی تلخ است. از آنجا که خود جنگ تلخ بوده روایت از آن نیز هیچ ضرورتی ندارد و واجد لذت و افتخاری نیست. راویان سیاه نویس دفاع مقدس می نویسند که جلوی جنگ را بگیرند.
شاکری با اشاره به اینکه "نگهبان تاریکی" داستان محوری این مجموعه است، اظهار داشت: ویژگی متمایز این داستان حضور یکی از شعائر دینی و برخی شیعی و بلکه بالاترین اعمال در آن یعنی زیارت ابا عبدالله الحسین (ع) است. نویسنده این مجموعه همواره تلاش داشته است تا از روایت اموری که رنگ و بوی دینی دارند و جزو شعائر و آداب دینی محسوب می شوند، پرهیز کند شاید بدان سبب که وجود این امور را نوعی شعاری نویسی می دانسته است. به نظر می رسد آنچه در نگهبان تاریکی و دیگر داستان های این مجموعه آمده است، اساسا تناسبی با معرفت حسین (ع)، اهداف و فلسفه قیام عاشورا و حیات سیاسی و معنوی شیعه ندارد و از معارف آن به دور است.
این منتقد ادبی بیان کرد: داستان نگهبان تاریکی شاهد خوبی برای این حقیقت است که ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس تا چه حد از فرهنگ عموم مردم دور است، تا چه میزان مردم از برخی نویسندگان ما جلوترند. آیا می توان انکار کرد که در واقعه بی نظیر اربعین سیل میلیونی ایرانیان همگام و هم سفره، همدل و همسفر مردم عراق و دیگر کشورها برای زیارت می روند و جاذبه معنوی امام حسین (ع) همه تفاوت ها و گذشته ها را از میان می برد؟
وی با اشاره به داستان "کی اولین شوت رو می زنه" عنوان کرد: این داستان با داستان های دیگر مجموعه تفاوت آشکاری دارد. این تفاوت به محصولی است که روایت به دست می دهد. گمشده اصلی این داستان همانند دیگر داستان های سیاه دفاع مقدس دین و منزلگاه دینی است. آیا آنچه در جبهه حق موجب آرامش می شود بازی و سرگرمی است یا اینکه یاد خدا باعث آرامش می شود؟
شاکری در مورد داستان " آتش " گفت: آنچه داستان آتش را از دیگر آثار این مجموعه متمایز می کند، توجه به امر مقدس است. نویسنده در این داستان به وضوح با شبیهسازی حضور موسی در کوه طور " انک فی الوادی المقدس طوی" و آتشی که بر فراز آن کوه برافروخته شد و خدا به واسطه آن با موسی سخن گفت، اسیران فراری زندان های عراق را موید به امر قدسی و غیبی می داند. داستان آتش به لحاظ منطق وقوعی به یک معجزه وابسته است. ساختار داستان هیچ توضیحی درباره چگونگی و چرایی این واقعه نمی دهد.
نظر شما