آیا  ملاقات با امام زمان(عج) ممکن است؟

خبرگزاری شبستان: ملاقات با حضرت مهدى(عج) و بيان حكايات آن، داراى آثار و فوايد فراوانى است و تأثير بسزايى در اثبات غيبت و طول عمر آن حضرت(عج) دارد. اين مسئله موجب تقويت ايمان و باور افراد و ترويج فرهنگ و انديشه مهدويت مى شود.

به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، سوالی مطرح است که آيا ملاقات با امام زمان(عج) براى انسان هاى عادى امكان پذير است؟

 

بحث ملاقات و ديدار با امام زنده - ولى غايب از ديده ها - حسّاس، مهم و پرجاذبه است. ابتدا بايد بدانيم دورانى كه در آن قرار داريم، دوران غيبت امام زمان(عج) است. بنابراين انتظار ديدار و ارتباط، امرى برخلاف حكمت و مصلحت امر غيبت است.

بنابراين، هر چند نعمت ديدار سيماى نورانى امام، نعمتى بسيار ارزشمند و يكى از الطاف الهى است؛ ولى اگر بنا بر مصالح و شرايطى، لازم باشد امام، غايب شود و پنهانى و در خفا زندگى كند و يا اينكه طلب ديدار، خطرى را متوجّه آن حضرت(عج) كند؛ در اينجا بايد راضى به قضاى الهى شد و حفظ سلامتى امام را بر هر چيزى مقدّم دانست. با توجّه به اين مقدمه احتمال ديدار آن حضرت(عج)، يا عدم امكان آن بررسى مى گردد.

 

انواع ملاقات و مشاهده:

رؤيت و ديدار حضرت مهدى(عج) مى تواند به چند شكل باشد:

1- رؤيت، به معناى ديدن به دو صورت است:

الف. گاهى ايشان در جمعى و مراسمى شركت مى كنند؛ مردم ایشان را مى بينند؛ ولى نمى دانند كه امام زمان(عج) اند.

ب. در هنگام مشاهده حضرت متوجّه نيستند؛ ولى بعد متوجّه و يا معتقد مى گردند كه آن شخصيت حضرت حجّت(عج) بوده است.

2- فيض حضور، به معناى ديدن حضرت و شناخت ايشان همراه با سؤال و جواب؛ يعنى، افزون بر اينكه حضرت را ديده و شناخته است؛ از ايشان نيز سؤال كرده و با وى به گفت و گو پرداخته است. اين مرحله و رتبه از همه بالاتر و ارزنده تر است.

3- شهود، گاهى ممكن است؛ برخى بزرگان از راه سير و سلوك و مكاشفه با حضرت ارتباط برقرار كنند.

4- ديدار در خواب» ؛

ديدگاه ها در مورد ملاقات و مشاهده:

درباره امكان ديدار يا مشاهده امام عصر(عج) چند ديدگاه وجود دارد:

1- انكار ديدار يا مشاهده ؛

2- پذيرش ديدار يا مشاهده ؛

3- امكان آن به صورت محدود و خاص (جمع بين دو نظريه).

هر يك از اين ديدگاه ها، داراى ادله و شواهدى است كه با توجّه به آنها، تنها مى توان به صورت محدود و خاصى امكان ديدار را پذيرفت و توفيق تشرف را شامل افرادى خاص دانست. در اينجا به بررسى اجمالى دلايل مخالفان و موافقان مى پردازيم:

يك. دلايل مخالفان ملاقات

به نظر اينان، در عصر غيبت كبرى، امكان ديدار، مشاهده و ارتباط با امام مهدى(عج) وجود ندارد و برابر دستور آن حضرت، مدعى ديدار را بايد تكذيب كرد. عالمان و بزرگانى چون شيخ مفيد در المسائل العشرة فى الغيبة، محمد بن ابراهيم نعمانى در الغيبة، فيض كاشانى در وافى، كاشف الغطا در رساله حقّ المبين و... اين نظريه را پذيرفته و مستنداتى براى آن ذكر كرده اند كه مهم ترين آنها توقيع شريف امام (علیه السلام)  به على بن محمد بن سمرى است.

در اين توقيع امام مى فرمايد: «به نام خداوند بخشنده مهربان، اى على بن محمد سمرى! خداوند اجر برادران دينى تو را در سوگ تو افزون كند. تو زندگى را شش روز ديگر بدرود خواهى گفت. كار خويش را سامان بخش و به كسى در مورد جانشينى خود [در نيابت خاصه] وصيّت نكن كه غيبت كامل كبرى آغاز گرديده و ظهور جز به اذن الهى تحقّق نيابد و آن، پس از مدّتى دراز و قساوت دل ها و آكنده شدن زمين از جور و ستم خواهد بود. آگاه باشيد هر كس پيش از خروج سفيانى و صيحه آسمانى ادعاى مشاهده ما را داشته باشند، سخت دروغ گو و افترا زننده است و...»[1].

براساس روايتى نيز حضرت در ميان مردم زندگى مى كند و آنان را مى بيند و مى شناسد؛ ولى مردم آن حضرت را نمى شناسند و اين به معناى نفى ادعاى رؤيت و ديدار است: «اگر زمين يك ساعت از حجّت خالى باشد، ساكنان خود را فرو خواهد برد. حجّت مردم را مى شناسد؛ ليكن آنان او را نمى شناسند! همان گونه كه يوسف مردم را مى شناخت و آنان او را نمى شناختند»[2].

علاوه بر اين روايات، ادله ديگرى را نيز مى توان در تأييد اين ديدگاه ارائه كرد ؛ از جمله:

1- ديدار و مشاهده، منافى با غيبت و پنهان زيستى امام زمان(عج) و الزامات و بايسته هاى اين دوران است. در اين دوران امام ناشناس زندگى مى كند و تنها بر اوضاع مردم اشراف دارد.

2- اين ديدارها و ارتباط ها، احتمال خطر جانى را براى حضرت به وجود مى آورد و سلامتى و حفظ جان او را با خطر رو به رو مى كند. اگر دشمنان اندك اطلاعى از اين موضوع داشته باشند، به يقين عليه آن حضرت اقدام كرده و تهديدى جدّى خواهند بود.

3- يكى از حكمت هاى غيبت و پنهان زيستى امام عصر(عج)، امتحان شيعيان است؛ چون بر اثر طولانى شدن غيبت، گروهى از مردم منكر وجود حضرت مى شوند و از عقيده خود بر مى گردند، اما اين ديدارها و مشاهده ها، امكان امتحان شيعيان را از بين مى برد و پنهان زيستى امام، تبديل به زندگى نيمه حضورى مى شود.

4- اين ديدارها و مشاهده ها، منجر به سوء استفاده عده اى كج فهم و سست ايمان مى شود و هر كس از اين نمد، كلاهى براى خود مى دوزد و دكّانى  باز مى كند، وجود اين سوء استفاده ها - چنان كه متأسفانه الان به عيان مشاهده مى شود - منجر به نوعى هرج و مرج و رخنه در ايمان مردم مى شود و هيچ راهى نيز براى مقابله با آن وجود ندارد.

5- در سايه ادعاهاى نادرست و گاهى شيّادانه و بيان داستان ها و حكايات ضعيف و شخصى، انحرافاتى ايجاد و خرافاتى رايج مى شود و پيامدهاى سوئى به همراه دارد كه در بعضى از مناطق و شهرها نمونه هايى از آنها مشاهده شده است.

6- ديدار و ملاقات با اولياء اللّه - به خصوص آنانى كه در جامعه حضور مستقيم ندارند - لياقت و شايستگى بالايى مى خواهد كه در بسيارى از مدعيان مشاهده، وجود ندارد.

7- ترويج ايده ديدار و توصيه هاى مختلف جهت ملاقات و مشاهده، عدم گرفتن نتيجه مناسب جوّ يأس و بدبينى و نااميدى ايجاد مى كند.

8- شيعيان وظيفه و تكليفى براى ديدار امام غايب ندارند. بلكه مكلّف به صبر و بردبارى در اين دوران و انتظار مثبت و سازنده هستيم.

دو. دلايل موافقان ديدار

بر اساس اين ديدگاه، ملاقات و مشاهده حضرت مهدى(عج) در عصر غيبت كبرى امكان پذير است و منعى در آن نيست.

سيد مرتضى مى گويد: «ما قطع نداريم كه دست كسى به امام نمى رسد و بشر نمى تواند او را ملاقات كند» و «... ممتنع نيست كه امام براى برخى از دوستانش ظاهر گردد، كسانى كه ترسى از آنان نيست»[3].

شيخ طوسى نيز تصريح مى كند: «ما تجويز مى كنيم كه بسيارى از اوليا و قائلين به امامت او، به خدمتش رسيده و از او نفع مى برند»[4].

از نظر سيد بن طاووس نيز: «گرچه امام الان از جميع شيعيان غايب است؛ ولى ممتنع نيست كه جماعتى از آنان به ملاقات حضرت مشرّف شده، از گفتار و كردار ايشان استفاده كنند و از ديگران كتمان نمايند...»[5].

براى اثبات اين ديدگاه، دلايلى چند اقامه شده كه به بعضى از آنها اشاره مى شود:

1- دليل عقلى

مردم هميشه به امام نياز دارند و غيبت او از جامعه، به معناى عدم حضور نيست؛ پس او در بين مردم زندگى مى كند و تا زمان ظهورش، در زمين است. نتيجه آنكه ديدن و رؤيت كسى كه داراى زندگى طبيعى است و مثل ساير مردم، مسكن، خوراك، پوشاك و رفت و آمد دارد، هيچ گونه منع عقلى ندارد؛ زيرا كسى كه به طور طبيعى در ميان مردم زندگى مى كند، از نظر عقل قابل ديدن است و مخفى بودن و نديدن ايشان بر خلاف انتظار و خلاف قانون طبيعى است.

2- دليل روايى

امام صادق (علیه السلام)  مى فرمايد: «لابُدّ لصاحب هذا الامر من غيبة و لابُدّ له فى غيبته من عزلة و نعم المنزل طيبة و ما بثلاثين من وحشة»[6] ؛ «صاحب اين امر، به ناگزير غيبتى دارد و در دوران غيبت، از مردم كناره مى گيرد و نيكو منزلى است [مدينه] طيبه و با سى  تن، وحشتى نيست».

اين حديث دلالت دارد كه حضرت، بيشتر در مدينه و اطراف آن است و سى تن از موالى و خواص با او، همراهند كه اگر يكى بميرد، ديگرى به جاى او مى نشيند[7].

در روايتى آن حضرت، به يوسف (علیه السلام)  تشبيه شده كه از ديده ها پنهان و ناشناس بود و مردم او را مى ديدند ؛ ولى نمى شناختند: «اما سنّةُ من يوسف فالستر يجعل اللّه بينه و بين الخلق حجابا يرونه و لا يعرِفونه»[8].

امام رضا (علیه السلام)  فرمود: «خضر از آب حيات نوشيد و تا نفخ صور زنده است ؛ نزد ما مى آيد، به ما سلام مى كند صدايش را مى شنويم ؛ اما خودش را نمى بينيم... خداوند در دوره غيبت، به وسيله او غربت و تنهايى قائم ما را به انس و الفت بدل خواهد كرد»[9].

اين روايت و نيز آنچه در اين زمينه نقل شده، گواه آن است كه برخى از بزرگان و نخبگان از دوستانش، آن حضرت را زيارت كرده اند و در اين هيچ ترديدى نيست[10].

3. دليل عمومى (داستانها و حكايتهاى ديدار)

در كتاب هاى بسيارى، داستان ها و اخبار گوناگونى نقل شده كه امكان ارتباط با آن حضرت در غيبت كبرى را نشان مى دهد.

بزرگانى چون قطب الدين راوندى در الخرائج، ابن طاووس، محدّث نورى در نجم الثاقب و... داستان هايى در اين زمينه نقل كرده اند و... در كتاب هاى مختلفى از تشرّفات عده اى چون ابن قولويه، بحرالعلوم، مقدس اردبيلى و... سخن به ميان آمده است. تعداد حكايات نقل شده مبنى بر ديدار آن حضرت در بيدارى، از نظر كثرت متواتر است، به طورى كه يقين پيدا مى كنيم كه فى الجمله ديدارها و ملاقات هايى با آن حضرت بوده است...[11] و چون از افراد صادق و با  ايمان نقل شده، قابل اعتماد است.

محدّث نورى مى گويد: «ما روشن كرديم جواز ديدن حضرت را در غيبت كبرى، به طور مستوفى در رساله هاى جنّة المأوى و نجم الثاقب [و] شواهدى بر اين مطلب ذكر كرديم كه ترديد باقى نماند و از سيّد مرتضى و شيخ الطائفه و ابن طاووس تصريح بر اين مطلب را آورديم و براى آنچه درباره تكذيب مدعيان رؤيت آمده، تأويلاتى ارائه كرديم»[12].

آخوند خراسانى (صاحب كفايه) در تأييد اين ديدگاه مى فرمايد: «در زمان غيبت، عادتا ديدار ممكن نيست ؛ گرچه احتمال تشرّف برخى از افراد صالح و اوحدى به خدمتش داده مى شود و احيانا او را نيز مى شناسند»[13].

محقّق نائينى نيز مى گويد: «اما در زمان غيبت، عادتا رؤيت حضرت ممكن نيست. آرى، گاهى در زمان غيبت براى اوحدى از افراد صالح، تشرّف به خدمت حضرت و گرفتن حكم از ايشان، امكان پذير است»[14].

اين ديدارهاى محدود و استثنايى و با پنهان زيستى و غيبت امام زمان(عج)، منافاتى ندارد و چون از طرف خود آن حضرت و با اراده او صورت مى گيرد، خطرى را براى ايشان به وجود نمى آورد. وظيفه ما نيز تلاش جهت برقرارى ارتباط روحى و معنوى با حضرت و عمل به خواسته ها و دستورات او است. به يقين اگر ما از گناهان دورى و به تكاليف دينى خود عمل كنيم، مورد توجّه و عنايت آن حضرت بوده، از دعاها و تفضّلات ايشان بهره مند خواهيم شد. حتّى در زمان امام عسكرى (علیه السلام)  و عصر غيبت صغرى - كه ديدار و مشاهده امام منعى نداشت و هنوز در پرده غيبت كامل قرار نگرفته بودند - تنها عده معدودى از صالحان و پرهيزگاران مى توانستند او را زيارت كنند.

وقتى كه امام حسن عسكرى (علیه السلام) ، فرزند پنج ساله خود را به وكيلش احمد بن اسحاق قمى نشان داد ؛ به او فرمود: «يا احمد بن اسحاق! لولا كرامتك على الله و على حُججه لا عَرَضتُ عليك ابنى هذا»[15]؛ «اى احمد بن اسحاق! اگر منزلت و كرامت تو در نزد خدا و حجّت هاى او نبود، اين فرزندم را به تو نشان نمى دادم».

از طرفى بايد توجّه كنيم كه بيشتر داستان ها و حكايات نقل شده در مورد ديدار و مشاهده، نمى تواند صحيح باشد و نبايد به همه آنها ترتيب اثر بدهيم. اشخاص مدعى مشاهده و ديدار - اگر مؤمن و صالح باشند - ممكن است در خواب او را زيارت كرده و يا با يكى از ملازمان و مأموران آن حضرت ملاقات كرده باشند. حتّى احتمال دارد ديدارهاى بسيارى روى داده باشد كه كسى از آنها آگاه نشده و به كسى هم نقل نشده است (چنان كه بزرگانى چون مقدّس اردبيلى و بحرالعلوم و... خود ادعايى در اين زمينه نداشتند و تنها شاگردان و خواصّ آنها پى به موضوع برده و آن گاه با اصرار و الحاح، موضوع را از زبان ايشان شنيده اند). به هر حال بايد نقل اين گونه داستان ها و حكايات، محدود و گزينشى باشد و از گسترش دامنه آنها جلوگيرى گردد.

4- دليل اصولى (اجماع)

از ديگر شواهدى كه بر امكان ارتباط در عصر غيبت ذكر كرده اند، «اجماع» است ؛ يعنى، عالمى، سخنى از حضرت مهدى(عج) شنيده و آن را به جهت اينكه تكذيب نشود در قالب اجماع بيان مى كند. اين اجماع، تشرّفى بوده و نشانگر ارتباط عده اى از علما با امام زمان(عج) است.

محقّق تسترى در كشف القناع مى گويد: «برخى از بزرگان و حاملان اسرار ائمه (علیهم السلام) ، مسائلى را از امام عصر(عج) دريافت كرده اند و چون امكان اعلان آن نبوده، با عنوان اجماع از نظر امام زمان(عج) ياد مى كنند»[16].

5- دعاها و اذكار

نقل بعضى از دعاها و اذكار منسوب به حضرت مهدى(عج) در عصر غيبت كبرى، دليل ديگرى بر امكان ديدار و مشاهده آن حضرت است؛ زيرا اين ادعيه و آثار، از راه تشرّف و ملاقات با حضرت قابل انتقال و نقل است و نقل كنندگان آن نيز مشخّص و شناخته شده مى باشند (چون ابن طاووس و...). از طرفى دعاها و اذكارى نيز در كتاب ها مبنى بر راه هاى ديدار و ملاقات امام (علیه السلام)  نقل شده كه مؤيّد اين معنا است؛ چنان كه در دعاى عهد مى گوييم: «اللّهم ارنى الطلعةَ الرشيدة والغَرّة الحميدة واكحل ناظرى بنظرةِ منّى اليه».

ملاقات با حضرت مهدى(عج) و بيان حكايات آن، داراى آثار و فوايد فراوانى است و تأثير به سزايى در اثبات غيبت و طول عمر آن حضرت دارد. اين مسئله موجب تقويت ايمان و باور افراد و ترويج فرهنگ و انديشه مهدويت مى شود.

سه. امكان ديدار به صورت محدود

مستندات و دلايل هر دو ديدگاه قابل نقد و خدشه است و نمى توان به طور كامل آنها را پذيرفت يا رد كرد. مهم ترين دليل مخالفان ديدار، توقيع شريف امام زمان(عج) است كه از نظر سندى و دلالى قابل بحث و تفسير است.

بر اساس روايات مختلف هر چند آن حضرت در ميان مردم حضور دارد و حتّى در مراسم حج شركت مى كند؛ اما شناخته  نمى شود و اين مسئله قيد ندارد و مطلق است.

از نظر موافقان ديدار، رواياتى هست كه بر اساس آنها عده اى از خاصّان به حضور امام (علیه السلام)  مى رسند. به نظر مى رسد اين افراد، عده اى از خواصّ و اولياء اللّه  هستند كه از مردم منفك شده و به امام زمان(عج) پيوسته اند و در هيچ حالى خود را معرّفى نمى كنند. امكان ارتباط و ديدار نيز فقط براى اينان وجود دارد[17].

با بررسى اين آرا و نقدها، به روشنى ثابت مى شود كه اصل كلى در زمان غيبت كبرى، بر عدم ملاقات و ارتباط با آن حضرت استوار است و ما هيچ تكليف و يا دستورى مبنى بر تقاضاى ديدار و رؤيت نداريم و هيچ دليلى نيز وجود ندارد كه ما سعى كنيم با دعا، چله نشينى، ذكر و اوراد و... حتما به محضر آن امام همام مشرّف شويم. حتّى به جهت سوء استفاده هاى فراوانى كه از اين امر شده، بايد به شدّت از آن دورى كنيم و تنها به فكر ارتباط روحى و قلبى با امام زمان(عج) باشيم.

البته به يقين بزرگانى چون بحرالعلوم، ابن طاووس، مقدّس اردبيلى و... به محضر آن حضرت مشرّف شده و او را زيارت كرده اند؛ اگرچه خود، ادعايى در اين زمينه نداشته اند ؛ ولى اين ديدارها را تأييد كرده اند.

هم چنين آن حضرت نيز در موارد ضرورى و نياز، به يارى گرفتاران و محتاجان شتافته و به دستگيرى از آنها پرداخته است. از اين رو مى توانيم بگوييم كه امكان ديدار و مشاهده حضرت در عصر غيبت كبرى، به صورت خيلى محدود و يا بر اثر ضرورت وجود دارد و اين توفيق و سعادت بزرگى است كه شامل عده اى خاص و اندك مى شود. لذا مفاد حديثى كه در نفى مشاهده است ؛ به معناى نفى ادعاى ملاقات و مشاهده به طور پيوسته و دائمى قبل از ظهور است و يا نفى ادعاى ظهور حضرت به طور اختصاصى براى عده اى خاص مى باشد و يا نفى ارتباط اختصاصى همانند نواب اربعه مى باشد و يا نفى ادعاى رؤيت به اختيار خود است.

پی نوشت ها:

 [1]. بحارالانوار، ج 51، ص 260، ح 7 ؛ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 297.

[2]. الغيبة النعمانى، ص 14.

[3]. تنزيه الانبياء، ص 182 و 184.

[4]. كلمات المحققين، ص 63.

[5]. الطرائف، ص 185.

[6]. كافى، ج 1، ص 340 ؛ بحارالانوار، ح 52، ص 153.

[7]. بحارالانوار، ج 52، ص 158.

[8]. كمال الدين، ج 2، ص 29 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 224.

[9]. اثبات الهداة، ج 3، ص 490، ح 229.

[10]. على سعادت پرور، ظهور نور ترجمه الشموس المضيئه، ص 115.

[11]. محمد صدر، تاريخ غيبت كبرى، ص 121.

[12]. مستدرك الوسائل، ج 3، ص 519.

[13]. كفاية الاصول، ج 2، ص 291.

[14]. فرائد الاصول، ح 2، بحث اجماع.

[15]. بحارالانوار، ج 52، ص 23، ح 16.

[16]. كشف القناع، ص 230.

[17]. براى مطالعه اين نقدها ر.ك: چشم به راه مهدى، ص 78 - 104.

برگرفته از «مهدویت و دوران ظهور»  نوشته رحیم کارگر

کد خبر 641259

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha