به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، در کتاب «حدیث انتظار 1» از مجموعه کتاب های تبلیغ معارف مهدوی که به همت جمعی از نویسندگان توسط معاونت تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت منتشر شد است، در مطلبی با عنوان «سوژههای سخن در عرصه فرهنگ انتظار» به روایت حجتالاسلام مهدی ماندگاری آمده است:
روش های بلاغ و بیان فرهنگ انتظار
ما فرهنگ انتظار را می توانیم با روش های مختلف برای طلاب بیان کنیم که آنها برای مردم بیان کنند:
روش تحلیل مفهومی فرهنگ انتظار:
الف. روش بیان چیستی و ماهیتشناسی فرهنگ انتظار
اینکه فرهنگ انتظار چیست و چه ماهیتی دارد؟ در این زمینه باید گفت:
1- فرهنگ انتظار یک مکتب تربیتی است.
2- یک مکتب پویاست و ایستا نیست.
3- یک مکتب انقلابی است، لیبرال و محافظهکار نیست.
در ایام فاطمیه میگفتم که فکر نمیکنید آن هایی که به امام غایب(عج) خیلی میپردازند، ولی به امام حاضر نمیپردازند حقه باز هستند؟ چون امام غایب را هر جور دلشان میخواهد توجیه میکنند، اما امام حاضر را باید اطاعت کنند. اینها رفتند دنبال امام غایب، چون او را هر طور دلشان بخواهد، بیان میکنند.
ب. روش بیان چرایی فرهنگ انتظار؟
1- فلسفه غیبت؛ فلسفه غیب را میگوییم عدم قابلیت بشر در بهرهبرداری از امام و ولی خدا؛
2- فلسفه انتظار؛ تربیت برای کسب قابلیت؛
3- فلسفه ظهور؛ فلسفه ظهور هم استفاده از امام برای استفاده از نعمات در مسیر بندگی.
«انعمت علیکم نعمتی بِشَرْطِهَا وَشُروُطِهَا وَاَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» تفسیر این است که در ذیل آیه «لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»(تکاثر/ 8) یک سؤال ظاهراً بیشتر نمیشود و آن هم در مسیر بندگی، آیا از امامت استفاده کردی یا نه؟ از هدایت الهی استفاده کردی؟ یا نه؟
فلسفه ظهور، هدایت بشریت است. این داخل چرایی است. چرا مهم است؟ چون واقعاً استفاده از نعمات برای بندگی را نمیدانیم. چون از امام استفاده از نعمات برای بندگی را نمیدانیم چون از امام استفاده نکردیم.
ج. روش بیان چگونگی فرهنگ انتظار
از نگاه کلی، مراحل مختلفی را باید مطرح:
1- باور و ایمان به:
الف) عزیز بودن حضرت(عج)
ب) ضر خود و ضر در تشخیصها، در واقع عطش و احساس ضر «یَآ أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ»(یوسف/ 88) یعنی ما واقعاً احساس ضرر نکردیم. احساس ضرر تا در خواص ما ایجاد نشود، حرکت رو به جلو پیش نمیآید.
همه را هم آیه 88 سوره مبارکه یوسف دارد، ایمان و باور به عزیز بودن حضرت و به ضرر خود و ضرر در تشخیص ها، ما در تشخیص های غلط گیر کردیم. حتی آن هایی که فکر میکنیم درسته، غلط است.
2- تلاش حداکثری «جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ» (یوسف/ 88):
همه میآیند اما عده ای حداقلی، عدهای حد وسطی و عده ای حداکثری یک عده آمدند برای جمهوری اسلامی ایران فقط رأی دادند، یک عده برای جمهوری اسلامی فقط پول دادند یک عده هم جان دادند، این جان دادن سه درصد بیشتر نبودند، ما میگوییم مردم ایران نمونه هستند تازه شهید داده ها سه درصد هستند، در کل جنگ یک میلیون خانواده ایثارگر داشتیم، میشود یک سی ام یعنی سه درصد، تعارف هم نداریم.
حاج آقا قرائتی یک مثال خیلی زیبایی بیان فرمودند: توی راهپیمایی ها پیرزنی کاسه 2 ریالی دست میگرفت و کنار تلفن همگانی می ایستاد بعضی ها فکر میکردند گداست، ولی میگفت نه، من هم میخواهم کاری بکنم، دیدم نمیتوانم کاری بکنم 2 ریالی آوردم که شما رزمندگان که میخواهید یا خانه هایتان تماس بگیرید، مشکل پول خرد نداشته باشید.
3- احساس فقر (با تمام تلاش و داراییها) «فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ» (یوسف/ 88).
مشکل ما این است که امام به ما فرمود: انقلاب هر چی جلوتر میرود باید بیشتر احساس نیاز کنیم «إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ» (یوسف/88).
4- احساس گناه: «یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ» (یوسف/88).
البته در آیه 89 هم آمده: «هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ» (یوسف/89). احساس کمکاری و گناه هست. احساس که حق را ادا نکردیم.
د. روش تربیتی
تربیت نسل منتظر
1- فردی
2- خانوادگی
دشمن فهمید اگر دامن ها را آلوده بکند، دیگر مردی به معراج نمی رود، ای مردم اگر می خواهید تربیت شدگان شما به درد امام زمان (عج) بخورد، باید در سه مرحله کاشت، داشت و برداشت جدی باشید.
الف) کاشت
- طهارت جوانی؛ درست دشمن نقطه مقابل را القاء میکند تا داماد و عروس نشدی حالت رو ببر، تا عروس و داماد نشدی مال خودتی.
- طهارت انتخاب؛ وقتی کسی را انتخاب میکنی، فقط به عشق و کیف خودت فکر نکن، یعنی، طهارت نطفه.
ب)داشت
لقمه پاک، شیر پاک، محیط پاک (محیط رحم، محیط دامن، محیط خانه) و مربی پاک (مسجد، هیأت و روحانیت).
ج) برداشت
که مال خود فرد است. ولی مادرها یک نقش دارند. تقاضای والدین از فرزندانشان این است یک کاری کن، دعا درست کن باشی، یک کاری کن رو سفیدکن باشی. یک کاری کن شفیع باشی، بتونی شفاعت کنی.
3- اجتماعی. بحث اجتماع را مقام معظم رهبری (حفظهالله) مطرح کردند، نهضت اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی که زمینه ساز ظهور است، که ما در مرحله شکلگیری دولت اسلامی و جامعه اسلامی هستیم.
سوژههای کلی سخنرانی با محوریت فرهنگ انتظار
بعثت، غدیر، عاشورا، انقلاب اسلامی، ظهور
رابطه این پنج واژه: در بعثت اتفاقی افتاد، غدیر تکمیل شد، عاشورا نقض عهد شد، انقلاب شروع کرد به اعاده حیثیت و ظهور نقطه اوج است.
عناصر فرهنگ انتظار
1- ایمان به غیب، «أَلَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»(بقره/3). خمیر مایه پذیرش دین و قرآن و عترت ایمان به غیب است.
2- نیاز به غیب و علم
3- پرسش و پذیرش
4- اطاعت
5- تسلیم
6- سبقت تا شهادت. (اصلیترین مدال فرهنگ انتظار شهادت است).
آسیبشناسی فرهنگ انتظار
1- به جای ولی زنده، سراغ ولی غایب رفتن
ما امید به آمدن ولی غایب داریم، ولی الان جایی سراغش را نداریم، پس الکی جایی آدرس ندهیم که حتماً آقا اینجاست.
2- به جای وظایف منتظر، سراغ علایم ظهور رفتن.
3- به جای اسناد قطعی، سراغ اسناد ظنی رفتن. (مثل بیان خواب)
4- به جای دشمن امروز مهدویت، سراغ دشمن دیروز ولایت رفتن.
5- به جای در دل حضرت جا گرفتن، آرزوی دیدن کردن، در جمکران جوانی گفت: چاه امام زمان (عج) کجاست؟ گفتم: چکار داری؟ گفت: می خواهم نامه بنویسم و حضرت را ببینم، گفتم: اگر حضرت گفت: نمی خواهم تو رو ببینم چی؟ گفت: چرا؟ گفتم؛ خب ریخت و قیافه ات به آنچه حضرت می خواهد نمی خورد. اگر در چشم امام زمان(عج) بودی هم مهم نیست، باید در دل امام زمان(عج) باشی.
6- زمان ظهور مشخص کردن(توقیت) که این با مبنای اسلام سازگاری ندارد.
7- افراط و تفریط در مهر و قهر حضرت. حضرت طبیب است، طبیب شاید بیشتر از چاقوکش چاقو زده باشد، اما برای حیات، حضرت قرار است به جامعه بشریت حیات بدهد تا جایی که بشود هر عنصر نامطلوبی را اصلاح بکند جایی که استخوان سیاه سرطانی و علف هرز باشد، باید قطع شود. منطق هم میگوید باید قطع شود.
چند نکته برای ارتباط مبلغ با مخاطب
1- اولین نکته این که ما تواضع داشته باشیم. در سلام کردن پیش قدم باشیم. مردم آخوند خاکی و خودمونی و کسی که خودش را نمیگیرد را دوست دارند، شاید سوار ماشین مدل بالا بشود ولی خودش را نگیرد.
2- مدعی هم خیلی نباشیم، من احساس می کنم، اگر مدعی باشیم، مردم خوششان میآید، حال او را بگیرند.
من حتی در جمع نخبگان رفتم. بعضی از رفقای خوب ما از اول آمدند، علمیت خودشان را به رخ اینها بکشند. اینها هم موضع گرفتند. من گفتم نمیدانم، چرا برای شما گفتند، من حرف بزنم؟ من که چیزی ندارم من باید بیایم از شما استفاده کنم، ولی حالا از باب تذکر به خودم چند مطلب میگویم. آخرش گفتند این جزء بحث هایی بود که خیلی استفاده کردیم، حتی در دروس عالی هم کسانی که خیلی مدعی هستند، زیاد شاگرد تربیت نمیکنند.
3- ساده حرف زدن (شیرین گفتن)، گاهی فکر میکنیم اگر گنده حرف بزنیم، میگویند این خیلی باسواد است بارها به من گفته اند، که شما بحث ها را سبک میکنی، گفتم نه، من مباحث را سبک میکنم نه ساده؟ «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْر»(قمر/ 17) قرآن می فرماید اگر ساده نکنید نمی فهمند.
خداوند انشاءالله ما را عامل به اینها قرار دهد، به آبروی محمد(ص) و آل محمد(ص)
نظر شما