به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: صبح چهارشنبه،۱۴ تیرماه میزبان نشست «آتش به اختیار؛ مخاطبان و راهبردها» بود. در این نشست بنا بود حجت الاسلام علی ذوعلم، دکتر عباس عبدی و مهدی جمشیدی به ارایه نظرات خود بپردازند که با وجود اعلام قبلی پژوهشگاه، حجت السلام ذوعلم در نشست حضور نداشت و در نتیجه جلسه با حضور دوتن دیگر از صاحبنظران برگزار شد.
در ابتدای این نشست عباس عبدی به عنوان اولین سخنرانی با اشاره به برخی سوءتعبیرها از سخن مقام معظم رهبری در مورد مسئله آتش به اختیار اظهار کرد: از همان زمان که این قضیه مطرح شد از آن جهت که یک اصطلاح نظامی بود واکنش هایی به وجود آمد چرا که این اصطلاح در حوزه فرهنگ مطرح و به کار گرفته شد.
وی ادامه داد: برخی معتقد بودند که این اصطلاحی که مطرح می شود می تواند آغازی در حوزه فرهنگ باشد؛ من همان موقع یادداشتی نوشتم بر این مبنا که هر تعبیری که از این اصطلاح بکنیم بی معنی خواهد بود که اگر از آن تعبیر غیرقانونی کنیم و توضیح دادم در مورد این قضیه که فارغ از اینکه آتش به اختیار چه چیزی است باید ببینیم چه چیزهایی نیست، بنابراین آتش به اختیار عمل غیر قانونی نیست. وقتی رابطه با فرمانده و کسی که در جبهه حضور دارد قطع شد این اختیار به او داده شده است که چنین رفتاری داشته باشد، اما امور فرهنگی همیشه این ظرفیت را دارد که با تعبیر بد مواجه شود.
عبدی تصریح کرد: گوینده از اصطلاحات جاافتاده استفاده می کند ولی همیشه این ظرفیت هست که موجب می شود از اصطلاح سوءتعبیر شود؛ لذا دوهفته نمی شود که رهبری تعابیر نادرست نسبت به آتش به اختیار را تبیین و نسبت به مسئله آتش به اختیار مقصود را مشخص کردند؛ بنابراین، فارغ از این مسئله این تعبیر که ایشان مطرح کردند متمرکز بر فرهنگ بوده است هرچند که تعمیم به حوزه های دیگر نیز داده شده است اما در زاویه رهبری متمرکز بر حوزه فرهنگ بوده است.
عبدی با بیان اینکه هیچ قراردادی طبق قانون نمی تواند مخالف اصول باشد، افزود: اگر تولید فرهنگی نداشته باشیم نمی توانیم قانون بگذاریم که کسی فرهنگ تولید نکند. فرهنگ چیزی نیست که از بالا تزریق شود و اگر هم چنین بوده باشد نتیجه ناموفق بوده است مثلا در حکومت های کمونیستی کار تزریق فرهنگ خاص به جامعه صورت گرفت که ناموفق بود. در واقع نمی توان با تزریق پول و امکانات و ایجاد محدودیت برای عده ای دیگر فرهنگ درست کرد بنابراین همانطور که گفتم ذات فرهنگ، آتش به اختیار است.
وی گفت: اگر مقایسه ای بین فرهنگ مذهبی قبل و بعد از انقلاب داشته باشیم بسیاری از موارد روشن می شود چرا که چند تفاوت اساسی در این میان وجود داشت. در حال حاضر نظام در ایران روی کار آمده است که نه تنها مانع فعالیت های مذهبی نیست که آن را تشویق می کند و از منابع مالی عمومی هم استفاده می کند تا فرهنگ مذهبی را رشد دهد؛ بنابراین آزادی برای بسط فرهنگ مذهبی با گذشته قابل مقایسه نیست.
عبدی با بیان اینکه قبل از انقلاب با پول های محدود و منابعی که مردم داشتند کارهایی در حوزه مذهب انجام می شد، افزود: آن موقع فشار برای حجاب نبود و این مسئله به خواست خود فرد بود و چه بسا این امکان وجود داشت که او باحجاب هم بشود.
عبدی در بخش دیگری از مباحث خود با تاکید بر اینکه در سیاست نمی توان کنش فرهنگی داشت، بیان کرد: با این حال فرهنگ با همه اینها متفاوت است، یک فیلمساز خودش به تنهایی فیلمساز است، یک شاعر خودش تک و تنها شاعر است، در فرهنگ هم که نگاه کنیم همه را منفرد می بینیم مثل سعدی، حافظ و دیگران اما در سیاست نمی توان این رویکرد را دید چرا که در این گستره حتما باید تشکیلات داشته باشیم ولی با این وجود هم در بدترین و ابتدایی ترین حکومت ها می توان بهترین نویسنده ها را داشت چون فردیت نویسنده را نمی توان از او گرفت بنابراین تمام فرهنگ باید آتش به اختیار باشد.
وی ادامه داد: در واقع آنچه که باید محور می بود از سوی رهبری مطرح شده که همان آتش به اختیار در حوزه فرهنگ است؛ حال فرد چه گرایش مذهبی داشته باشد چه گرایش انقلابی داشته باشد و چه لاییک باشد، این مسئله در همه حوزه هاست. این ذهنیت که فکر می کنیم برای دیگران از جای دیگری خط مشی می دهند درست نیست در همین مملکت زمان شاه کاخ جوانان درست کردند که این مراکز به دنبال این بود که فرهنگی را از بالا تزریق کند و در مقطعی هم موفق بود ولی چون از بالا بود پس زده شد. در خاطرات خود آنها آمده است که در یکی از کاخ های جوانان (که پایین تر از حسینیه ارشاد بود) و از مجموعه های مهم برای آنها تلقی می شد وقتی به طور مقطعی بررسی کردند دیدند که مشتریانشان کم است ولی از حسینیه ارشاد جمعیت بیشتری بیرون می آمد و این برایشان علامت سوال بود. همین مسئله نشان می دهد که فرهنگ نمی تواند از بالا باشد بلکه باید در متن جامعه ایجاد شود.
عبدی گفت: فرهنگ برای عده خاصی نیست حتی یک روستایی هم می تواند فرهنگ بسازد. از نظر من در تولید فرهنگ محدودیتی وجود ندارد، از نظر من خطاب رهبری کسانی اند که می گویند طرفدار انقلاب هستند و آنچنان که باید کار نکردند، وگرنه اتفاقا دیگران این پیام را بهتر از آنها گرفتند. گاهی جایی پول زیادی می گیرند و فکر می کنند کار فرهنگی خوبی تولید می شود، درست است پول شیرین است ولی با پول صرف نمی توان مسئله فرهنگ را حل کرد؛ تا پول می آید سر و کله آدم های رانتی هم پیدا می شود جایی که پول در فرهنگ ریخته شد نتایج درست گرفته نمی شود، باید ذهنیت ها اصلاح شود.
نظر شما