به گزارش خبرنگار شبستان، محمد حسینی، نویسنده عصر دیروز در نشست " جریان شناسی رمان ایرانی از عامه پسند تا نخبه گرا " که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، گفت: دارای سنت شنیداری هستیم. ما این سنت را در طول زمان با خود آوردیم. به عنوان مثال شاهنامه نقل می شده است. حتی خیلی از نقال ها سواد نداشتند و مطالب را حفظ می کردند زیرا سواد در کشور ما مخصوص قشر خاصی بود.
حسینی با بیان اینکه در عنوان نشست از عامه پسند تا نخبه گرا ذکر شده است، عنوان کرد: این کمی شبهه ایجاد می کند. این دو واژه دو ژانر هستند و لزوما یکی ما را به دومی نمی رساند. قالبی که به عنوان داستان در صد سال اخیر مطرح می شود قالب بومی است و این اشکالی ندارد. هر زمانه و دوره ای زبان و بیان خود را داراست. زمانی مردم احساس کردند که سیاست باید از دربار خارج شود و بدین ترتیب داستان شکل گرفت.
وی با اشاره به اینکه در کشور ما و در جهان طبقه متوسط مخاطب داستان بوده است، بیان کرد: با شکل گیری صنعت چاپ کتاب به شکل عمومی تری به دست مردم رسید. اولین کتاب هایی که پدید می آیند چند ویژگی مشترک دارند. آنها نگاه انتقادی به جریان جامعه دارند و عموما حالت دون کیشوت وار و سفرنامه دارند. اگر سیاست نامه ابراهیم بیگ را خوانده باشید، می دانید که شخصی در خارج از ایران دارد کتاب احمد را می خواند. ابراهیم بیگ عشق زیادی به ایران داشته و برای اینکه ثابت کند طالب اف اشتباه کرده اما در سفر به ایران متوجه می شود که اینطور نیست و سرانجام سر از دارالمجامین درمی آورد.
این نویسنده تصریح کرد: ادبیات عامه پسند اساسا یک سری ویژگی های روشن در سراسر جهان دارد. ادبیات عامه پسند ادبیاتی است که مردم آن را دوست دارند. کسانی که تولیدکننده ادبیات عامه هستند باید به تمایلات مردم توجه داشته باشند مردم قهرمان سازی، حادثه، حکایت عاطفی و عاشقانه را دوست دارند و به معجزه بسیار علاقه مندند. نویسندگان مهمی در قبل از انقلاب در حوزه رمان عامه پسند داشتیم که از جمله آنها می توان به مستعار، فاضل، صدرالدین الهی و حجازی اشاره کرد. پس از آن کار به ر اعتمادی و قاضی زاده می رسد. ماجرای سینما بر روی بحث پاورقی نویسی ما اثر گذاشت. دهه 40 تلویزیون به ملزومات ما اضافه شد. رقابت با سینما و تلویزیون دشوار بود و رمان های عامه پسند ما افت کردند و سرشار از حوادث، پراکنده گویی، قهرمان سازی ها و تاکید بیش از حد به خوشگذرانی داشتند که بتوانند با آن جریان رقابت کنند. از اینجا رمان عامه پسند ایرانی را ارزشگذاری کردند و آن را فرودست دانستند.
حسینی بیان کرد: ادبیات عامه پسند باید به غیر از مردم خواسته یک گروه دیگر را نیز حفظ می کرد و آن خواسته حکومت ها بود. در سرزمین ما به لحاظ سابقه تاریخی روند سنتی حکومت ها این است که در همه چیز دخالت می کنند و نویسندگان عامه پسند باید مراقب حکومت ها می بودند. این نویسندگان باید خواسته های حکومت را مورد توجه قرار می دادند که برایشان مشکلی ایجاد نشود. یکی از ویژگی های ادبیات عامه پسند همسویی با سیاست های حکومت مرکزی است. این ویژگی بعد از انقلاب هم اتفاق افتاد.
وی خاطرنشان کرد: مردم علاقه مند به مثلث های عشقی و سدهای محکم بر سر راه عاشق و معشوق هستند و تلاش برای شکستن این سدها. بعد از انقلاب روابط عاشقانه کمی زیر سوال رفت. نویسندگان ترفندهایی را پیدا کردند به عنوان مثال اگر چند پسر در خانواده بودند یکی باید به مسجد می رفت و دیگری به جبهه. ادبیات عامه پسند مدام خود را بازتولید می کند. ما ناچاریم برای قضاوت در مورد پدیده های اجتماعی به شرایط خود نگاه کنیم. در دوره طلایی در کشور ما تیراژ کتاب ها صد هزار بود و سپس به 5-6 هزار رسید. زمانی مردم می گفتند کاش به جای این کتاب ها، کتاب های بهتری می خوانند مثلا به جای کتاب های ر اعتمادی کتاب های دولت آبادی را می خواندند. الان طوری شده است که هر کس کتاب بخواند باید جلویش تعظیم کرد. کسی که امروز کتاب می خواند، فرهیخته است. تلگرام و اینستاگرام آدم ها را باسواد نمی کند با خبر می کند، بی سوادی بدترین معضل جامعه است. کتابی که تولید می شود و فردی دو ساعت آن را می خواند کتاب ارزشمند است.
نظر شما