خبرگزاری شبستان//یزد
مسجد فرط مسجدی است ساده با معماری خشت خام در محله دارالشفا که بنیان آن به نیمه اول قرن دوم هجری در زمان امامت امام صادق (ع) می رسد.
بر اساس برخی روایات امام رضا (ع) در مسیر حرکت مدینه به مرو مدتی در این مسجد عبادت و از حمام مسجد استفاده کرده است. یکی از نگهبانان قطب الدین حاکم یزد بیمار پیسی داشته به حمام رفته و حمام را قرق می کنند تا کسی داخل نشود.
قطب الدین زنگی امام رضا (ع) را می بیند و به برکت حضور امام رضا (ع) شفا پیدا می کند و مسلمان می شود و بعد ها فوت می کند و آرامگاهش در این مکان مورد احترام مردم است و به مزار زنگیان مشهور است که منابع تاریخی این را سند حضور امام رضا (ع) در مسجد فرط بیان می کنند.
ساختمان کنونی مسجد، به عهد صفویه مربوط است و با اقداماتی که پس از طی مراحل و تشریفات قانونی در تاریخ 15/10/75 به شماره 1825 از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور به عمل آمد، این مسجد در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و ابلاغیه آن در تاریخ 3/11/75 به شماره 10437 به استانداری ارسال شده و در آن جا در تاریخ 9/11/75 به شماره 11684 مضبوط شده است.
در شهر آفتابی آیینه دار ها
آنجا که از قنوت و قناعت، قنات هاست
آنجا که اختران به زمین رشک می برند آنجا که با طنین اذان مهر می دمد
لبها پر از ترنم الله اکبرند
بسیار مسجد است و یکی مثل فرط نیست
این دیگر است و آن همه انگار دیگرند
اینجا نسیم از نفسی میرسد غریب
آنی است اندر آن که مرا می کشد به خویش آنی است اندر آن و ندارد بروز هم
ای کاش خشت و خاک خموشی نمی گرفت
اسرار می گشود و زبان رموز هم
این خشت ها خراب کدام آسمانی اند؟ تسبیح کیست زمزمه دارد هنوز هم؟
**
اینجا که خاک سرمه چشمان انجم است
اینجا که پیش رهگذران قدر آن گم است
وقتی که فتنه های خراسان شیوع داشت
روزی گذشت مردی از آیینه و بلور مردی که رهگشای افق های دور بود
مردی که وارث قلم و عشق و نور بود
مردی که آسمان به سلامش خضوع داشت
مردی که می چکید بهار از طراوتش مردی که لحظه لحظه خدا را طلوع داشت
اینجا گزید منزل و چندی درنگ کرد
تسبیح و ذکر و راز و نماز و رکوع داشت
زان پس گذشت و راهی تنهای طوس شد
بر او چه قصه رفت بماند چه دردناک!
او رفت و تا همیشه حسرت دلم گرفت تنها زمین ز غربت شمس الشموس شد
این شد که شعرهای ترم را دریغ سوختاین شد که هر چه رفت به رنگ فسوس شد.
غلامرضا محمدی(کویر)
پایان پیام/
نظر شما