خبرگزاری شبستان//قم
پنجم شوال سال 60 هجری قمری مسلم بن عقیل، نماینده امام حسین(ع) به منظور اجابت دعوت کوفیان از امام حسین(ع)، وارد کوفه شد که با استقبال خونین آنان روبرو شد.
مسلم بن عقیل نوه ابوطالب از قبیله بنی هاشم بود. مسلم در زمان خلافت عمویش علی(ع) از جانب وی متصدی منصبهای نظامی در لشگر اسلام بود. در دوران حسن بن علی(ع) مسلم در خدمت او بود. سپس در زمان حسین بن علی(ع) وی به عنوان نماینده و برای بررسی اوضاع و گرفتن بیعت از مردم کوفه، عازم این شهر شد و توانست از 18 هزار نفر بیعت بگیرد.
چرا مسلم بن عقیل؟
دلیل انتخاب مسلم به نمایندگى از سوى امام حسین (ع) و اعزام به کوفه، علاوه بر خویشاوندى نزدیک وى با آن حضرت، شجاعت، دلاورى، کاردانى، ایمان قوى و ثبات قدم او بود. حضرت در نامه اى که به کوفیان نوشت و همراه مسلم فرستاد، وى را "برادر و فرد مورد اعتماد" خود یاد کرد و این نشان دهنده صلاحیت بالاى اوست.
در بخشى از این نامه چنین آمده است:"... اینک من برادرم، عموزاده ام و شخص مورد اعتمادم از خانواده خویش؛ یعنى مسلم بن عقیل را به سوى شما فرستادم و او را مأمور کردم که از حال شما و از کار و نظرتان به من گزارش دهد. اگر به من چنین خبر دهد که رأى بزرگان و صاحبان فضل و خرد شما، همانند چیزى است که قاصدانتان گفتند و در نامه هایتان نوشته شده است، به خواست خدا به زودى به سویتان خواهم آمد... ."( شیخ مفید، ارشاد، ص 204)
مسلم بن عقیل، دو راهنما از مکه انتخاب کرد و به سوى کوفه عزیمت کرد و پس از بیست روز با همه دشواریهاى راه و شرایط نامناسب اجتماعى، خود را به کوفه رساند و در خانه مختار ثقفى که از شیعیان على بن ابى طالب(ع) بود، مستقر شد و بتدریج، تماسها و برنامه هایش را به صورت مخفیانه آغاز کرد.
با عوض شدن والی کوفه نعمان بن بشیر و سر کار آمدن ابن زیاد شرایط برای فعالیت مسلم سخت شد و والی در صدد سرکوب فعالیتهای وی برآمد.
مسلم در دوران اختفا ابتدا مدتی در منزل مختار ثقفی اقامت کرد و سپس به منزل شریک ابن اعور رفت. از آنجا که شریک از بزرگان کوفه و بیمار بود ابن زیاد تصمیم گرفت برای عیادت به منزل وی بیاید. شریک و مسلم چنین برنامه ریزی کردند که مسلم در منزل پنهان شود و پس از ورود ابن زیاد هنگامی که شریک به او علامت داد، وی را بکشد. اما پس از ورود ابن زیاد و علامت شریک، مسلم از کشتن وی ابا نمود. پس از رفتن ابن زیاد وقتی علت را از وی پرسیدند، گفت: به یاد جمله ای از حضرت محمد(ص) افتادم که در آن گفته بود مسلمان به ترور کسی را نمیکشد.
از آن جا که ابن زیاد، برای سرکوبی انقلابیون به دنبال رهبر این نهضت در کوفه یعنی مسلم می گشت، مسلم می بایست جای امن تر و مطمئن تری انتخاب میکرد، بنابراین مقر و مخفیگاه خود را تغییر داد و به خانه هانی رفت.
اعزام مسلم به کوفه
وقتی امام حسین(ع) پاسخ مردم کوفه را نوشت، بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خدا طلب خیر کرد، سپس مسلم بن عقیل را احضار کرد، او را از دعوت اهالی کوفه و گفته های آنان آگاه ساخت و پاسخ نامه کوفیان را به دست او سپرد تا به قصد کوفه حرکت کند.
امام به او فرمود:" تو را به سوی مردم کوفه می فرستم. خدای متعال به زودی آنچه را که می خواهد و برایت می پسندد، محقق خواهد کرد. امیدوارم که من و تو در مقام شهیدان جای بگیریم. با استعانت از خدا به طرف کوفه حرکت کن و چون به کوفه رسیدی به خانه قابل اعتمادترین شخص کوفه برو."
مسلم بن عقیل از مکه به مدینه رفت، ابتدا به مسجد پیامبر(ص) رفت و نماز گزارد، با خانواده اش وداع کرد و سپس به همراه دو نفر از قبیله قیس راهی کوفه شد. اما آنها پس از خروج از مدینه راه را گم کردند، همراهان مسلم از شدت تشنگی از ادامه مسیر باز ماندند، مسلم هم به تنهایی و با تلاش بسیار از روی نشانه ها راه را یافت و خود را برای اجرای فرمان حسین(ع) به کوفه رساند.
سفارشات امام حسین(ع) به مسلم
محدث قمی می نگارد:"وقتی فرستادگان و نامه های کوفیان از حد گذشت و تعداد نامه های آنان به 12هزار رسید، امام حسین(ع) در جواب آنان نامه ای بدین گونه نوشت:" من برادر، پسرعمو و شخص مورد اعتماد خاندانم، مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم... ." و سپس او را برای بیعت گرفتن راهی کوفه نمود و حضرت مسلم را به تقوا، حسن تدبیر و مدارا نمودن مأمور کرد و به مسلم فرمود:" چنانچه دیدی مردم کوفه درباره بیعت با من متحد بودند، جریان را برایم بنویس. "
حضرت مسلم بنا به فرمان امام به سمت کوفه حرکت نمود. پس از رسیدن به کوفه مردم، اظهار مسرت و خوشحالی کردند و دسته دسته به حضور آن حضرت آمدند. مسلم نامه امام را برای آنان تلاوت کرد و ایشان با شنیدن مضمون نامه، گریان شدند و با مسلم بیعت نمودند."
اقدامات مسلم در کوفه
مسلم در کوفه مشغول جمع آوری نیروها و سلاح های جنگی شد، ابو ثمامه صائدی چون سلاحهای جنگی را خوب می شناخت، مامور خرید سلاح شده بود. جاسوسان بنی امیه که از کار نعمان بن بشیر (حاکم کوفه) ناراضی بودند، در نامه ای به یزید نوشتند:" اگر کوفه را لازم داری، هر چه زودتر تصمیم مناسبی بگیر."
یزید، ابن زیاد را که در آن زمان والی بصره بود، برای امارت کوفه برگزید. معاویه ضمن وصیتی به یزید، ابن زیاد را برای مقابله با شورش احتمالی عراق تعیین کرده بود. ابن زیاد که در بصره پیام آور امام حسین(علیه السلام) را اعدام کرده بود، راهی کوفه شد تا با سختگیری بیرحمانه ای که از پدرش به ارث برده برد، شورشیان این شهر را سرکوب کند.
تهدید، مهم ترین ابزار برای ابن زیاد و کارآمد ترین وسیله برای سرکوبی مردم عراق بود. او در همان آغاز بزرگان شهر را فراخواند و به آنها گفت:"غریبه ها و کسانی را که یزید فرمان دستگیری آنها را داده است و نیز خوارج و کسانی را که در پی ایجاد اختلاف و دودستگی هستند، باید به او معرفی کنند و اسامی آنها را بنویسند، اگر کسی در این باره مسئولیتش را انجام نداد، مسئولیت اقدامات این افراد، بر عهده او خواهد بود و حاکم نیز خونش را حلال خواهد کرد، در آن صورت ریختن خونش و گرفتن مالش مجاز است."
دستگیری و شهادت
ابن زیاد سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع مطیع خویش ساخت. با ایجاد جو رعب و وحشت و دستگیریها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و از دور مسلم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه تنها ماند به گونهای که از 18هزار نفر که با او پیمان بستند به هنگام مغرب تنها30 نفر باقی ماندند و شب هنگام حتی یک نفر هم باقی نماند. مسلم شب به خانه طوعه رفت و پس از آنکه جایگاه او برای ابن زیاد معلوم شد نیروهایی فرستاد، مسلم از خانه بیرون آمد و در کوچه ها و میدان شهر یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد، او را به قصرابن زیاد بردند.
مسلم در آنجا سه وصیت کرد که مسلما به وصیت سوم عمل نشد. اول 700 درهم بدهکارم آنچه دارم بفروشید و وام را بپردازید، دوم جسدم را در گوشه ای به خاک سپارید و سوم به حسین بن علی(ع) خبر دهید که به کوفه نیاید. پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد، به دستور ابن زیاد، او را بالای قصر برده، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند، سر مسلم را همراه سر هانی نزد یزید فرستادند. مرگ مسلم بن عقیل، روز هشتم ذیحجه سال 60 روز عرفه بود.
آن روز، تنی چند از سرداران اسلام هم دستگیر شده و به شهادت رسیدند و اجساد مطهرشان در کنار آن دو قهرمان رشید به خاک سپرده شد و کربلای کوچکی در کوفه بر پا شد.
در پی این شهادت ها که وضع کوفه اینگونه بحرانی و اوضاع نامساعد بود، کاروان امام حسین(ع) هم که از مکه به سوی کوفه حرکت کرده بود به سوی این شهر می آمد.حسین بن علی(ع) در یکی از منازل میان راه، خبر شهادت این سه یار وفادار خویش را شنید.
شهادت مسلم بن عقیل، هانی بن عروه و عبدالله یقطر، امام را ناراحت کرد و امام فرمود:"انا لله و انا الیه راجعون" و اشک در چشمانش حلقه زد. چندین بار، برای مسلم و هانی از خداوند رحمت طلبید و گفت:"خدایا برای ما و پیروانمان منزلتی والا قرار بده و ما را در قرارگاه رحمت خویش جمع گردان، که تو بر هر چیز، توانایی" آنگاه نامه ای را که محتوایش گزارش شهادت آنان و دگرگونی اوضاع کوفه بود بیرون آورد و برای همراهان خود، خواند و گفت:"هر کس از شما می خواهد برگردد، برگردد، از جانب ما بر عهده او پیمان و عهدی نیست..."
میرزا خلیل کمرهای در جلد چهارم کتاب "عنصر شجاعت یا هفتاد دو تن و یک تن" محاکمه مسلم بن عقیل را با محاکمه سقراط فیلسوف در آتن مقایسه می کند.
قبر مسلم در کوفه است و در 1282 هجری قمری گنبدش کاشی و ضریحش از نقره شد و اطراف ضریح، مجلل و آینه کاری گشت. محدث قمی پس از ذکر اعمال مسجد جامع کوفه، نماز و زیارتنامه ای برای حضرت مسلم نقل کردهاست.
مسلم از دیدگاه پیامبر اکرم (ص)
شیخ صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت می کند که علی بن ابیطالب(ع) به رسول خدا (ص) عرض کرد:" تو عقیل را دوست می داری"؟! فرمود:" آری، من عقیل را از دو جهت دوست دارم: اول: این که عقیل را برای وجود خودش دوست می دارم. دوم: به جهت اینکه ابوطالب او را دوست داشت، دوست می دارم. فرزند همین عقیل در راه دوستی فرزند تو فدا می شود و چشمان مؤمنین برای او گریان خواهد شد و ملائکه بر او درود می فرستند."
شجاعت و شهامت
علامه مجلسی در مورد شجاعت مسلم بن عقیل می نویسد: "مسلم بن عقیل در میان هم سن و سالان خویش به شجاعت و سخاوت مشهور و به کثرت دانش و خرد شناخته شده بود."
فرزندان مسلم
مسلم بن عقیل فرزندانى رشید، با ایمان و شهادت طلب تربیت کرده بود. در حادثه کربلا، چند تن از برادران و برادرزادگانش از "آل عقیل" در رکاب امام حسین(ع) بودند و به شهادت رسیدند. در شب عاشورا که امام(ع) آخرین سخنرانى را در جمع یارانش ایراد مى کرد و آنان را از شهادتشان در فردا آگاه مى ساخت، خطاب به عموزادگانش؛ یعنى فرزندان عقیل فرمود:گ شما شهید داده اید، شهادت مسلم براى شما بس است، اجازه مى دهم شما بروید." اما آنان یک صدا فریاد زدند:" ما در کنار تو مى مانیم و جان خویش را فداى تو مى کنیم تا وارد بهشت شویم. بدا زنده ماندن پس از تو!"
دو تن از فرزندان مسلم بن عقیل در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند و دو تن دیگر که خردسال بودند، به اسارت نیروهاى ابن زیاد در آمدند. آنان را به کوفه برده و تحویل والى دادند. حدود یک سال در زندان ابن زیاد به سر بردند و سرانجام با کمک زندانبان پیر که هوادار اهل بیت بود، از زندان گریختند؛ اما دوباره دست گیر شدند و ابن زیاد دستور قتل آنها را صادر کرد.
ماجراى شهادت فرزندان مسلم بن عقیل نیز بسى جان سوز و تکان دهنده است. قبر مطهر ابراهیم و محمد، طفلان مسلم، اکنون در سرزمین عراق و در مزار شیعیان است.( شیخ عباس قمى، منتهى الامال، ج 1، ص 78 - 76.)
سفیر عشق
مسلم پیشاهنگ نهضت کربلا و سفیر امام حسین(علیهالسلام) به سوی مردم کوفه بود. او که در عرفه شهید شد تا دعای عرفه امامش را تفسیر کند و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافریند.
مسلم بنعقیل اسوه همه کسانی است که در زندگی به هدف هایی والاتر از دنیا اعتقاد دارند و ارزشهایی متعالی را می جویند. او الگوی عمل به وظیفه، اطاعت از امام و بنده بودن و بندگی کردن است، نام مسلم یادآور همه خوبیها ، رشادتها و جوانمردی هاست.
پایان پیام/
بیت اله احمدی
نظر شما